Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
The room was tastefully decorated with flowers .
اتاق خیلی با مزه با گه تزیین شده بود
Other Matches
The room is bare of furniture .
این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
adorning
تزیین
decorations
تزیین
decoration
تزیین
decoration
ارایش تزیین
garniture
تزیین چاشنی
sopraporta
تزیین سر درگاه
dressing ship
تزیین کشتی
decorations
ارایش تزیین
she has a well poised head
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
i am very keen on going there
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner
<idiom>
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns
<idiom>
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
microfilm
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
compartmentalized
اتاق اتاق کردن
compartmentalizing
اتاق اتاق کردن
compartmentalizes
اتاق اتاق کردن
compartmentalize
اتاق اتاق کردن
compartmentalising
اتاق اتاق کردن
compartmentalises
اتاق اتاق کردن
compartmentalised
اتاق اتاق کردن
very low frequency
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
ponderous
خیلی سنگین خیلی کودن
rattling
خیلی تند خیلی خوب
chain stitch
گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
emergencies
خیلی خیلی فوری
emergency
خیلی خیلی فوری
jim dandy
ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
room mate
هم اتاق
room
اتاق
rooms
اتاق
chambers
اتاق
chamber
اتاق
assmbly-room
اتاق همایش
common joist
تیر کف اتاق
a single room
یک اتاق یک نفره
a sinlge room
یک اتاق یک نفره
batten
[تخته ی کف اتاق ]
Room 123
اتاق 123
room temperature
دمای اتاق
dorter
اتاق خواب
dortour
اتاق خواب
operations room
اتاق عملیات
a double room
یک اتاق دو نفره
keeping-room
اتاق نشیمن
ante-chamber
اتاق انتظار
waiting-room
اتاق انتظار
wheelhouses
اتاق سکان
chamber of trade
اتاق بازرگانی
chamber of shipping
اتاق کشتیرانی
chamber of commerce
اتاق تجارت
chamber of commerce
اتاق بازرگانی
surgeries
اتاق جراحی
surgery
اتاق جراحی
wheelhouse
اتاق سکان
chamber of trade
اتاق تجارت
sitting room
اتاق نشیمن
sitting-room
اتاق نشیمن
sitting-rooms
اتاق نشیمن
living room
اتاق نشیمن
living rooms
اتاق نشیمن
distorted room
اتاق خطاانگیز
Elephant in the living room
فیل در اتاق نشیمن
reading rooms
اتاق قرائت
reception room
اتاق پذیرایی
studio
اتاق کار
studios
اتاق کار
sickroom
اتاق بیمار
sickrooms
اتاق بیمار
reception room
اتاق انتظار
tearoom
اتاق چای
war room
اتاق جنگ
vestibular
اتاق کوچک بدن
war room
اتاق عملیات
bed and breakfast
اتاق و صبحانه
vacuum chamber
اتاق خلاء
undercroft
اتاق کلیسا
common room
اتاق استادان
common rooms
اتاق استادان
houseroom
اتاق خانه
toolroom
اتاق ابزار
newsroom
اتاق خبر
newsroom
اتاق نودادنگاری
newsrooms
اتاق خبر
newsrooms
اتاق نودادنگاری
reading room
اتاق قرائت
studding
ارتفاع اتاق
clearing houses
اتاق تهاتر
snow cave
اتاق برفی
spense
اتاق ناهارخوری
spence
اتاق ناهارخوری
Get out of the room.
از اتاق بروبیرون
linoleum
مشمع کف اتاق
long gallery
اتاق طویل
reception rooms
اتاق پذیرایی
reception rooms
اتاق انتظار
roomful
بقدر یک اتاق پر
roomfuls
بقدر یک اتاق پر
clearing house
اتاق تهاتر
Br
مخفف اتاق خواب
undercroft
اتاق زیر زمینی
workshops
اتاق کار کارگاه
workshop
اتاق کار کارگاه
cabins
اتاق کوچک قایق
cabin
اتاق کوچک قایق
Operation room.
اتاق عمل ( بیمارستان )
workroom
اتاق کار کارگاه
vestibular
مربوط به اتاق کوچک
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
I'd like a sinlge room.
من یک اتاق یک نفره میخواهم.
lead chamber process
فرایند اتاق سربی
I'd like a double room
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I'd like a room with twin beds.
من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
playrooms
اتاق بازی کودکان
playroom
اتاق بازی کودکان
Fine, I will take it.
خوب من اتاق را میخواهم.
stokehold
اتاق اتشخانه کشتی
vestries
اتاق دعا رخت کن
cella
[اتاق مطالعه ی راهبها]
emergency room
[American E]
[e.r.]
[ER]
اتاق عمل اورژانس
chamber
اتاق خواب خوابگاه
calefactory
[اتاق گرم صومعه]
halls
اتاق بزرگ دالان
hall
اتاق بزرگ دالان
enclosure
اتاق راهبان
[دین]
vestry
اتاق دعا رخت کن
emergency medical treatment room
اتاق عمل اورژانس
A+E unit
[British E]
اتاق عمل اورژانس
chambers
اتاق خواب خوابگاه
Casuality
[British E]
اتاق عمل اورژانس
Accident and Emergency
اتاق عمل اورژانس
casuality department
[British E]
اتاق عمل اورژانس
She was sitting in the corner of the room .
گوشه اتاق نشسته بود
tape library
اتاق مخصوص نگهداری نوار
NO VACANCIES
اتاق خالی موجود نیست.
deckhouse
اتاق روی عرشه کشتی
industries and mines
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
international chamber of commerce
اتاق بازرگانی بین المللی
Egyptian hall
[اتاق عمومی مستطیل شکل]
smoking room
اتاق ویژه سیگار کشیدن
May I see the room?
آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
redoing
دوباره اتاق را تزئین کرد
redone
دوباره اتاق را تزئین کرد
She entered the room as naked as the day she was born .
لخت وعور وارد اتاق شد
What is my room number?
شماره اتاق من چند است؟
Mary is in the next room.
ماری در اتاق پهلویی است.
cattle
[rooms]
of the worst description
دام
[اتاق]
در بدترین وضعیت
studies
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
study
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studying
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
My room hasn't been prepared.
اتاق من آماده نشده است.
I'd like a double bed room.
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
chamber of commerce
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
redid
دوباره اتاق را تزئین کرد
Do you have any vacancies?
آیا اتاق خالی دارید؟
redo
دوباره اتاق را تزئین کرد
redoes
دوباره اتاق را تزئین کرد
There is an air of mystery in this room.
این اتاق حالت مرموزی دارد
enfilade
[یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
loft ladder
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic ladder
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic ladder
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
There are no vacancies at the hotel.
هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
smokers
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
Give the room a good clean.
اتاق را حسابی جمع وجور کردن
smoker
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
attic door-case
[چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
loft ladder
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
double up
<idiom>
اتاق خود را باکسی شریک بودن
bodywork
ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
stateroom
اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
suites
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
suite
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
smoking room
اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
wood block
قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
wall-to-wall
[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
europen plan
نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
Could you put a cot in the room?
آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
Could you put an extra bed in the room?
آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
Hotel accommodation is rather expensive there.
قیمت
[اتاق]
هتل آنجا واقعا گران است.
hanging
[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
Several people could be accommodated in this room.
چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
accessorize
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
hypostyle hall
[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
lararium
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
drapery rug
قالیچه های پرده ای
[جهت آویزان کردن در سر درب ورودی اتاق]
dalle
صفحه بتنی
[یا از جنس سنگ و مرمر صاف که کف اتاق استفاده می شده است.]
After dinner he likes to retire to his study.
پس از شام او
[مرد]
دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
villainous
خیلی بد
abysmal
<adj.>
خیلی بد
for long
خیلی
very
خیلی
to a large extent
خیلی
routh
خیلی
in large quantities
خیلی خیلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com