Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (10 milliseconds)
English
Persian
Accident and Emergency
اتاق عمل اورژانس
A+E unit
[British E]
اتاق عمل اورژانس
casuality department
[British E]
اتاق عمل اورژانس
Casuality
[British E]
اتاق عمل اورژانس
emergency medical treatment room
اتاق عمل اورژانس
emergency room
[American E]
[e.r.]
[ER]
اتاق عمل اورژانس
Other Matches
emergency medical tag
کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
emergency services
اورژانس
emergency
اورژانس
emergencies
اورژانس
emergency treatment
معالجه اورژانس
emergence
ناگه اینده اورژانس
emergencies
ناگه اینده اورژانس
emergency
ناگه اینده اورژانس
path
[corridor]
for emergency vehicles
راه
[باز شده در جاده]
برای وسایل اورژانس
compartmentalizing
اتاق اتاق کردن
compartmentalizes
اتاق اتاق کردن
compartmentalized
اتاق اتاق کردن
compartmentalize
اتاق اتاق کردن
compartmentalising
اتاق اتاق کردن
compartmentalises
اتاق اتاق کردن
compartmentalised
اتاق اتاق کردن
chambers
اتاق
room mate
هم اتاق
room
اتاق
rooms
اتاق
chamber
اتاق
Room 123
اتاق 123
a single room
یک اتاق یک نفره
waiting-room
اتاق انتظار
a sinlge room
یک اتاق یک نفره
a double room
یک اتاق دو نفره
houseroom
اتاق خانه
newsroom
اتاق خبر
newsroom
اتاق نودادنگاری
newsrooms
اتاق خبر
newsrooms
اتاق نودادنگاری
reading room
اتاق قرائت
reading rooms
اتاق قرائت
reception room
اتاق پذیرایی
reception room
اتاق انتظار
reception rooms
اتاق پذیرایی
reception rooms
اتاق انتظار
Get out of the room.
از اتاق بروبیرون
common rooms
اتاق استادان
vestibular
اتاق کوچک بدن
ante-chamber
اتاق انتظار
assmbly-room
اتاق همایش
batten
[تخته ی کف اتاق ]
common joist
تیر کف اتاق
dorter
اتاق خواب
dortour
اتاق خواب
keeping-room
اتاق نشیمن
long gallery
اتاق طویل
Elephant in the living room
فیل در اتاق نشیمن
sitting-rooms
اتاق نشیمن
surgeries
اتاق جراحی
spence
اتاق ناهارخوری
chamber of commerce
اتاق تجارت
clearing house
اتاق تهاتر
roomfuls
بقدر یک اتاق پر
roomful
بقدر یک اتاق پر
chamber of trade
اتاق تجارت
surgery
اتاق جراحی
sitting room
اتاق نشیمن
clearing houses
اتاق تهاتر
living rooms
اتاق نشیمن
sitting-room
اتاق نشیمن
wheelhouse
اتاق سکان
wheelhouses
اتاق سکان
operations room
اتاق عملیات
room temperature
دمای اتاق
linoleum
مشمع کف اتاق
snow cave
اتاق برفی
living room
اتاق نشیمن
spense
اتاق ناهارخوری
distorted room
اتاق خطاانگیز
sickrooms
اتاق بیمار
sickroom
اتاق بیمار
bed and breakfast
اتاق و صبحانه
vacuum chamber
اتاق خلاء
war room
اتاق جنگ
chamber of commerce
اتاق بازرگانی
undercroft
اتاق کلیسا
toolroom
اتاق ابزار
tearoom
اتاق چای
war room
اتاق عملیات
studding
ارتفاع اتاق
studios
اتاق کار
chamber of shipping
اتاق کشتیرانی
studio
اتاق کار
common room
اتاق استادان
chamber of trade
اتاق بازرگانی
chambers
اتاق خواب خوابگاه
chamber
اتاق خواب خوابگاه
cella
[اتاق مطالعه ی راهبها]
calefactory
[اتاق گرم صومعه]
workshop
اتاق کار کارگاه
workshops
اتاق کار کارگاه
cabin
اتاق کوچک قایق
cabins
اتاق کوچک قایق
Br
مخفف اتاق خواب
I'd like a double room
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I'd like a room with twin beds.
من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
Fine, I will take it.
خوب من اتاق را میخواهم.
Operation room.
اتاق عمل ( بیمارستان )
halls
اتاق بزرگ دالان
hall
اتاق بزرگ دالان
stokehold
اتاق اتشخانه کشتی
undercroft
اتاق زیر زمینی
playrooms
اتاق بازی کودکان
playroom
اتاق بازی کودکان
vestibular
مربوط به اتاق کوچک
workroom
اتاق کار کارگاه
enclosure
اتاق راهبان
[دین]
I'd like a sinlge room.
من یک اتاق یک نفره میخواهم.
vestries
اتاق دعا رخت کن
lead chamber process
فرایند اتاق سربی
vestry
اتاق دعا رخت کن
tape library
اتاق مخصوص نگهداری نوار
redo
دوباره اتاق را تزئین کرد
study
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studies
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
She was sitting in the corner of the room .
گوشه اتاق نشسته بود
What is my room number?
شماره اتاق من چند است؟
Mary is in the next room.
ماری در اتاق پهلویی است.
studying
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
cattle
[rooms]
of the worst description
دام
[اتاق]
در بدترین وضعیت
Egyptian hall
[اتاق عمومی مستطیل شکل]
chamber of commerce
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
She entered the room as naked as the day she was born .
لخت وعور وارد اتاق شد
deckhouse
اتاق روی عرشه کشتی
smoking room
اتاق ویژه سیگار کشیدن
industries and mines
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
international chamber of commerce
اتاق بازرگانی بین المللی
Do you have any vacancies?
آیا اتاق خالی دارید؟
redid
دوباره اتاق را تزئین کرد
I'd like a double bed room.
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
NO VACANCIES
اتاق خالی موجود نیست.
My room hasn't been prepared.
اتاق من آماده نشده است.
redone
دوباره اتاق را تزئین کرد
redoing
دوباره اتاق را تزئین کرد
redoes
دوباره اتاق را تزئین کرد
May I see the room?
آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
attic ladder
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
loft ladder
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
suite
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
smoker
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
smokers
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
enfilade
[یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
suites
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
loft ladder
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
double up
<idiom>
اتاق خود را باکسی شریک بودن
There are no vacancies at the hotel.
هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
stateroom
اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
bodywork
ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
attic door-case
[چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
attic ladder
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
Give the room a good clean.
اتاق را حسابی جمع وجور کردن
There is an air of mystery in this room.
این اتاق حالت مرموزی دارد
wall-to-wall
[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
smoking room
اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
wood block
قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
The room was tastefully decorated with flowers .
اتاق خیلی با مزه با گه تزیین شده بود
Several people could be accommodated in this room.
چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
Could you put a cot in the room?
آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
Hotel accommodation is rather expensive there.
قیمت
[اتاق]
هتل آنجا واقعا گران است.
Could you put an extra bed in the room?
آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
hanging
[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
europen plan
نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
hypostyle hall
[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
accessorize
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
lararium
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
The room is bare of furniture .
این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
drapery rug
قالیچه های پرده ای
[جهت آویزان کردن در سر درب ورودی اتاق]
dalle
صفحه بتنی
[یا از جنس سنگ و مرمر صاف که کف اتاق استفاده می شده است.]
After dinner he likes to retire to his study.
پس از شام او
[مرد]
دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
solarium
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
office
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
solariums
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
offices
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
networking
1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف
boardrooms
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
To do up the room.
اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
boardroom
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
Open-plan
<adj.>
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
international commercial terms (incoterm
قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
vestiary
رخت کن اتاق رخت کن
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com