Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
sitting room
اتاق نشیمن
sitting-room
اتاق نشیمن
sitting-rooms
اتاق نشیمن
living room
اتاق نشیمن
living rooms
اتاق نشیمن
keeping-room
اتاق نشیمن
Search result with all words
Elephant in the living room
فیل در اتاق نشیمن
Other Matches
parlour
اطاق نشیمن
parlor
اطاق نشیمن
seat angle
نبشی نشیمن
living room
سالن نشیمن
living room
اطاق نشیمن
living rooms
اطاق نشیمن
parlors
اطاق نشیمن
parlours
اطاق نشیمن
palor
اطاق نشیمن
living rooms
سالن نشیمن
keeping room
اطاق نشیمن
sitting
نشیمن صندلی
sittings
نشیمن صندلی
dwelling room
اطاق نشیمن
behind
کپل نشیمن گاه
behinds
کپل نشیمن گاه
seating
محل استقرار نشیمن
perch
نشیمن گاه پرنده
ben
وابسته باطاق نشیمن
perching
نشیمن گاه پرنده
perches
نشیمن گاه پرنده
perched
نشیمن گاه پرنده
thwarts
سکوی نشیمن قایق
compartmentalised
اتاق اتاق کردن
compartmentalises
اتاق اتاق کردن
compartmentalising
اتاق اتاق کردن
compartmentalize
اتاق اتاق کردن
compartmentalized
اتاق اتاق کردن
compartmentalizing
اتاق اتاق کردن
compartmentalizes
اتاق اتاق کردن
room mate
هم اتاق
chambers
اتاق
chamber
اتاق
rooms
اتاق
room
اتاق
common rooms
اتاق استادان
reception room
اتاق پذیرایی
a single room
یک اتاق یک نفره
common room
اتاق استادان
waiting-room
اتاق انتظار
bed and breakfast
اتاق و صبحانه
a sinlge room
یک اتاق یک نفره
a double room
یک اتاق دو نفره
houseroom
اتاق خانه
reception room
اتاق انتظار
reception rooms
اتاق پذیرایی
reception rooms
اتاق انتظار
reading rooms
اتاق قرائت
reading room
اتاق قرائت
newsrooms
اتاق نودادنگاری
newsrooms
اتاق خبر
newsroom
اتاق نودادنگاری
Get out of the room.
از اتاق بروبیرون
Room 123
اتاق 123
newsroom
اتاق خبر
ante-chamber
اتاق انتظار
assmbly-room
اتاق همایش
batten
[تخته ی کف اتاق ]
common joist
تیر کف اتاق
dorter
اتاق خواب
dortour
اتاق خواب
long gallery
اتاق طویل
vestibular
اتاق کوچک بدن
distorted room
اتاق خطاانگیز
wheelhouses
اتاق سکان
roomful
بقدر یک اتاق پر
operations room
اتاق عملیات
snow cave
اتاق برفی
spence
اتاق ناهارخوری
linoleum
مشمع کف اتاق
sickrooms
اتاق بیمار
chamber of trade
اتاق تجارت
surgery
اتاق جراحی
surgeries
اتاق جراحی
chamber of trade
اتاق بازرگانی
chamber of shipping
اتاق کشتیرانی
studio
اتاق کار
studios
اتاق کار
sickroom
اتاق بیمار
roomfuls
بقدر یک اتاق پر
chamber of commerce
اتاق تجارت
spense
اتاق ناهارخوری
chamber of commerce
اتاق بازرگانی
undercroft
اتاق کلیسا
vacuum chamber
اتاق خلاء
room temperature
دمای اتاق
clearing house
اتاق تهاتر
war room
اتاق جنگ
war room
اتاق عملیات
clearing houses
اتاق تهاتر
toolroom
اتاق ابزار
tearoom
اتاق چای
wheelhouse
اتاق سکان
studding
ارتفاع اتاق
workshop
اتاق کار کارگاه
hall
اتاق بزرگ دالان
cabins
اتاق کوچک قایق
cabin
اتاق کوچک قایق
workshops
اتاق کار کارگاه
Accident and Emergency
اتاق عمل اورژانس
chamber
اتاق خواب خوابگاه
workroom
اتاق کار کارگاه
halls
اتاق بزرگ دالان
Operation room.
اتاق عمل ( بیمارستان )
playrooms
اتاق بازی کودکان
chambers
اتاق خواب خوابگاه
enclosure
اتاق راهبان
[دین]
Br
مخفف اتاق خواب
vestibular
مربوط به اتاق کوچک
undercroft
اتاق زیر زمینی
stokehold
اتاق اتشخانه کشتی
playroom
اتاق بازی کودکان
emergency room
[American E]
[e.r.]
[ER]
اتاق عمل اورژانس
emergency medical treatment room
اتاق عمل اورژانس
Fine, I will take it.
خوب من اتاق را میخواهم.
cella
[اتاق مطالعه ی راهبها]
A+E unit
[British E]
اتاق عمل اورژانس
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
casuality department
[British E]
اتاق عمل اورژانس
I'd like a room with twin beds.
من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
calefactory
[اتاق گرم صومعه]
vestries
اتاق دعا رخت کن
I'd like a sinlge room.
من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I'd like a double room
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
Casuality
[British E]
اتاق عمل اورژانس
vestry
اتاق دعا رخت کن
lead chamber process
فرایند اتاق سربی
redoes
دوباره اتاق را تزئین کرد
study
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
redid
دوباره اتاق را تزئین کرد
Egyptian hall
[اتاق عمومی مستطیل شکل]
studies
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
redoing
دوباره اتاق را تزئین کرد
redo
دوباره اتاق را تزئین کرد
studying
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
Mary is in the next room.
ماری در اتاق پهلویی است.
redone
دوباره اتاق را تزئین کرد
cattle
[rooms]
of the worst description
دام
[اتاق]
در بدترین وضعیت
international chamber of commerce
اتاق بازرگانی بین المللی
She entered the room as naked as the day she was born .
لخت وعور وارد اتاق شد
She was sitting in the corner of the room .
گوشه اتاق نشسته بود
My room hasn't been prepared.
اتاق من آماده نشده است.
What is my room number?
شماره اتاق من چند است؟
May I see the room?
آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
I'd like a double bed room.
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
deckhouse
اتاق روی عرشه کشتی
NO VACANCIES
اتاق خالی موجود نیست.
Do you have any vacancies?
آیا اتاق خالی دارید؟
industries and mines
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
smoking room
اتاق ویژه سیگار کشیدن
tape library
اتاق مخصوص نگهداری نوار
chamber of commerce
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
loft ladder
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic ladder
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
There are no vacancies at the hotel.
هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
bodywork
ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
stateroom
اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
suite
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
Give the room a good clean.
اتاق را حسابی جمع وجور کردن
double up
<idiom>
اتاق خود را باکسی شریک بودن
enfilade
[یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
There is an air of mystery in this room.
این اتاق حالت مرموزی دارد
loft ladder
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
smoker
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
attic ladder
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic door-case
[چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
suites
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
smokers
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
The room was tastefully decorated with flowers .
اتاق خیلی با مزه با گه تزیین شده بود
smoking room
اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
wall-to-wall
[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
wood block
قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
europen plan
نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
hanging
[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
Could you put a cot in the room?
آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
Hotel accommodation is rather expensive there.
قیمت
[اتاق]
هتل آنجا واقعا گران است.
Could you put an extra bed in the room?
آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
Several people could be accommodated in this room.
چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
hypostyle hall
[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
accessorize
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
The room is bare of furniture .
این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
lararium
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
drapery rug
قالیچه های پرده ای
[جهت آویزان کردن در سر درب ورودی اتاق]
dalle
صفحه بتنی
[یا از جنس سنگ و مرمر صاف که کف اتاق استفاده می شده است.]
After dinner he likes to retire to his study.
پس از شام او
[مرد]
دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
office
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
solariums
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
offices
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
solarium
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
networking
1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف
To do up the room.
اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
boardrooms
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardroom
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
Open-plan
<adj.>
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
international commercial terms (incoterm
قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
vestiary
رخت کن اتاق رخت کن
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com