Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
western european union
اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
Other Matches
e f t a (european free trade association
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
european atomic energy community
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
denier
نوعی مسکوک در فرانسه و اروپای غربی
locarno treaty
بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
f.a cup
جام اتحادیه باشگاههای انگلستان
craft union
اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
benelux
اتحادیه گمرکی بلژیک و هلند و لوکزامبوزگ که کم کم معنی شخصیتهای حقوقی این سه کشور را نیزبه خود گرقته است
unionism
اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
union shop
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
e c s c (european coal & steel commissio
سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
Cornish
وابسته به کورنوال درجنوب غربی انگلستان
the big four
درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
marshall plan
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
brucsels treaty organization
سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
unions
اتحادیه
union
اتحادیه
confederacy
اتحادیه
federations
اتحادیه
guild
اتحادیه
federation
اتحادیه
confederacies
اتحادیه
fraternity
اتحادیه
fraternities
اتحادیه
guilds
اتحادیه
league
اتحادیه
leagues
اتحادیه
labor union
اتحادیه کارگران
labor union
اتحادیه کارگری
labor unions
اتحادیه کارگری
offensive league
اتحادیه تهاجمی
trades unions
اتحادیه بازرگانی
trade union
اتحادیه بازرگانی
syndicalism
اتحادیه گرایی
trade union
اتحادیه تجاری
trade union
اتحادیه کارگری
trade union
اتحادیه صنفی
trade union
اتحادیه اصناف
corporatism
صنف اتحادیه
labor unions
اتحادیه کارگران
incorporator
کارمند اتحادیه
syndicate
اتحادیه صنفی
economic union
اتحادیه اقتصادی
customs union
اتحادیه گمرکی
unionist
عضو اتحادیه
unionists
عضو اتحادیه
defensive league
اتحادیه دفاعی
custom union
اتحادیه گمرکی
labor service
اتحادیه کارگران
labour union
اتحادیه کارگران
labourunion
اتحادیه کارگران
lague
مجمع اتحادیه
industrial union
اتحادیه صنعتی
syndicates
اتحادیه صنفی
trade union
اتحادیه تجارتی
union
<adj.>
اتحادیه بازرگانی
union
اتحاد اتحادیه
unions
اتحاد اتحادیه
wheels
اتحادیه ورزشی
wheeling
اتحادیه ورزشی
wheel
اتحادیه ورزشی
craft union
اتحادیه صنفی
union
<adj.>
اتحادیه صنفی
business union
اتحادیه بازرگانی
citcuit
اتحادیه بازیها
association football
اتحادیه فوتبال
circuit
اتحادیه کنفرانس
circuits
اتحادیه کنفرانس
company union
اتحادیه شرکت
corporativism
صنف اتحادیه
union
<adj.>
اتحادیه کارگری
vertical union
اتحادیه صنعتی
trade unions
اتحادیه تجارتی
trade unions
اتحادیه بازرگانی
trade unions
اتحادیه تجاری
trade unions
اتحادیه کارگری
trade unions
اتحادیه صنفی
trade unions
اتحادیه اصناف
trades unions
اتحادیه تجارتی
trades unions
اتحادیه تجاری
trades unions
اتحادیه کارگری
European Union
[EU]
اتحادیه اروپا
trades unions
اتحادیه صنفی
trades unions
اتحادیه اصناف
trade unionist
عضو اتحادیه صنفی
trade unionists
عضو اتحادیه صنفی
divisions
اتحادیه باشگاههای حرفهای
division
اتحادیه باشگاههای حرفهای
carpet exporters union
اتحادیه صادرکنندگان فرش
syndicates
اتحادیه تشکیل دادن
international union
اتحادیه بین المللی
syndicates
تشکیل اتحادیه دادن
syndicate
اتحادیه تشکیل دادن
union
پیوند اتحادیه اتصالی
trusted
اتحادیه شرکتها ائتلاف
syndicate
تشکیل اتحادیه دادن
trusts
اتحادیه شرکتها ائتلاف
syndicator
تشکیل دهنده اتحادیه
to unionize
[American E]
بشکل اتحادیه درآوردن
pan american union
اتحادیه پان امریکن
hanse
اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
to unionise
[British E]
بشکل اتحادیه درآوردن
leaguer
محاصره عضو اتحادیه
unions
پیوند اتحادیه اتصالی
trust
اتحادیه شرکتها ائتلاف
non union
جدا از اتحادیه صنفی
Common Market
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
cartels
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
syndicalism
پیروی از اصول اتحادیه صنفی
guilds
اتحادیه محل اجتماع اصناف
cartel
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
guild
اتحادیه محل اجتماع اصناف
u.f.a cup
جام اتحادیه باشگاههای اروپا
the miner's f.
اتحادیه یاپیمان کان کنان
stock exchnge
بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
ORIA
اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
nonunion
کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
a ban from flying in the EU
قدغن پرواز در
[منطقه]
اتحادیه اروپا
unionizes
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
federated
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federating
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federates
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
afips
اتحادیه امریکایی انجمنهای پردازش اطلاعات
unionizing
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
federate
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
unionized
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionize
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionization
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionising
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionises
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionised
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
trade unionism
پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
grey cup
مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
Freemason
[استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
ifips
اتحادیه بین المللی انجمنهای پردازش اطلاعات
international air transport association
اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
tour de france
مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
tripartite declaration of 0
اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
yellow dog contract
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
baltic exchange
اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
trade unionism
سیستمی که معتقد به بسط و توسعه این گونه اتحادیه هاست
cartels
اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
cartel
اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
european unclear a energy agency
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
union shop
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
rattening
محروم کردن کارگر فنی ازابزار کارش به منظورمجبور کردن او به پیوستن به اتحادیه کارگری
cartels
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
warsaw treaty
پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
picketings
اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
he does not know french
او زبان فرانسه نمیداند فرانسه بلد نیست
Conservative Party
یکی از دوحزب مهم سیاسی انگلستان که جانشین حزب " توری "است که حزب اخیر در قرن 81 و 91 در انگلستان فعالیت داشته
khamseh
خمسه
[در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
common low
سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
French
فرانسه زبان فرانسه
ems dispatch
تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
saker
باز شکاری در اروپای قدیم
Common Market
بلژیک
Belgium
بلژیک
belgian
اهل بلژیک
Biedermeier
[سبک معماری، دکوراسیون و نقاشی اروپای میانی]
ling
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
eastern european mutual assisstance trea
پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
Brussels
بروکسل پایتخت بلژیک
kongolese
اهل کونگوی بلژیک
Bruxelles
بروکسل پایتخت بلژیک
golden horde
سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
formant
متشکل
organized
متشکل
England
انگلستان
central treaty organization
انگلستان
locarno treaty
انگلستان
big five
انگلستان
anglian
انگلستان
french master
فرانسه
organizes
متشکل کردن
organize
متشکل کردن
organising
متشکل کردن
endarch
متشکل در خارج
organises
متشکل کردن
unaligned
غیر متشکل
organizing
متشکل کردن
the united kingdom
انگلستان وایرلند
Englishwomen
اهل انگلستان
king of england
پادشاه انگلستان
Englishwoman
اهل انگلستان
Church of England
کلیسای انگلستان
anglophobe
بیمناک از انگلستان
north country
انگلستان شمالی
gallice
بزبان فرانسه
wrenched
اچار فرانسه
French Guiana
گویان فرانسه
French Polynesia
پولینزی فرانسه
flat nose plier
اچار فرانسه
laissez aller
تلفظ به فرانسه
wrench
اچار فرانسه
chGteau
خانهایروستاییبزرگدر فرانسه
francophil
فرانسه دوست
francophil
هواخواه فرانسه
adjustable wrench
آچار فرانسه
adjustable nut wrench
آچار فرانسه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com