English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
defensive league اتحادیه دفاعی
Other Matches
strong point پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
e f t a (european free trade association اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
western european union اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
unionism اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
union shop یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
defensive line خط دفاعی
defensive دفاعی
vindicative دفاعی
backfield خط دفاعی
apologetic دفاعی
defensive league اتحاد دفاعی
mixer نوعی خط دفاعی
mixers نوعی خط دفاعی
rejoinder پاسخ دفاعی
stack the defence ارایش دفاعی
defensive war جنگ دفاعی
five man line خط دفاعی 5 نفره
preventive war نبرد دفاعی
agger پشته ی دفاعی
odd front خط دفاعی 4 نفره
defence mechanisms مکانیزم دفاعی
defence mechanism مکانیزم دفاعی
defensively حالت دفاعی
coverings بازی دفاعی
covers بازی دفاعی
cover بازی دفاعی
zones منطقه دفاعی
zone منطقه دفاعی
blue line خط دفاعی هاکی
defense base پایگاه دفاعی
backcourt نیمه دفاعی
defense information اطلاعات دفاعی
defensive fire اتش دفاعی
defense position موضع دفاعی
defense mechanism مکانیسم دفاعی
rejoinders پاسخ دفاعی
sandbagged ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbag ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbags ایجاداستحکامات دفاعی کردن
apologists نویسندهء رسالهء دفاعی
rejoin پاسخ دفاعی دادن
rejoined پاسخ دفاعی دادن
switch position موضع رابط دفاعی
rejoining پاسخ دفاعی دادن
presses تاکتیک دفاعی فشرده
protective cover جان پناه دفاعی
back judge داور در محوطه دفاعی
bangoe gei تکنیک دفاعی تکواندو
defensiveness حالت دفاعی داشتن
bump and go نوعی مانور دفاعی
apologist نویسندهء رسالهء دفاعی
rejoins پاسخ دفاعی دادن
sandbagging ایجاداستحکامات دفاعی کردن
switch position موضع دفاعی بینابین
decompensation فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
defense articles اماد و تجهیزات دفاعی
rejoinders پاسخ دفاعی دادن
press تاکتیک دفاعی فشرده
rejoinder پاسخ دفاعی دادن
defensive wrestler کشتی گیر دفاعی
defensive player شطرنج باز دفاعی
guards حالت دفاعی شمشیرباز
guarding حالت دفاعی شمشیرباز
first defense gun جلوترین تیربار دفاعی
cross block سد کردن خط دفاعی از کنار
pale حصار دفاعی دفاع
paler حصار دفاعی دفاع
ante-mural [e] جان پناه دفاعی
Cashel [استحکامات دفاعی ایرلندی]
palest حصار دفاعی دفاع
guard حالت دفاعی شمشیرباز
bump and run نوعی مانور دفاعی
cover-ups در لاک دفاعی فرورفتن
cover-up در لاک دفاعی فرورفتن
cover up در لاک دفاعی فرورفتن
prevent defence جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
integrated defense پدافند ازمناطق توام دفاعی
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
defensive منطقه دفاعی شامل دروازه
special pleader متخصص تهیه لوایح دفاعی
corrals دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralling دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corral دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
parrying حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parry حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parries حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parried حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
corralled دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
seam نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
seams نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
chevaux de fries [ترتیب دفاعی مانع های تیز]
audible تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
redoubt موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
defenceman مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
take guard وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
formation برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
union اتحادیه
federations اتحادیه
federation اتحادیه
unions اتحادیه
guilds اتحادیه
fraternities اتحادیه
leagues اتحادیه
guild اتحادیه
fraternity اتحادیه
confederacies اتحادیه
confederacy اتحادیه
league اتحادیه
peace dividend ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
craft union اتحادیه صنفی
corporativism صنف اتحادیه
company union اتحادیه شرکت
custom union اتحادیه گمرکی
citcuit اتحادیه بازیها
business union اتحادیه بازرگانی
association football اتحادیه فوتبال
union <adj.> اتحادیه بازرگانی
union <adj.> اتحادیه صنفی
union <adj.> اتحادیه کارگری
customs union اتحادیه گمرکی
offensive league اتحادیه تهاجمی
vertical union اتحادیه صنعتی
European Union [EU] اتحادیه اروپا
incorporator کارمند اتحادیه
industrial union اتحادیه صنعتی
labourunion اتحادیه کارگران
labor service اتحادیه کارگران
economic union اتحادیه اقتصادی
labour union اتحادیه کارگران
lague مجمع اتحادیه
syndicalism اتحادیه گرایی
labor union اتحادیه کارگری
corporatism صنف اتحادیه
trade union اتحادیه اصناف
trade union اتحادیه صنفی
trade union اتحادیه کارگری
trade union اتحادیه تجاری
trade union اتحادیه بازرگانی
trade union اتحادیه تجارتی
union اتحاد اتحادیه
circuits اتحادیه کنفرانس
trade unions اتحادیه اصناف
unions اتحاد اتحادیه
unionists عضو اتحادیه
unionist عضو اتحادیه
labor union اتحادیه کارگران
syndicates اتحادیه صنفی
labor unions اتحادیه کارگری
labor unions اتحادیه کارگران
syndicate اتحادیه صنفی
trade unions اتحادیه صنفی
trades unions اتحادیه تجاری
wheels اتحادیه ورزشی
wheeling اتحادیه ورزشی
wheel اتحادیه ورزشی
trades unions اتحادیه بازرگانی
trades unions اتحادیه تجارتی
trades unions اتحادیه کارگری
trades unions اتحادیه صنفی
trade unions اتحادیه کارگری
trade unions اتحادیه تجاری
trade unions اتحادیه بازرگانی
trade unions اتحادیه تجارتی
circuit اتحادیه کنفرانس
trades unions اتحادیه اصناف
break out نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
special pleading علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
declare پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declares پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declaring پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
carpet exporters union اتحادیه صادرکنندگان فرش
trade unionist عضو اتحادیه صنفی
to unionise [British E] بشکل اتحادیه درآوردن
trade unionists عضو اتحادیه صنفی
syndicates تشکیل اتحادیه دادن
trusts اتحادیه شرکتها ائتلاف
union پیوند اتحادیه اتصالی
division اتحادیه باشگاههای حرفهای
syndicates اتحادیه تشکیل دادن
divisions اتحادیه باشگاههای حرفهای
unions پیوند اتحادیه اتصالی
syndicator تشکیل دهنده اتحادیه
international union اتحادیه بین المللی
to unionize [American E] بشکل اتحادیه درآوردن
trusted اتحادیه شرکتها ائتلاف
leaguer محاصره عضو اتحادیه
trust اتحادیه شرکتها ائتلاف
syndicate تشکیل اتحادیه دادن
hanse اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
pan american union اتحادیه پان امریکن
non union جدا از اتحادیه صنفی
syndicate اتحادیه تشکیل دادن
defense emergency مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
plene administrative preter دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
cartels اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
u.f.a cup جام اتحادیه باشگاههای اروپا
the miner's f. اتحادیه یاپیمان کان کنان
f.a cup جام اتحادیه باشگاههای انگلستان
guilds اتحادیه محل اجتماع اصناف
syndicalism پیروی از اصول اتحادیه صنفی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com