Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
trust
اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusted
اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusts
اتحادیه شرکتها ائتلاف
Other Matches
e f t a (european free trade association
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
western european union
اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
unionism
اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
union shop
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
conglomerations
اختلاط شرکتها
stockholder
سهامدار شرکتها
corporation tax
مالیات بر شرکتها
merges
ادغام شرکتها
merge
ادغام شرکتها
stockholders
سهامدار شرکتها
conglomeration
اختلاط شرکتها
company law
قوانین مربوط به شرکتها
liquidation of company
تصفیه امور شرکتها
net business saving
پس انداز خالص شرکتها
corporation income tax
مالیات بر درامد شرکتها
amalgamation
ادغام یا اختلاط شرکتها
stockbroker
دلال سهام شرکتها
stockbrokers
دلال سهام شرکتها
share list
صورت بهای سهام شرکتها
undistributed corporate profit
سود تقسیم نشده شرکتها
visitations
اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
visitation
اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
holding company
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
low-tech
وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
visitors
بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین
visitor
بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین
arm's length
مستقل و برابر بودن طرفها
[یا شرکتها]
در معامله ای
[اقتصاد]
coalition
ائتلاف
coalitions
ائتلاف
integration
ائتلاف
synoeky
ائتلاف
synoecy
ائتلاف
pools
ائتلاف
pool
ائتلاف
pooled
ائتلاف
entent
ائتلاف
coalescence
ائتلاف
courier
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
couriers
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
coalesce
ائتلاف کردن
consortiums
ائتلاف تجاری
the triple entent
ائتلاف سه گانه
coalesced
ائتلاف کردن
coalesces
ائتلاف کردن
consortia
ائتلاف تجاری
colligate
ائتلاف کردن
consortium
ائتلاف تجاری
federalize
ائتلاف کردن
the little entent
ائتلاف کوچک
the little entente
ائتلاف صغیر
the little entente
ائتلاف کوچک
management group
ائتلاف تجاری
coalescing
ائتلاف کردن
pooled
ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
consortia
ائتلاف چند شرکت
balkan entent
ائتلاف ممالک بالکان
the coalition parties
احزاب ائتلاف کننده
pools
ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
pool
ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
consortium
ائتلاف چند شرکت
management group
ائتلاف چند شرکت
consortiums
ائتلاف چند شرکت
consortium
ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
integrator
ایجاد کننده ائتلاف یا انضمام
fusion
ائتلاف یک شرکت باشرکت دیگر
consortia
ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
consortiums
ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
fusions
ائتلاف یک شرکت باشرکت دیگر
world federalism
طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
popular front
ائتلاف احزاب دست چپی ومیانه رو
consortiums
ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortia
ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortium
ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
confederacy
اتحادیه
confederacies
اتحادیه
guilds
اتحادیه
fraternity
اتحادیه
fraternities
اتحادیه
guild
اتحادیه
leagues
اتحادیه
federations
اتحادیه
unions
اتحادیه
league
اتحادیه
federation
اتحادیه
union
اتحادیه
corporativism
صنف اتحادیه
customs union
اتحادیه گمرکی
union
<adj.>
اتحادیه صنفی
company union
اتحادیه شرکت
custom union
اتحادیه گمرکی
craft union
اتحادیه صنفی
wheel
اتحادیه ورزشی
wheeling
اتحادیه ورزشی
wheels
اتحادیه ورزشی
association football
اتحادیه فوتبال
union
<adj.>
اتحادیه بازرگانی
business union
اتحادیه بازرگانی
citcuit
اتحادیه بازیها
defensive league
اتحادیه دفاعی
union
<adj.>
اتحادیه کارگری
labour union
اتحادیه کارگران
labourunion
اتحادیه کارگران
lague
مجمع اتحادیه
European Union
[EU]
اتحادیه اروپا
offensive league
اتحادیه تهاجمی
vertical union
اتحادیه صنعتی
labor service
اتحادیه کارگران
economic union
اتحادیه اقتصادی
incorporator
کارمند اتحادیه
industrial union
اتحادیه صنعتی
syndicalism
اتحادیه گرایی
trades unions
اتحادیه تجارتی
syndicates
اتحادیه صنفی
corporatism
صنف اتحادیه
syndicate
اتحادیه صنفی
trade union
اتحادیه اصناف
unions
اتحاد اتحادیه
trade union
اتحادیه صنفی
trade union
اتحادیه کارگری
trade union
اتحادیه تجاری
trade union
اتحادیه بازرگانی
unionists
عضو اتحادیه
unionist
عضو اتحادیه
labor unions
اتحادیه کارگران
labor union
اتحادیه کارگران
labor union
اتحادیه کارگری
labor unions
اتحادیه کارگری
trade union
اتحادیه تجارتی
circuits
اتحادیه کنفرانس
trades unions
اتحادیه تجاری
union
اتحاد اتحادیه
trades unions
اتحادیه کارگری
trades unions
اتحادیه صنفی
circuit
اتحادیه کنفرانس
trade unions
اتحادیه تجارتی
trade unions
اتحادیه بازرگانی
trade unions
اتحادیه اصناف
trade unions
اتحادیه صنفی
trade unions
اتحادیه کارگری
trades unions
اتحادیه بازرگانی
trade unions
اتحادیه تجاری
trades unions
اتحادیه اصناف
syndicator
تشکیل دهنده اتحادیه
to unionize
[American E]
بشکل اتحادیه درآوردن
to unionise
[British E]
بشکل اتحادیه درآوردن
syndicates
اتحادیه تشکیل دادن
union
پیوند اتحادیه اتصالی
syndicate
اتحادیه تشکیل دادن
syndicate
تشکیل اتحادیه دادن
carpet exporters union
اتحادیه صادرکنندگان فرش
unions
پیوند اتحادیه اتصالی
syndicates
تشکیل اتحادیه دادن
international union
اتحادیه بین المللی
trade unionist
عضو اتحادیه صنفی
trade unionists
عضو اتحادیه صنفی
divisions
اتحادیه باشگاههای حرفهای
hanse
اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
leaguer
محاصره عضو اتحادیه
non union
جدا از اتحادیه صنفی
division
اتحادیه باشگاههای حرفهای
pan american union
اتحادیه پان امریکن
cartel
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
cartels
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
f.a cup
جام اتحادیه باشگاههای انگلستان
u.f.a cup
جام اتحادیه باشگاههای اروپا
syndicalism
پیروی از اصول اتحادیه صنفی
guild
اتحادیه محل اجتماع اصناف
the miner's f.
اتحادیه یاپیمان کان کنان
guilds
اتحادیه محل اجتماع اصناف
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
pools
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pooled
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
ORIA
اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
unionising
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionises
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
afips
اتحادیه امریکایی انجمنهای پردازش اطلاعات
unionised
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
a ban from flying in the EU
قدغن پرواز در
[منطقه]
اتحادیه اروپا
stock exchnge
بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
trade unionism
پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
unionization
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
federate
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federated
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federates
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federating
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
unionizes
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionized
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionize
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
nonunion
کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
unionizing
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
Freemason
[استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
international air transport association
اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
craft union
اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
grey cup
مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
ifips
اتحادیه بین المللی انجمنهای پردازش اطلاعات
yellow dog contract
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
trade unionism
سیستمی که معتقد به بسط و توسعه این گونه اتحادیه هاست
baltic exchange
اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com