Total search result: 301 (16 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
maneuver and fire |
اتش و حرکت |
|
|
Search result with all words |
|
byte |
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت |
bytes |
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت |
click |
انتخاب شده حرکت کند |
clicked |
انتخاب شده حرکت کند |
clicks |
انتخاب شده حرکت کند |
sedentary |
بی حرکت |
current |
حرکت قط عات بار دار در یک هادی |
currents |
حرکت قط عات بار دار در یک هادی |
pat |
بی حرکت |
pats |
بی حرکت |
patted |
بی حرکت |
patting |
بی حرکت |
wave |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waved |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waves |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waving |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
lope |
تاخت حرکت خرامان |
loped |
تاخت حرکت خرامان |
lopes |
تاخت حرکت خرامان |
loping |
تاخت حرکت خرامان |
gait |
طرز حرکت پاهای اسب |
bridge |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
bridged |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
bridges |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
weave |
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی |
weaves |
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی |
source |
حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد |
round |
آنچه در دایره حرکت میکند |
roundest |
آنچه در دایره حرکت میکند |
circulation |
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه |
circulation |
حرکت |
circulations |
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه |
circulations |
حرکت |
node |
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت |
nodes |
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت |
gain |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
gained |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
gains |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
marker |
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد |
markers |
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد |
half |
حرکت یا نمایش گرافیکی با نیمی از شدت معمولی |
scale |
حرکت تعادلی ژیمناستیک کندن فلسهای ماهی |
hydroplane |
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب |
hydroplaned |
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب |
hydroplanes |
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب |
hydroplaning |
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب |
bill of health |
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود |
sprite |
شی ای که اطراف صفحه نمایش در گرافیک کامپیوتری حرکت کند |
aerodynamics |
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا |
aerodynamics |
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها |
bearing |
سمت حرکت |
scull |
حرکت قایق در اب به وسیله پارو |
scull |
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا |
scull |
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب |
scull |
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
sculled |
حرکت قایق در اب به وسیله پارو |
sculled |
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا |
sculled |
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب |
sculled |
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
sculls |
حرکت قایق در اب به وسیله پارو |
sculls |
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا |
sculls |
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب |
sculls |
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
scoop |
حرکت شبیه چمچه زنی |
scooped |
حرکت شبیه چمچه زنی |
scooping |
حرکت شبیه چمچه زنی |
scoops |
حرکت شبیه چمچه زنی |
heading |
جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف |
heading |
جهت مسیر حرکت |
heading |
حرکت برحسب قطب نما |
heading |
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما |
headings |
جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف |
headings |
جهت مسیر حرکت |
headings |
حرکت برحسب قطب نما |
headings |
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما |
chalk |
شماره سریال حرکت |
chalk |
سریال حرکت سریال بار |
chalked |
شماره سریال حرکت |
chalked |
سریال حرکت سریال بار |
chalking |
شماره سریال حرکت |
chalking |
سریال حرکت سریال بار |
chalks |
شماره سریال حرکت |
chalks |
سریال حرکت سریال بار |
strike |
فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ |
strikes |
فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ |
free |
حرکت قایق در جلو باد |
freed |
حرکت قایق در جلو باد |
freeing |
حرکت قایق در جلو باد |
frees |
حرکت قایق در جلو باد |
relative |
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است |
drag |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
drag |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
drag |
عمل حرکت دستگاه OUSE |
dragged |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
dragged |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
dragged |
عمل حرکت دستگاه OUSE |
drags |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
drags |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
drags |
عمل حرکت دستگاه OUSE |
trial |
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور |
Other Matches |
|
differential ailerons |
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است |
feinted |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feint |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feints |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feinting |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
mouses |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
mouse |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
route order |
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه |
trackball |
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند |
stroking |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
fish tailing |
حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت] |
taped |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
stroke |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
cruises |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruised |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
strokes |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
cruising |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
stroked |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
tapes |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
cruise |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
tape |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
move off the ball |
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ |
transfer |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
transferring |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
transfers |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
counter clockwise |
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت |
compound motion |
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی |
aberration |
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد |
mouses |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
mouse |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
momentum |
سرعت حرکت شتاب حرکت |
angle of depression |
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله |
moving havens |
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی |
skull |
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
skulls |
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
travelling overwatch |
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش |
bounding overwatch |
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور |
quadrature encoding |
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند |
stabile |
بدون حرکت بی حرکت |
moment of momentum |
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت |
angular momentum |
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت |
rate of march |
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی |
convoy schedule |
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی |
raster |
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط |
hamilton's equations of motion |
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت |
convoy route |
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی |
move on |
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن |
k day |
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان |
power traverse |
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت |
as you were |
حرکت از نو |
gesture |
حرکت |
progress |
حرکت |
departures |
حرکت |
gestured |
حرکت |
stirabout |
حرکت |
moves |
حرکت |
stock still |
بی حرکت |
gesturing |
حرکت |
animals |
حس و حرکت |
frozen |
بی حرکت |
statist |
بی حرکت |
animal |
حس و حرکت |
stationary |
بی حرکت |
travel |
حرکت |
traveled |
حرکت |
maneuver |
حرکت |
travels |
حرکت |
behaviour |
حرکت |
geste |
حرکت |
progressing |
حرکت |
demeanor |
حرکت |
progresses |
حرکت |
demeanour |
حرکت |
progressed |
حرکت |
shift |
حرکت |
shifted |
حرکت |
agog |
در حرکت |
afloat |
در حرکت |
moved |
حرکت |
vowel point |
حرکت |
moveless |
بی حرکت |
haviour |
حرکت |
move |
حرکت |
gest |
حرکت |
motionless |
بی حرکت |
stills |
بی حرکت |
stillest |
بی حرکت |
stiller |
بی حرکت |
stock-still |
بی حرکت |
vapid |
بی حرکت |
departure |
حرکت |
locomotion |
حرکت |
animations |
حرکت |
animation |
حرکت |
shifts |
حرکت |
ambulation |
حرکت |
immobile |
بی حرکت |
movement |
حرکت |
agoing |
در حرکت |
still |
بی حرکت |
traverse |
حرکت |
scrolling |
حرکت |
hold still <idiom> |
بی حرکت |
stirred |
حرکت |
motioned |
حرکت |
stirrings |
حرکت |
otiose |
بی حرکت |
stirs |
حرکت |
running |
در حرکت |
motioning |
حرکت |
motions |
حرکت |
traverses |
حرکت |
traversed |
حرکت |
oi |
در حرکت |
stir |
حرکت |
inert |
بی حرکت |
motion |
حرکت |
behaviuor |
حرکت |
behavior |
حرکت |
square move |
حرکت |
traversing |
حرکت |
on the move |
در حرکت |
rotation |
حرکت وضعی |
traverse |
حرکت درسمت |
vibrational motion |
حرکت راتعاشی |
naturals |
حرکت در عنوان |
vortex motion |
حرکت گردابی |
liner momentum |
اندازه حرکت |
linear movement |
حرکت خطی |
traversing |
حرکت درسمت |
innovation |
حرکت جدید |
innovations |
حرکت جدید |
timetable |
برنامه حرکت |
traverses |
حرکت درسمت |
stir up <idiom> |
حرکت دادن |
run over <idiom> |
حرکت از بالای |
pin down <idiom> |
از حرکت بازداشتن |
voluntary movement |
حرکت ارادی |
course |
مسیر حرکت |
coursed |
مسیر حرکت |
courses |
مسیر حرکت |
traversed |
حرکت درسمت |
natural |
حرکت در عنوان |
kinematics |
حرکت شناسی |
kinephantom |
حرکت خیالی |
headway |
حرکت به جلو |
wakes |
خط حرکت ناو |
slow motion |
حرکت کند |
waked |
خط حرکت ناو |
lunged |
حرکت لانژ |
larghetto |
حرکت ملایم |
lunge |
حرکت لانژ |
wake |
خط حرکت ناو |
kinesiology |
حرکت شناسی |
braid |
حرکت سریع |
Y direction |
حرکت عمودی |
X direction |
حرکت افق |
proceed |
حرکت به جلو |
winning move |
حرکت برنده |
braided |
حرکت سریع |
lunges |
حرکت لانژ |
standstill |
بدون حرکت |
sorties |
شروع حرکت |
wave propagation |
حرکت موج |
wave motion |
حرکت موجی |
wave motion |
حرکت موج |
proceeded |
حرکت به جلو |
whip stall |
حرکت عمودی |
rushing |
حرکت شدید |
whir |
حرکت کردن |
mouse |
حرکت میکند |
cruising speed |
نواخت حرکت |
linear momentum |
اندازه حرکت |
lateral shifts |
حرکت جانبی |
sortie |
شروع حرکت |
rush |
حرکت شدید |
kinematics |
حرکت شناخت |
lunging |
حرکت لانژ |
braids |
حرکت سریع |
upward motion |
حرکت رو به بالا |
skitter |
حرکت سریع |
revolution |
حرکت انتقالی |
revolutions |
حرکت انقلابی |
revolutions |
حرکت انتقالی |
zigzags |
حرکت زیگزاگ |
zigzags |
حرکت مارپیچی |
sailing orders |
دستور حرکت |
zigzagging |
حرکت زیگزاگ |
saccadic movement |
حرکت جهشی |
revolution |
حرکت انقلابی |
peristalsis |
حرکت دودی |
sensorimotor |
مربوط به حس حرکت |
mouses |
حرکت میکند |
sinuosity |
حرکت موجی |
whirls |
حرکت گردابی |
whirling |
حرکت گردابی |
whirled |
حرکت گردابی |
action |
جنبش حرکت |
actions |
جنبش حرکت |
sinuating |
حرکت سینوسی |