Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (8 milliseconds)
English
Persian
short
اتصالی پیداکردن
shorter
اتصالی پیداکردن
shortest
اتصالی پیداکردن
Other Matches
universal joints
اتصالی گردان چهارشاخه گاردان اتصالی ازاد یا هرزگرد
acquires
پیداکردن
discovers
پیداکردن
to find out
پیداکردن
loave
پیداکردن
discovering
پیداکردن
discovered
پیداکردن
to pluck up heart
دل پیداکردن
discover
پیداکردن
to work out
پیداکردن
acquiring
پیداکردن
put through
ارتباط پیداکردن
outreach
دسترسی پیداکردن
short circuit
اتصال پیداکردن
slants
شیب پیداکردن
to get into debt
بدهی پیداکردن
to get into debt
وام پیداکردن
to come to an agreement
موافقت پیداکردن
to form a habit
عادتی پیداکردن
slant
شیب پیداکردن
slanted
شیب پیداکردن
to come in to notice
اهمیت پیداکردن
to get ones hand in
تسلط پیداکردن در
shining
پیداکردن شکار در شب بانورافکن
autotomize
انفصال خودبخود پیداکردن
falter
تزلزل یا لغزش پیداکردن
crick
انقباض عضله پیداکردن
falters
تزلزل یا لغزش پیداکردن
faltered
تزلزل یا لغزش پیداکردن
falter
لکنت زبان پیداکردن
faltered
لکنت زبان پیداکردن
to butt out
پیش امدگی پیداکردن
syncopate
حالت غش یاسنکوپ پیداکردن
interdigitate
بهم اتصال پیداکردن
preconceive
قبلا عقیده پیداکردن
falters
لکنت زبان پیداکردن
misbelieve
اعتقاد خطا پیداکردن
to come to terms
سازش یا موافقت پیداکردن
to strike a bargain
درمعامله موافقت پیداکردن
to study out
با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
up hill
به بالا شیب پیداکردن
linkages
اتصالی
short circuit
اتصالی
joint
اتصالی
slings
اتصالی
tie down
اتصالی
connector
اتصالی
slinging
اتصالی
sling
اتصالی
symphyseal
اتصالی
syndetic
اتصالی
linkage
اتصالی
diverges
ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
to get the run of a metre
وزن شعری را فهمیدن یا پیداکردن
photosensitize
نسبت بنور حساسیت پیداکردن
to come to an understanding
پیدا کردن سازش پیداکردن
diverge
ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
diverged
ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
tie
تیر اتصالی
adopter
لوله اتصالی
tag line
کابل اتصالی
ties
تیر اتصالی
coupling capacity
فرفیت اتصالی
coupling resistance
مقاومت اتصالی
fitting piece
تکه اتصالی
interconnection
اتصالی داخلی
short circuit
اتصالی مدار
pitman
میله اتصالی
joint weld
جوشکاری اتصالی
access road
راه اتصالی
herbescent
اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
escaped
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
have a bone to pick
بهانه برای دعوا یا شکایت پیداکردن
escaping
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escapes
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escape
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
union
پیوند اتحادیه اتصالی
double break knife switch
کلید تیغهای دو اتصالی
hold
گیره اتصالی نگهدارنده
ST connector
اتصالی در انتهای فیبرنوری
unions
پیوند اتحادیه اتصالی
holds
گیره اتصالی نگهدارنده
joint bolt
پیچ و مهره اتصالی
eudemonology
مبحث اخلاقیات برای پیداکردن سعادت بشر
to p upon any one's blunder
لغزش کسیراباشتیاق پیداکردن وبدان حمله نمودن
multiple series condenser
خازن متغیر چند اتصالی
bonding
گیره اتصالی اتصال بدنه
married failure
عمل نکردن اتصالی مین
terret
حلقه اتصالی قلاده گردن سگ
territ
حلقه اتصالی قلاده گردن سگ
coupling measuring set
دستگاه اندازه گیری اتصالی
barrier light
نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
game
اتصالی که joystick را به کامپیوتر وصل میکند
short
اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
toggle
میخ یا پیچ اتصالی حلقه زنجیر
shorter
اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
toggles
میخ یا پیچ اتصالی حلقه زنجیر
shortest
اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
extensions
طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
short circuit
اتصالی شدن دو سیم برق اتصال کوتاه
extension
طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
foundation joint
درز اتصالی که بین پی وساختمان تعبیه میشود
browsing
نگاه کردن به فایلها یالیستهای کامپیوتر برای پیداکردن یک چیز جالب
connexions
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
earth
اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است
earths
اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است
connection
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
homing device
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
plugs
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
joystick
مدار و اتصالی که برای واسط بین goystick و کامپیوتر است
plugging
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
joysticks
مدار و اتصالی که برای واسط بین goystick و کامپیوتر است
plug
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
remoter
اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
remote
اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
port
مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
remotest
اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
D type connector
اتصالی که شبیه حرف D است . که مانع از نصب برعکس میشود
expansion
اتصالی درون کامپیوتر که کارت میتواند وارد نصب شود
acetolysis
تجزیهء جسمی در اثراضافه شدن جوهر سرکه حالت استیله و هیدرولیز پیداکردن در ان واحد
reference junction
اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
i/o
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی / خروجی به وسیله دیگر است
interface
مدار کامپیوتری را اتصالی که به داده موازی امکان ارسال و دریافت میدهد.
input
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
inputted
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
interfaces
مدار کامپیوتری را اتصالی که به داده موازی امکان ارسال و دریافت میدهد.
clearance fit
اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
input/output
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
output
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
PCMCIA
مشخصات کارتهای جانبی گسترده که به اندازه کارت اعتباری هستند و در انتهای اتصالی دارند
outputs
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
port
[software]
دریچه ای
[مدار و اتصالی]
که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد
[نرم افزار]
[رایانه شناسی]
MIDI interface card
کارت آداپتور که به اتصالی در PC وصل میشود و امکان ارسال دریافت داده MIDI را فراهم میکند
D SUB connector
ویدیو اتصالی که در صفحه تصویرهای PC برای ارسال سیگنالهای ویدویی دریک کابل به کار می رود
port
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
spots
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
spot
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
high-level
استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
high level
استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
batter
خمیدگی خمیدگی پیداکردن باخمیرپوشاندن
batters
خمیدگی خمیدگی پیداکردن باخمیرپوشاندن
radar netting
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com