English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 256 (11 milliseconds)
English Persian
junction اتصال
junctions اتصال
link اتصال
connection اتصال
connexions اتصال
wiring اتصال
incorporation اتصال
contact اتصال
contacted اتصال
contacting اتصال
contacts اتصال
joint اتصال
hitch اتصال
hitched اتصال
hitches اتصال
hitching اتصال
union اتصال
unions اتصال
bonding اتصال
fusion اتصال
fusions اتصال
network اتصال
networks اتصال
attach اتصال
attaches اتصال
attaching اتصال
coitus اتصال
scarf اتصال
scarfs اتصال
bounding اتصال
coupling اتصال
juncture اتصال
continuity اتصال
fitting اتصال
suspension اتصال
suspensions اتصال
nexus اتصال
conjunction اتصال
conjunctions اتصال
binding اتصال
bindings اتصال
abutment اتصال
colligation اتصال
concatenate اتصال
conjuncture اتصال
connectivity اتصال
connector اتصال
inosculation اتصال
interconnection اتصال
interconnetion اتصال
law of continvity اتصال
symphysis اتصال
tie down اتصال
cutter link اتصال
rear [front] connection اتصال [جلوئی] پشتی
hook-up اتصال [به دستگاهی الکتریکی]
Other Matches
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacting یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminal محل اتصال پیچ اتصال
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals محل اتصال پیچ اتصال
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
lead قطب اتصال سیم اتصال
leads قطب اتصال سیم اتصال
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
connect node کد اتصال
butt joint اتصال لب به لب
jump joint اتصال لب به لب
butt joint riveting اتصال لب به لب
clutch dog فک اتصال
lead wire خط اتصال
lap joint اتصال لب به لب
seams خط اتصال
connection line خط اتصال
seam خط اتصال
tie line خط اتصال
v joint اتصال "وی "
single u butt joint اتصال لب به لب "یو"
abjoint بی اتصال
single u butt weld اتصال لب به لب "یو"
contact series اتصال سری
dialysis تفرق اتصال
delta connection اتصال مثلث
concatenated key کلید اتصال
contact plug فیش اتصال
synchronised با هم اتصال دادن
connector symbol علامت اتصال
connexion ارتباط اتصال
disconnection قطع اتصال
contact pair زوج اتصال
crosspoint زوج اتصال
delta connection اتصال دلتا
connector اتصال دهنده
corner joint اتصال فارسی
corner joint اتصال گوشه
cam control بادامک اتصال
ground connection اتصال زمین
accolade خط اتصال اکولاد
accolades خط اتصال اکولاد
coupling instability نااستواری اتصال
dead earth اتصال زمین
coupling valve ارزش اتصال
cross linking اتصال عرضی
data link اتصال داده
receptacles سیم اتصال
receptacle سیم اتصال
coupling element عنصر اتصال
coupler link لینک اتصال
coupler link عضو اتصال
coupling factor ضریب اتصال
floating فاقدوسیله اتصال
jacks انبر اتصال
coupling magent اهنربای اتصال
coupling capacitor خازن اتصال
jack انبر اتصال
coupling coefficient ضریب اتصال
becket حلقه اتصال
binding post پیچ اتصال
cascade connection اتصال ابشاری
short-circuits اتصال کوتاه
chain field فیلد اتصال
channel attached اتصال کانالی
circuit diagram شمای اتصال
cluster joint اتصال خوشهای
capacity ground اتصال به فرفیت
connecting اتصال دهنده
cable joint موف اتصال
binding screw پیچ اتصال
ball joint توپی اتصال
branch extension اتصال شنت
balanced circuit اتصال سیمتریک
automatic drop اتصال خودکار
brittannia joint اتصال بریتانیایی
adaptor piece حلقه اتصال
acondylous منفصل بی اتصال
acondylose منفصل بی اتصال
by pass اتصال کوتاه
collector contact اتصال کلکتور
short-circuit اتصال کوتاه
commissure سطح اتصال
connection box جعبه اتصال
connection cable کابل اتصال
connection diagram دیاگرام اتصال
connection terminal پایانه اتصال
fitting قطعه اتصال
connectivity platform برنامه اتصال
synchronizes با هم اتصال دادن
synchronize با هم اتصال دادن
synchronising با هم اتصال دادن
synchronises با هم اتصال دادن
manifold روپوش اتصال
discontinuities عدم اتصال
connecting rod میله اتصال
commissure محل اتصال
conjunctions اتصال اقتران
conference circuit اتصال پیشنهادی
conjunction اتصال اقتران
connect time زمان اتصال
connected load توان اتصال
arris fillet joint اتصال فرنگی
connecting branch اتصال یا پیوستگی
discontinuity عدم اتصال
connecting diagram دیاگرام اتصال
connector وسیله اتصال
outer connection اتصال خارجی
short circuit اتصال برق
short circuit اتصال کوتاه
sleeve joint اتصال با بوش
slip joint اتصال ازاد
spigot and socket joint اتصال مفصلی
star connection اتصال ستارهای
star connection اتصال ستاره
strapped joint اتصال تسمهای
subscriber's cable کابل اتصال
switch contact کنتاکت اتصال
switch gear وسیله اتصال
switching kit جعبه اتصال
tach نوار اتصال
tache نوار اتصال
short circuit اتصال پیداکردن
series connection اتصال سری
series connection اتصال زنجیری
overlap joint اتصال نیمانیم
parallel connection اتصال موازی
phase to phase short circuit اتصال فاز
pin contact اتصال سنجاقی
pipe connection اتصال لوله
plug connection اتصال دوشاخه
position coupling key کلید اتصال
program chaining اتصال برنامه
rabbet joint اتصال دو راهه
riveted joint اتصال پرچ
sacrfing اتصال قلمتراشی
saltus تفرق اتصال
sealing joint اتصال اب بندی
series connection اتصال دنبالهای
tack coat اندود اتصال
tandem connection اتصال ابشاری
v connection اتصال مثلث
ward leonard control اتصال لئونارد
welded joint اتصال جوش
y connection اتصال شلواری
y connection اتصال ستاره
y winding اتصال ستاره
zigzag connection اتصال زیگزاگ
contact lever اهرم اتصال
physical connection اتصال مادی
connection to ventilator اتصال به هواکش
durham اتصال فاضلاب
two way wiring اتصال تبدیل
truss joist تیر اتصال
tongue and groove joint اتصال نر ولاس
tandom connection اتصال دنبال هم
tandom connection اتصال ابشاری
taylor connection اتصال تیلور
telephone area ناحیه اتصال
telephone connection اتصال تلفنی
thoroughfoot اتصال چشمی
three phase bridge connection اتصال پل سه فازه
three phase connection اتصال سه فازه
tie down طناب اتصال
timber assembling اتصال چوبی
to connect to frame اتصال به بدنه
to make contact اتصال دادن
to put through اتصال دادن به
tomming اتصال ازبالا
tongue and groove joint اتصال نر و ماده
discontinuously بدون اتصال
flang joint اتصال سرلوله
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com