Total search result: 301 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
open circuit |
اتصال باز |
|
|
Search result with all words |
|
bridge |
اتصال دادن |
bridge |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
bridged |
اتصال دادن |
bridged |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
bridges |
اتصال دادن |
bridges |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
expansion |
خط وط آدرس و داده متصل یه یک اتصال به کارتهای وسیع اجاره کنترل و دستیابی به داده حافظه را می دهند |
node |
نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه |
nodes |
نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه |
ramp |
سربالایی اتصال |
ramp |
سینه کش اتصال فراز اتصال |
ramps |
سربالایی اتصال |
ramps |
سینه کش اتصال فراز اتصال |
card |
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن |
cards |
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن |
junction |
نقطه اتصال |
junction |
اتصال برخوردگاه |
junction |
اتصال |
junction |
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره |
junction |
اتصال بین سیم ها و کابل ها |
junctions |
نقطه اتصال |
junctions |
اتصال برخوردگاه |
junctions |
اتصال |
junctions |
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره |
junctions |
اتصال بین سیم ها و کابل ها |
bearing |
یاطاقان سکوی اتصال سرسره ریل |
session |
لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند |
sessions |
لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند |
enhance |
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی |
enhanced |
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی |
enhances |
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی |
enhancing |
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی |
hard |
تختهای که حاوی درایو دیسک سخت و واسط های الکترونیکی لزم است که قابل نصب در اتصال سیستم است |
harder |
تختهای که حاوی درایو دیسک سخت و واسط های الکترونیکی لزم است که قابل نصب در اتصال سیستم است |
hardest |
تختهای که حاوی درایو دیسک سخت و واسط های الکترونیکی لزم است که قابل نصب در اتصال سیستم است |
compound |
اتصال مرکب |
compound |
اتصال کمپوند |
compounded |
اتصال مرکب |
compounded |
اتصال کمپوند |
compounds |
اتصال مرکب |
compounds |
اتصال کمپوند |
mesh |
روش اتصال چند ماشین به هم |
mesh |
هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال |
meshes |
روش اتصال چند ماشین به هم |
meshes |
هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال |
meshing |
روش اتصال چند ماشین به هم |
meshing |
هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال |
socket |
[محل اتصال کابل] |
socket |
محل اتصال برق |
socket |
[سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند] |
sockets |
فیش برق محل اتصال کابل |
sockets |
محل اتصال برق |
sockets |
سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند |
slip |
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن |
slipped |
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن |
slips |
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن |
link |
اتصال |
link |
عضو اتصال |
link |
طرح ISO/OSI که بستههای داده را به اتصال بعدی می فرستد و تصحیح خطا میکند |
link |
اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار |
cable |
اتصال در انتهای کامل |
cable |
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر |
cabled |
اتصال در انتهای کامل |
cabled |
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر |
connection |
پیوستگی اتصال |
connection |
اتصال |
connection |
اتصال زمین |
connection |
اتصال یا چیزی که متصل میشود |
connexions |
پیوستگی اتصال |
connexions |
اتصال |
connexions |
اتصال زمین |
connexions |
اتصال یا چیزی که متصل میشود |
logical |
EEEI استاندارد بیان پروتکل ارسال در سطح اتصال داده |
string |
اتصال مجموعهای از رشته ها به هم |
bus |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
bused |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
buses |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
busing |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
bussed |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
busses |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
bussing |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
lead |
هدایت کردن بست اتصال |
lead |
قطب اتصال سیم اتصال |
leads |
هدایت کردن بست اتصال |
leads |
قطب اتصال سیم اتصال |
gateway |
اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند |
gateways |
اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند |
layer |
لایهای که کیفیت اتصال را بررسی میکند |
layer |
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند |
layer |
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است |
layers |
لایهای که کیفیت اتصال را بررسی میکند |
layers |
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند |
layers |
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است |
wiring |
اتصال |
wiring |
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها |
interlock |
اتصال دادن تزویج شدن |
interlocked |
اتصال دادن تزویج شدن |
interlocking |
اتصال دادن تزویج شدن |
interlocks |
اتصال دادن تزویج شدن |
line |
اتصال فیزیکی به ارسال داده |
Other Matches |
|
male connector |
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند |
plug compatible |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
patches |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
patch |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
PPP |
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون |
fiber |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
fibre |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
connector |
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند |
fibres |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
contacting |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
contact |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
contacts |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
contacted |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
moorings |
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال |
DB connector |
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده |
swivels |
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن |
swivel |
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن |
linkages |
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن |
linkage |
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن |
drawbar |
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال |
swivelled |
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن |
RJ connector |
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود |
cascade connection |
اتصال کاسکاد اتصال پلهای |
terminal |
محل اتصال پیچ اتصال |
terminals |
محل اتصال پیچ اتصال |
slip road |
سینه کش اتصال فراز اتصال |
T connector |
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند |
interface |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
interfaces |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
subscriber's line |
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک |
conjuncture |
اتصال |
concatenate |
اتصال |
colligation |
اتصال |
connect node |
کد اتصال |
butt joint |
اتصال لب به لب |
law of continvity |
اتصال |
attach |
اتصال |
attaches |
اتصال |
jump joint |
اتصال لب به لب |
butt joint riveting |
اتصال لب به لب |
attaching |
اتصال |
clutch dog |
فک اتصال |
lead wire |
خط اتصال |
lap joint |
اتصال لب به لب |
contact |
اتصال |
network |
اتصال |
hitch |
اتصال |
hitched |
اتصال |
hitches |
اتصال |
hitching |
اتصال |
union |
اتصال |
unions |
اتصال |
seams |
خط اتصال |
bonding |
اتصال |
fusions |
اتصال |
fusion |
اتصال |
networks |
اتصال |
joint |
اتصال |
inosculation |
اتصال |
contacted |
اتصال |
contacting |
اتصال |
connection line |
خط اتصال |
connectivity |
اتصال |
contacts |
اتصال |
interconnetion |
اتصال |
connector |
اتصال |
interconnection |
اتصال |
seam |
خط اتصال |
coupling |
اتصال |
conjunction |
اتصال |
symphysis |
اتصال |
conjunctions |
اتصال |
binding |
اتصال |
bindings |
اتصال |
juncture |
اتصال |
nexus |
اتصال |
continuity |
اتصال |
bounding |
اتصال |
tie line |
خط اتصال |
scarf |
اتصال |
tie down |
اتصال |
fitting |
اتصال |
suspension |
اتصال |
suspensions |
اتصال |
coitus |
اتصال |
v joint |
اتصال "وی " |
single u butt joint |
اتصال لب به لب "یو" |
abjoint |
بی اتصال |
incorporation |
اتصال |
scarfs |
اتصال |
single u butt weld |
اتصال لب به لب "یو" |
abutment |
اتصال |
cutter link |
اتصال |
contact series |
اتصال سری |
dialysis |
تفرق اتصال |
delta connection |
اتصال مثلث |
concatenated key |
کلید اتصال |
contact plug |
فیش اتصال |
synchronised |
با هم اتصال دادن |
connector symbol |
علامت اتصال |
connexion |
ارتباط اتصال |
disconnection |
قطع اتصال |
contact pair |
زوج اتصال |
crosspoint |
زوج اتصال |
delta connection |
اتصال دلتا |
connector |
اتصال دهنده |
corner joint |
اتصال فارسی |
corner joint |
اتصال گوشه |
cam control |
بادامک اتصال |
ground connection |
اتصال زمین |
accolade |
خط اتصال اکولاد |
accolades |
خط اتصال اکولاد |
coupling instability |
نااستواری اتصال |
dead earth |
اتصال زمین |
coupling valve |
ارزش اتصال |
cross linking |
اتصال عرضی |
data link |
اتصال داده |
receptacles |
سیم اتصال |
receptacle |
سیم اتصال |
coupling element |
عنصر اتصال |
coupler link |
لینک اتصال |
coupler link |
عضو اتصال |
coupling factor |
ضریب اتصال |
floating |
فاقدوسیله اتصال |
jacks |
انبر اتصال |
coupling magent |
اهنربای اتصال |
coupling capacitor |
خازن اتصال |
jack |
انبر اتصال |
coupling coefficient |
ضریب اتصال |
becket |
حلقه اتصال |
binding post |
پیچ اتصال |
cascade connection |
اتصال ابشاری |
short-circuits |
اتصال کوتاه |
chain field |
فیلد اتصال |
channel attached |
اتصال کانالی |
circuit diagram |
شمای اتصال |
cluster joint |
اتصال خوشهای |
capacity ground |
اتصال به فرفیت |
connecting |
اتصال دهنده |
cable joint |
موف اتصال |
binding screw |
پیچ اتصال |
ball joint |
توپی اتصال |
branch extension |
اتصال شنت |
balanced circuit |
اتصال سیمتریک |
automatic drop |
اتصال خودکار |
brittannia joint |
اتصال بریتانیایی |
adaptor piece |
حلقه اتصال |
acondylous |
منفصل بی اتصال |
acondylose |
منفصل بی اتصال |
by pass |
اتصال کوتاه |
collector contact |
اتصال کلکتور |
short-circuit |
اتصال کوتاه |
commissure |
سطح اتصال |
connection box |
جعبه اتصال |
connection cable |
کابل اتصال |
connection diagram |
دیاگرام اتصال |
connection terminal |
پایانه اتصال |
fitting |
قطعه اتصال |
connectivity platform |
برنامه اتصال |
synchronizes |
با هم اتصال دادن |
synchronize |
با هم اتصال دادن |
synchronising |
با هم اتصال دادن |
synchronises |
با هم اتصال دادن |
manifold |
روپوش اتصال |
discontinuities |
عدم اتصال |
connecting rod |
میله اتصال |
commissure |
محل اتصال |
conjunctions |
اتصال اقتران |
conference circuit |
اتصال پیشنهادی |
conjunction |
اتصال اقتران |
connect time |
زمان اتصال |
connected load |
توان اتصال |
arris fillet joint |
اتصال فرنگی |
connecting branch |
اتصال یا پیوستگی |
discontinuity |
عدم اتصال |
connecting diagram |
دیاگرام اتصال |
connector |
وسیله اتصال |
outer connection |
اتصال خارجی |
short circuit |
اتصال برق |
short circuit |
اتصال کوتاه |
sleeve joint |
اتصال با بوش |
slip joint |
اتصال ازاد |
spigot and socket joint |
اتصال مفصلی |
star connection |
اتصال ستارهای |
star connection |
اتصال ستاره |
strapped joint |
اتصال تسمهای |
subscriber's cable |
کابل اتصال |
switch contact |
کنتاکت اتصال |
switch gear |
وسیله اتصال |
switching kit |
جعبه اتصال |
tach |
نوار اتصال |
tache |
نوار اتصال |
short circuit |
اتصال پیداکردن |
series connection |
اتصال سری |
series connection |
اتصال زنجیری |
overlap joint |
اتصال نیمانیم |
parallel connection |
اتصال موازی |
phase to phase short circuit |
اتصال فاز |
pin contact |
اتصال سنجاقی |
pipe connection |
اتصال لوله |