Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
dead ground
اتصال به زمین کشنده
Other Matches
earths
اتصال به زمین
ground
اتصال به زمین
dead earth
اتصال زمین
connexions
اتصال زمین
ground
اتصال زمین
connection
اتصال زمین
earthing
اتصال زمین
ground conection
اتصال زمین
earth
اتصال به زمین
ground connection
اتصال زمین
earth fault
اتصال به زمین تصادفی
earths
به زمین اتصال دادن
double earth fault
اتصال زمین دوبل
ground detector
اشکارساز اتصال با زمین
line to earth fault
اتصال کوتاه زمین
ground indicator
اشکارساز اتصال با زمین
two phase to earth fault
اتصال زمین دو فاز
earth
به زمین اتصال دادن
double earth fault
اتصال زمین دوفازه
polyphase earth
اتصال زمین دوبل
earths
اتصال وسیله الکتریکی به زمین
earth
اتصال وسیله الکتریکی به زمین
ground
اتصال مدار الکتریکی به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر.
earths
اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
earth
اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
positive
اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
deathy
کشنده
fatal
کشنده
pernicious
کشنده
suicidal
کشنده
delineator
کشنده
trackers
کشنده
puller
کشنده
plotter
کشنده
inhalant
بو کشنده
plotters
کشنده
enticing
کشنده
alluring
کشنده
tensioner
کشنده
inviting
کشنده
tracker
کشنده
deadly
کشنده
death ful
کشنده
deadliest
کشنده
mortal
کشنده
perishing
کشنده
deadlier
کشنده
mortals
کشنده
lethal
کشنده
assassinator
کشنده
tractive
کشنده
killers
کشنده
killer
کشنده
sorbent
کشنده
lethiferous
کشنده
pestilent
کشنده
prepossessing
کشنده
tensor
کشنده
attractive
کشنده
murderers
کشنده
murderous
کشنده
murderer
کشنده
drainer
اب کشنده
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
it is mortal to him
کشنده اوست
introvertive
بدرون کشنده
hauling part
قسمت کشنده
howling
زوزه کشنده
howling
جیغ کشنده
drawer
کشنده برات یا چک
stertorous
خرناس کشنده
death blow
ضربت کشنده
drawers
کشنده برات یا چک
mortally
بطور کشنده
fungicidal
کشنده قارچ
killings
کشنده دلربا
killing
کشنده دلربا
introversive
بدرون کشنده
nonlethal
غیر کشنده
killer whales
وال کشنده
pestilently
بطور کشنده
tractive effort
نیروی کشنده
inhaul
به داخل کشنده
dragman
میکشد کشنده
lethality
کشنده بودن
herbicidal
کشنده گیاهان
drum plotter
کشنده طبله
ovicidal
کشنده تخم
lancinating
تیر کشنده
killer whale
وال کشنده
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
leads
قطب اتصال سیم اتصال
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
lead
قطب اتصال سیم اتصال
lethal
وابسته به مرگ کشنده
pesticide
کشنده حشره موذی
pesticides
کشنده حشره موذی
median lethal dose
دوز متوسط کشنده
adducent
بداخل کشنده مقرب
invitingly
بطور جالب یا کشنده
downhaul
طناب پایین کشنده
ejector
پوکه کش بیرون کشنده
nitrogen mustard
گاز کشنده خردل
attractively
بطور کشنده یا جاذب
disinfestant
ماده کشنده حشرات
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
slaughterous
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
raymond hook
قلاب بالا کشنده قایق
electron withdrawing substituent
گروه استخلافی الکترون کشنده
to cach one's death
دچار سرماخوردگی کشنده شدن
boat falls
طناب بالا کشنده قایق
adductive
استشهادی بسوی محور کشنده
biocid
قاطع حیات کشنده حشرات
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
caricaturist
کشنده تصویرهای مضحک واغراق امیز
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) .
رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
caricaturists
کشنده تصویرهای مضحک واغراق امیز
rodenticide
دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
lanciation
سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
counter check
چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
downhaul
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com