Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
taylor connection
اتصال تیلور
Other Matches
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
taylorism
نظام تیلور
taylor series
سری تیلور
taylor formula
فرمول تیلور
Taylor expansion
بسط تیلور
[ریاضی]
Taylor series
سری تیلور
[ریاضی]
taylor series expansion
بسط سری تیلور
taylor manifest anxiety scale
مقیاس اضطراب اشکار تیلور
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
leads
قطب اتصال سیم اتصال
lead
قطب اتصال سیم اتصال
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
jump joint
اتصال لب به لب
law of continvity
اتصال
incorporation
اتصال
butt joint riveting
اتصال لب به لب
wiring
اتصال
contact
اتصال
attach
اتصال
clutch dog
فک اتصال
attaches
اتصال
attaching
اتصال
colligation
اتصال
butt joint
اتصال لب به لب
lead wire
خط اتصال
lap joint
اتصال لب به لب
single u butt weld
اتصال لب به لب "یو"
contacted
اتصال
hitch
اتصال
hitched
اتصال
hitches
اتصال
hitching
اتصال
union
اتصال
unions
اتصال
bonding
اتصال
networks
اتصال
seam
خط اتصال
seams
خط اتصال
network
اتصال
fusion
اتصال
joint
اتصال
inosculation
اتصال
connector
اتصال
concatenate
اتصال
interconnection
اتصال
contacting
اتصال
conjuncture
اتصال
connect node
کد اتصال
contacts
اتصال
connection line
خط اتصال
interconnetion
اتصال
connectivity
اتصال
fusions
اتصال
juncture
اتصال
link
اتصال
conjunction
اتصال
bounding
اتصال
scarfs
اتصال
scarf
اتصال
symphysis
اتصال
connection
اتصال
conjunctions
اتصال
connexions
اتصال
coitus
اتصال
v joint
اتصال "وی "
continuity
اتصال
fitting
اتصال
suspensions
اتصال
tie line
خط اتصال
junctions
اتصال
tie down
اتصال
nexus
اتصال
coupling
اتصال
cutter link
اتصال
junction
اتصال
suspension
اتصال
single u butt joint
اتصال لب به لب "یو"
abutment
اتصال
binding
اتصال
bindings
اتصال
abjoint
بی اتصال
contact plug
فیش اتصال
contact series
اتصال سری
ground connection
اتصال زمین
delta connection
اتصال مثلث
crosspoint
زوج اتصال
contact pair
زوج اتصال
connector
وسیله اتصال
discontinuously
بدون اتصال
disconnection
قطع اتصال
connector
اتصال دهنده
synchronised
با هم اتصال دادن
dialysis
تفرق اتصال
delta connection
اتصال دلتا
connector symbol
علامت اتصال
connexion
ارتباط اتصال
synchronises
با هم اتصال دادن
receptacle
سیم اتصال
cross linking
اتصال عرضی
coupling valve
ارزش اتصال
coupling magent
اهنربای اتصال
coupling coefficient
ضریب اتصال
coupling element
عنصر اتصال
jacks
انبر اتصال
floating
فاقدوسیله اتصال
coupling instability
نااستواری اتصال
coupling capacitor
خازن اتصال
coupler link
عضو اتصال
data link
اتصال داده
dead earth
اتصال زمین
corner joint
اتصال فارسی
corner joint
اتصال گوشه
receptacles
سیم اتصال
coupler link
لینک اتصال
accolade
خط اتصال اکولاد
accolades
خط اتصال اکولاد
jack
انبر اتصال
coupling factor
ضریب اتصال
synchronising
با هم اتصال دادن
balanced circuit
اتصال سیمتریک
cable joint
موف اتصال
cam control
بادامک اتصال
capacity ground
اتصال به فرفیت
cascade connection
اتصال ابشاری
chain field
فیلد اتصال
channel attached
اتصال کانالی
short-circuit
اتصال کوتاه
by pass
اتصال کوتاه
short-circuits
اتصال کوتاه
connecting
اتصال دهنده
arris fillet joint
اتصال فرنگی
ball joint
توپی اتصال
adaptor piece
حلقه اتصال
acondylous
منفصل بی اتصال
becket
حلقه اتصال
binding post
پیچ اتصال
binding screw
پیچ اتصال
acondylose
منفصل بی اتصال
branch extension
اتصال شنت
brittannia joint
اتصال بریتانیایی
circuit diagram
شمای اتصال
cluster joint
اتصال خوشهای
automatic drop
اتصال خودکار
connecting diagram
دیاگرام اتصال
connecting rod
میله اتصال
connection box
جعبه اتصال
connection cable
کابل اتصال
connection diagram
دیاگرام اتصال
connection terminal
پایانه اتصال
fitting
قطعه اتصال
synchronizes
با هم اتصال دادن
connectivity platform
برنامه اتصال
connecting branch
اتصال یا پیوستگی
connected load
توان اتصال
connect time
زمان اتصال
collector contact
اتصال کلکتور
conjunctions
اتصال اقتران
commissure
سطح اتصال
conjunction
اتصال اقتران
commissure
محل اتصال
concatenated key
کلید اتصال
discontinuity
عدم اتصال
conference circuit
اتصال پیشنهادی
discontinuities
عدم اتصال
manifold
روپوش اتصال
synchronize
با هم اتصال دادن
outer connection
اتصال خارجی
short circuit
اتصال پیداکردن
short circuit
اتصال برق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com