Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
idle current connection
اتصال جریان بی باری
idling current connection
اتصال جریان بی باری
Other Matches
idle current
جریان بی باری
no load current
جریان بی باری
make induced current
جریان القایی اتصال
instantaneous short circuit current
جریان اتصال کوتاه ضربهای
instantaneous short circuit current
جریان اتصال کوتاه لحظهای
initial alternating short circuit curren
جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
maximum asymmetric three phase
current short-circuit جریان اتصال کوتاه ضربهای سه فازه
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
positive
اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
to switch on
اتصال دادن جریان دادن
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
freighters
باری
idle runing
بی باری
idling
بی باری
unloads
بی باری
utility
باری
unloaded
بی باری
infecundity
بی باری
unload
بی باری
empty load
بی باری
freighter
باری
infertility
بی باری
sterility
بی باری
barye
باری
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
leads
قطب اتصال سیم اتصال
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
lead
قطب اتصال سیم اتصال
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
no load voltage
ولتاژ بی باری
freight train
قطار باری
freight trains
قطار باری
lighterage
قایق باری
no load switching
سوئیچینگ بی باری
motortruck
کامیون باری
neutral position
وضعیت بی باری
no load condition
حالت بی باری
praam
باری یاتوپدار
railroad carriage
واگن باری
lorries
ماشین باری
lorry
ماشین باری
no load speed
سرعت بی باری
freight car
واگن باری
freight cars
واگن باری
raft
قایق باری
rafts
قایق باری
scow
یدک کش باری
road transport vehicle
ماشین باری
lighter
قایق باری
idle period
پریود بی باری
lighters
قایق باری
fright car
واگن باری
idle frequency
فرکانس بی باری
idle time
زمان بی باری
idling cycle
سیکل بی باری
van
واگن باری
vans
واگن باری
fourgon
واگون باری
cargo boat
کشتی باری
cargo ship
کشتی باری
dead weight tonnage
گنجایش باری
cargo liner
کشتی باری
sexual promiscuity
بی بند و باری جنسی
floating cargo
باری که دردریا است
lift helicopter
هلی کوپتر باری
lorries
اتومبیل باری گاری
lorry
اتومبیل باری گاری
cargo master
نوعی هواپیمای باری
ideal no load voltage
ولتاژ بی باری ایده ال
ideal no load d.c. voltage
ولتاژ "دی .سی " بی باری ایده ال
overload principle
اصل اضافه باری
boxcar
یکنوع واگن باری
no load loss
تلف یا تلفات بی باری
no load torque
گشتاور پیچشی بی باری
autoloading
باری نیم خودکار
van
واگن باری سرپوشیده
promiscuity
بی بند و باری جنسی
truckload
به گنجایش یک ماشین باری
truckloads
به گنجایش یک ماشین باری
lighters
کشتی باری کوچک
lighter
کشتی باری کوچک
perfunctory
باری بهر جهت
vans
واگن باری سرپوشیده
wannigan
سقف تراکتور یا ماشین باری
galliot
کرجی باری یا ماهی گیری
nosing
باری که چرخهای لوکوموتیومتحمل می شوند
wanigan
سقف تراکتور یا ماشین باری
freighters
کرایه کننده کشتی باری
the supreme
خداوند متعال باری تعالی
to have
[or bear]
a maximum
[minimum]
load of something
حداکثر
[حداقل]
باری را پذیرفتن
floating cargo
باری که باکشتی حمل میشود
freighter
کرایه کننده کشتی باری
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
galiot
کرجی باری یاماهی گیری هلندی
lighter
با قایق باری کالا حمل کردن
carack
کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
carrack
کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
lighters
با قایق باری کالا حمل کردن
globe master
نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
milner bary gambit
گامبی میلنر- باری در دفاع فرانسوی شطرنج
entrucking table
جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
plateform car
واگن باری بدون دیوار راه اهن
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
heian sandan
اجرای هم زمان دو تکنیک اوچی اوکه و گدان باری
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
compartment marking
تقسیمات علامت گذاری شده داخل هواپیمای باری یاترابری
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
limit load
بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
portable
کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences.
این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
neutral position
وضعیت خنثی یا خلاص حالت خلاص یا بی باری
maid of honor
ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
maids of honor
ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
maid of honour
ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
contacted
اتصال
contacts
اتصال
tie down
اتصال
connectivity
اتصال
tie line
خط اتصال
connection line
خط اتصال
union
اتصال
connect node
کد اتصال
unions
اتصال
contacting
اتصال
hitched
اتصال
hitch
اتصال
joint
اتصال
symphysis
اتصال
hitches
اتصال
connector
اتصال
conjuncture
اتصال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com