English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
dovetail joint اتصال دم چلچله
Other Matches
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
swallows چلچله
dovetail دم چلچله ای
swallowing چلچله
swallow چلچله
swallowed چلچله
scray چلچله دریایی
sea swallow چلچله دریایی
salangane چلچله دریایی
fairy bird چلچله دریایی
swallow tail coat جامهای که پشت ان مانند دم چلچله چاک خورده
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
patches کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacted یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
dovetail guide راهنمای دم چلچله راهنمای کام وزبانه
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
lead قطب اتصال سیم اتصال
leads قطب اتصال سیم اتصال
terminal محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminals محل اتصال پیچ اتصال
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
tern پرستوک دریایی چلچله دریایی
terns پرستوک دریایی چلچله دریایی
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
attaching اتصال
attaches اتصال
attach اتصال
lead wire خط اتصال
law of continvity اتصال
lap joint اتصال لب به لب
clutch dog فک اتصال
colligation اتصال
bonding اتصال
seam خط اتصال
network اتصال
wiring اتصال
butt joint اتصال لب به لب
fusions اتصال
fusion اتصال
butt joint riveting اتصال لب به لب
networks اتصال
seams خط اتصال
jump joint اتصال لب به لب
contacted اتصال
incorporation اتصال
contact اتصال
interconnetion اتصال
hitching اتصال
hitches اتصال
hitched اتصال
hitch اتصال
interconnection اتصال
connection line خط اتصال
inosculation اتصال
connectivity اتصال
joint اتصال
contacts اتصال
unions اتصال
concatenate اتصال
union اتصال
conjuncture اتصال
contacting اتصال
connect node کد اتصال
connector اتصال
continuity اتصال
conjunctions اتصال
coitus اتصال
connection اتصال
junctions اتصال
binding اتصال
connexions اتصال
single u butt weld اتصال لب به لب "یو"
conjunction اتصال
link اتصال
scarf اتصال
tie line خط اتصال
tie down اتصال
fitting اتصال
suspension اتصال
suspensions اتصال
nexus اتصال
juncture اتصال
bounding اتصال
symphysis اتصال
scarfs اتصال
v joint اتصال "وی "
coupling اتصال
abjoint بی اتصال
abutment اتصال
cutter link اتصال
junction اتصال
single u butt joint اتصال لب به لب "یو"
bindings اتصال
jacks انبر اتصال
contact pair زوج اتصال
crosspoint زوج اتصال
contact plug فیش اتصال
contact series اتصال سری
corner joint اتصال فارسی
synchronize با هم اتصال دادن
coupling instability نااستواری اتصال
commissure محل اتصال
connexion ارتباط اتصال
receptacles سیم اتصال
ground connection اتصال زمین
synchronizes با هم اتصال دادن
delta connection اتصال مثلث
connector symbol علامت اتصال
data link اتصال داده
synchronising با هم اتصال دادن
coupling magent اهنربای اتصال
coupling capacitor خازن اتصال
coupling factor ضریب اتصال
coupler link عضو اتصال
coupler link لینک اتصال
coupling valve ارزش اتصال
accolades خط اتصال اکولاد
corner joint اتصال گوشه
coupling element عنصر اتصال
coupling coefficient ضریب اتصال
accolade خط اتصال اکولاد
cross linking اتصال عرضی
synchronised با هم اتصال دادن
jack انبر اتصال
receptacle سیم اتصال
synchronises با هم اتصال دادن
floating فاقدوسیله اتصال
dead earth اتصال زمین
connector اتصال دهنده
ball joint توپی اتصال
balanced circuit اتصال سیمتریک
cascade connection اتصال ابشاری
connecting اتصال دهنده
chain field فیلد اتصال
short-circuits اتصال کوتاه
short-circuit اتصال کوتاه
capacity ground اتصال به فرفیت
cable joint موف اتصال
by pass اتصال کوتاه
becket حلقه اتصال
binding post پیچ اتصال
binding screw پیچ اتصال
branch extension اتصال شنت
brittannia joint اتصال بریتانیایی
automatic drop اتصال خودکار
arris fillet joint اتصال فرنگی
adaptor piece حلقه اتصال
acondylous منفصل بی اتصال
acondylose منفصل بی اتصال
channel attached اتصال کانالی
circuit diagram شمای اتصال
discontinuity عدم اتصال
discontinuities عدم اتصال
manifold روپوش اتصال
connecting rod میله اتصال
connection box جعبه اتصال
connection cable کابل اتصال
connection diagram دیاگرام اتصال
connection terminal پایانه اتصال
connectivity platform برنامه اتصال
fitting قطعه اتصال
connecting diagram دیاگرام اتصال
connecting branch اتصال یا پیوستگی
connected load توان اتصال
cluster joint اتصال خوشهای
collector contact اتصال کلکتور
thoroughfoot اتصال چشمی
commissure سطح اتصال
conjunctions اتصال اقتران
cam control بادامک اتصال
concatenated key کلید اتصال
conference circuit اتصال پیشنهادی
conjunction اتصال اقتران
connect time زمان اتصال
connector وسیله اتصال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com