English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
coupling base اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
Other Matches
blasting cap کلاهک چاشنی
ignition cap کلاهک چاشنی
detonation cap کلاهک چاشنی
coupling base وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
connecting اتصال دهنده
connector اتصال دهنده
mine casemate بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
jointer دستگاه اتصال دهنده
connector وسیله اتصال دهنده
fasteners اتصالات اتصال دهنده
connection fuse ماسوره اتصال دهنده
off page connector اتصال دهنده برون صفحهای
cocked hats کلاهک مسلح شدن مین کلاهک برجسته
cocked hat کلاهک مسلح شدن مین کلاهک برجسته
earth اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
earths اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
fuze ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
first fire mixture خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
patch کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fuzing چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
trimmer زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkages مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
lids کلاهک
crown top کلاهک
lid کلاهک
hoods کلاهک
cupule کلاهک
collar کلاهک
hood کلاهک
head stock کلاهک
warhead کلاهک
bonnet کلاهک
tegmentum کلاهک
helmets کلاهک
capped کلاهک
bonnets کلاهک
cap کلاهک
overhangs کلاهک
warheads کلاهک
overhang کلاهک
helmet کلاهک
cap wale کلاهک
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
extender توسعه دهنده ادامه دهنده
exhibiter نمایش دهنده ارائه دهنده
conglutinative التیام دهنده جوش دهنده
catalyst تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalysts تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibitors نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor نمایش دهنده ارائه دهنده
bailer امانت دهنده کفیل دهنده
bailor امانت دهنده کفیل دهنده
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
leads قطب اتصال سیم اتصال
lead قطب اتصال سیم اتصال
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminal محل اتصال پیچ اتصال
terminals محل اتصال پیچ اتصال
snowcap کلاهک برفی
warheads کلاهک جنگی
warhead کلاهک جنگی
chimney pots کلاهک دودکش
mushromm could کلاهک اتمی
ice-cap کلاهک یخی
pile cap کلاهک شمع
pileate دارای کلاهک
cucullate کلاهک دار
percussion cap کلاهک ضربتی
tallboy کلاهک دودکش
ice-caps کلاهک یخی
chimney pot کلاهک دودکش
ice cap کلاهک یخی
percussion caps کلاهک ضربتی
hoods کلاهک دودکش
bonnets کلاهک دودکش
blind flange فلانژ کلاهک
hood کلاهک دودکش
bonnet کلاهک دودکش
gas cap کلاهک گاز
glans کلاهک احلیل
lidding film کلاهک لیوان
detonation cap کلاهک منفجرکننده
blasting cap کلاهک منفجرکننده
armor piercing capped دارای کلاهک ثاقب
cap nut مهره کلاهک دار
hood روپوش کلاهک دودکش
hood کلاهک دودکش [شیمی]
nose دماغه کلاهک موشک
noses دماغه کلاهک موشک
ignition cap کلاهک مشتعل کننده
igniting fuze کلاهک مشتعل کننده
warheads کلاهک موشک سر جنگی
protection hood کلاهک یا روپوش محافظ
door lintel نعل درگاه کلاهک
dome کلاهک دودکش [شیمی]
false ogive روکش کلاهک گلوله
all weather hood کلاهک مخصوص هوا
truck کلاهک بالای دکل
trucked کلاهک بالای دکل
trucking کلاهک بالای دکل
trucks کلاهک بالای دکل
abat vent کلاهک دودکش بخاری
warhead کلاهک موشک سر جنگی
cowel کلاهک دودکش دار
hoods روپوش کلاهک دودکش
bonnet کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
lower fungus قارچ بدون کلاهک هاگ
hoods کلاهک کاپوت ماشین روپوش
bonnets کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
hood کلاهک کاپوت ماشین روپوش
igniter خرج مشتعل کننده کلاهک منفجرکننده
dome کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
domes کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
luring چاشنی
safety fuze چاشنی
flavoring چاشنی
lured چاشنی
percussion cap چاشنی
lure چاشنی
flavorings چاشنی
percussion caps چاشنی
flavouring چاشنی
flavourings چاشنی
lures چاشنی
salmagundi چاشنی
seasoning چاشنی
sauces چاشنی
device چاشنی
sauce چاشنی
stuffing چاشنی
primer چاشنی
primers چاشنی
fuze چاشنی
amorce چاشنی
devices چاشنی
detonators چاشنی
capsules چاشنی
detonator چاشنی
destructor چاشنی
ignitor چاشنی
detonating charge چاشنی
igniter چاشنی
capsule چاشنی
cap چاشنی
dressings چاشنی
capped چاشنی
dressing چاشنی
hound dog موشک هوا به زمین مخصوص هواپیماهای ب-25 با کلاهک اتمی
air defense weapon control case روش استفاده از کلاهک اتمی در جنگ افزارهای پدافندهوایی
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
spicing چاشنی غذا
sauce چاشنی زدن به
garnished چاشنی زدن
destructor چاشنی انفجاری
detonating cord مدار چاشنی
detonation cord فتیله چاشنی
spices چاشنی غذا
spiced چاشنی غذا
garnishes چاشنی زدن
spice چاشنی غذا
sauces چاشنی زدن به
garnish چاشنی زدن
seasoner چاشنی زننده
percussion cap چاشنی ضربتی
igniter train مجموعه چاشنی
garniture تزیین چاشنی
percussion caps چاشنی ضربتی
relish چاشنی ذوق
relished چاشنی ذوق
relishes چاشنی ذوق
relishing چاشنی ذوق
igniting powder خرج چاشنی
electric primer چاشنی الکتریکی
flash fuze چاشنی الکتریکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com