Total search result: 202 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
series parallel connection |
اتصال زنجیری- موازی |
|
|
Search result with all words |
|
series parallel dimming |
اتصال زنجیری- موازی لامپها |
Other Matches |
|
series connection |
اتصال زنجیری |
multiple series |
مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه |
parallel series |
مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه |
parallel connection |
اتصال موازی |
branch extension |
اتصال موازی فرعی |
multiple transformer |
مبدل با اتصال موازی |
series parallel connection |
اتصال سری- موازی |
connect in parallel |
بطور موازی اتصال دادن |
magnetic shunt |
اتصال شنت موازی فرعی مغناطیسی |
parallel |
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد |
parallels |
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد |
parallelled |
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد |
paralleling |
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد |
paralleled |
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد |
parallelling |
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد |
scsi |
استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی |
enhanced |
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی |
enhances |
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی |
enhance |
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی |
small computer systems interface |
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی |
enhancing |
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی |
piggybacks |
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا |
piggyback |
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا |
epp |
استانداردی که نحوه ارسال داده با سرعت بال روی اتصال پورت موازی را نشان میدهد |
serial |
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند |
serials |
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند |
male connector |
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند |
parallel |
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد |
parallelling |
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد |
paralleled |
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد |
parallels |
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد |
paralleling |
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد |
parallelled |
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد |
multiple |
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند |
lpt |
در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند |
MIMD |
معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد |
plug compatible |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
patch |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
patches |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
layer |
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند |
layers |
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند |
PPP |
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون |
fibre |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
connector |
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند |
fiber |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
fibres |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
contact |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
contacts |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
contacting |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
contacted |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
moorings |
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال |
shunts |
موازی موازی فرعی |
shunted |
موازی موازی فرعی |
shunt |
موازی موازی فرعی |
DB connector |
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده |
swivelled |
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن |
swivel |
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن |
swivels |
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن |
linkages |
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن |
linkage |
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن |
drawbar |
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال |
concatenation |
هم زنجیری |
cyclic |
زنجیری |
andromedae |
زن زنجیری |
catenarian |
زنجیری |
bandog |
سگ زنجیری |
chain bridge |
پل زنجیری |
andromeda |
زن زنجیری |
universal |
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند |
series turn |
دورهای زنجیری |
chained files |
فایلهای زنجیری |
series generator |
مولد زنجیری |
sprocket hole |
سوراخ زنجیری |
sprocket |
دندانهء زنجیری |
sleeve link |
دکمه زنجیری |
series circuits |
مدارهای زنجیری |
series coil |
پیچک زنجیری |
series conductor |
رسانای زنجیری |
lockstitch |
کوک زنجیری |
series field |
میدان زنجیری |
synthetic polymer |
بسپار زنجیری |
chain |
شبکه زنجیری |
chain printer |
چاپگر زنجیری |
chain banking |
بانکداری زنجیری |
chain mail |
زره زنجیری |
catenation |
زنجیری شدن |
chain reactions |
واکنش زنجیری |
motor converter |
تبدیلگر زنجیری |
linkage effects |
اثرات زنجیری |
addition polymerization |
بسپارش زنجیری |
chain clamp |
گیره زنجیری |
chain effects |
اثرات زنجیری |
chain saw |
اره زنجیری |
chain stitch |
بافت زنجیری |
chain letters |
نامهی زنجیری |
tape gauge |
اشل زنجیری |
chain guage |
اشل زنجیری |
chain letter |
نامهی زنجیری |
chain saws |
اره زنجیری |
chain growth polymerization |
بسپارش زنجیری |
chain polymerization |
بسپارش زنجیری |
chains |
شبکه زنجیری |
cyclic item |
اقلام زنجیری |
chain rule |
قانون زنجیری |
chain stopper |
خفت زنجیری |
chained list |
لیست زنجیری |
cumulative ionization |
یونش زنجیری |
cascade control |
تنظیم زنجیری |
cascade converter |
تبدیلگر زنجیری |
Lunatic. Raving mad. |
دیوانه زنجیری |
chain reaction |
واکنش زنجیری |
chain splice |
پیوند زنجیری |
RJ connector |
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود |
terminals |
محل اتصال پیچ اتصال |
terminal |
محل اتصال پیچ اتصال |
lead |
قطب اتصال سیم اتصال |
ramp |
سینه کش اتصال فراز اتصال |
leads |
قطب اتصال سیم اتصال |
ramps |
سینه کش اتصال فراز اتصال |
slip road |
سینه کش اتصال فراز اتصال |
cascade connection |
اتصال کاسکاد اتصال پلهای |
chain winding |
سیم پیچ زنجیری |
chain survey |
نقشه برداری زنجیری |
streptobacillus |
باسیلهای زنجیری وپیوسته |
chain shortening |
کوتاه کردن زنجیری |
free radical chain reaction |
واکنش زنجیری رادیکالی |
chatelain |
کمربند زنجیری زنانه |
skirmisher |
صورت بندی زنجیری |
series resonant circuit |
مدار همنوای زنجیری |
chain rule |
قاعده زنجیری [ریاضی] |
crawler loader |
لودر چرخ زنجیری |
chain reaction |
واکنش زنجیری یاهستهای |
lockstitch |
کوک زنجیری زدن |
caterpillar gate |
دریچه چرخ زنجیری |
chain reactions |
واکنش زنجیری یاهستهای |
track layting tractor |
تراکتور چرخ زنجیری |
series wound motor |
موتور با سیم پیچ زنجیری |
branched chain structure |
ساختار زنجیری شاخه دار |
catenulate |
دارای شکل زنجیری زنجیروار |
concatenation motor control |
تنظیم زنجیری سرعت موتور |
record |
رکورد داده در یک فایل زنجیری |
chain |
رکود داده در یک فایل زنجیری |
countermining distance |
فاصله ضد انفجار زنجیری مین |
chains |
رکود داده در یک فایل زنجیری |
chain react |
تحت واکنشهای زنجیری واقع شدن |
countermining |
زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها |
caterpillar |
تراکتور زنجیری بشکل کرم صد پا حرکت کردن |
caterpillars |
تراکتور زنجیری بشکل کرم صد پا حرکت کردن |
search |
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری |
searched |
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری |
searches |
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری |
searchingly |
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری |
chain stores |
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا |
chain store |
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا |
catena |
1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه |
T connector |
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند |
pusher tractor |
تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد |
interfaces |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
interface |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
subscriber's line |
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک |
paralleled |
موازی |
parallel ruler |
خط کش موازی |
paralleling |
موازی |
parallel |
موازی |
shunt |
موازی |
coaxial |
موازی |
parallels |
موازی |
shunted |
موازی |
two parallel lines |
دو خط موازی |
shunts |
موازی |
parallelled |
موازی |
parallelling |
موازی |
shunted |
مقاومت موازی |
along |
موازی با طول |
parallel printing |
چاپ موازی |
shunts |
مقاومت موازی |
parallel storage |
انباره موازی |
parallel |
برابر خط موازی |
parallel sheaf |
مروحه موازی |
parallel processing |
پردازش موازی |
centronics interface |
رابط موازی |
antiparalle |
موازی ناهمسو |
parallel reading |
خواندن موازی |
axially parallel |
موازی محوری |
parallel processor |
پردازنده موازی |
parallel processor |
موازی پرداز |
parallel run |
اجرای موازی |
collimator |
موازی ساز |
shunt |
مقاومت موازی |
parallel printer |
چاپگر موازی |
paralleling |
برابر خط موازی |
parallel operation |
عملکرد موازی |
parallel conversion |
تبدیل موازی |
parallel column |
ستونهای موازی |
parallel operation |
عمل موازی |
parallel feed |
خورد موازی |
parallelling |
برابر خط موازی |
parallel interface |
رابط موازی |
parallel operation |
عملیات موازی |
parallels |
برابر خط موازی |