English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
flang joint اتصال سرلوله
Other Matches
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
snouts سرلوله اب
tubing head سرلوله
snout سرلوله اب
branchpipe سرلوله
jet flow gate دریچه با سرلوله
muzzled سرلوله هفت تیریاتفنگ
capital سرستون سرلوله بخاری
muzzling سرلوله هفت تیریاتفنگ
muzzles سرلوله هفت تیریاتفنگ
muzzle سرلوله هفت تیریاتفنگ
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
patch کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contacts یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
lead قطب اتصال سیم اتصال
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
leads قطب اتصال سیم اتصال
terminal محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals محل اتصال پیچ اتصال
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
nexus اتصال
fitting اتصال
suspension اتصال
hitched اتصال
hitch اتصال
suspensions اتصال
inosculation اتصال
interconnection اتصال
hitches اتصال
junctions اتصال
scarfs اتصال
wiring اتصال
bounding اتصال
networks اتصال
connection line خط اتصال
network اتصال
fusion اتصال
connectivity اتصال
hitching اتصال
connector اتصال
clutch dog فک اتصال
union اتصال
contacting اتصال
joint اتصال
contacts اتصال
fusions اتصال
unions اتصال
seams خط اتصال
seam خط اتصال
v joint اتصال "وی "
contacted اتصال
interconnetion اتصال
law of continvity اتصال
coupling اتصال
lap joint اتصال لب به لب
continuity اتصال
incorporation اتصال
contact اتصال
juncture اتصال
bonding اتصال
scarf اتصال
attaching اتصال
binding اتصال
tie down اتصال
link اتصال
tie line خط اتصال
cutter link اتصال
bindings اتصال
single u butt weld اتصال لب به لب "یو"
symphysis اتصال
abutment اتصال
abjoint بی اتصال
jump joint اتصال لب به لب
lead wire خط اتصال
butt joint riveting اتصال لب به لب
single u butt joint اتصال لب به لب "یو"
junction اتصال
connection اتصال
conjunctions اتصال
connect node کد اتصال
colligation اتصال
attach اتصال
conjuncture اتصال
concatenate اتصال
attaches اتصال
coitus اتصال
butt joint اتصال لب به لب
connexions اتصال
conjunction اتصال
coupling instability نااستواری اتصال
interconnecting اتصال دادن
slings تسمه اتصال
interconnected اتصال به یکدیگر
interconnected اتصال دادن
interconnected با هم اتصال دادن
double u butt joint اتصال لب به لب یو دوبل
data link اتصال داده
tache نوار اتصال
cross linking اتصال عرضی
interconnect با هم اتصال دادن
interconnect اتصال دادن
tandem connection اتصال ابشاری
coupling valve ارزش اتصال
coupling magent اهنربای اتصال
interconnect اتصال به یکدیگر
truss joist تیر اتصال
tack coat اندود اتصال
two way wiring اتصال تبدیل
drag bar میله اتصال
double junction اتصال مضاعف
interconnecting با هم اتصال دادن
dialysis تفرق اتصال
tach نوار اتصال
sling تسمه اتصال
delta connection اتصال دلتا
coupling جفت اتصال
junction boxes جعبه اتصال
slinging تسمه اتصال
acondylose منفصل بی اتصال
tap اتصال وسط
tapped اتصال وسط
tapping اتصال وسط
junction box جعبه اتصال
pendant طناب اتصال
disconnection قطع اتصال
delta connection اتصال مثلث
interconnecting اتصال به یکدیگر
interconnects اتصال دادن
v connection اتصال مثلث
interconnects با هم اتصال دادن
interconnects اتصال به یکدیگر
double bond اتصال مضاعف
dovetail joint اتصال دم چلچله
operate اتصال دادن
operated اتصال دادن
operates اتصال دادن
ward leonard control اتصال لئونارد
discontinuously بدون اتصال
dead earth اتصال زمین
ground connection اتصال زمین
copulas وسیله اتصال
copula وسیله اتصال
pendants طناب اتصال
connecting branch اتصال یا پیوستگی
cluster joint اتصال خوشهای
circuit diagram شمای اتصال
channel attached اتصال کانالی
telephone area ناحیه اتصال
tie down طناب اتصال
short-circuit اتصال کوتاه
short-circuits اتصال کوتاه
conjunctions اتصال اقتران
conjunction اتصال اقتران
collector contact اتصال کلکتور
connected load توان اتصال
connect time زمان اتصال
taylor connection اتصال تیلور
conference circuit اتصال پیشنهادی
concatenated key کلید اتصال
commissure محل اتصال
commissure سطح اتصال
discontinuities عدم اتصال
discontinuity عدم اتصال
chain field فیلد اتصال
three phase bridge connection اتصال پل سه فازه
automatic drop اتصال خودکار
thoroughfoot اتصال چشمی
balanced circuit اتصال سیمتریک
ball joint توپی اتصال
brittannia joint اتصال بریتانیایی
becket حلقه اتصال
binding post پیچ اتصال
binding screw پیچ اتصال
arris fillet joint اتصال فرنگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com