Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
English
Persian
open delta connection
اتصال مثلث باز
Search result with all words
delta connection
اتصال مثلث
delta voltage
ولتاژ فازی یا خطی اتصال مثلث
double delta connection
اتصال مثلث دوبل
impedance triangle
مثلث اتصال کوتاه
v connection
اتصال مثلث
Other Matches
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
triangle
مثلث
triangular
مثلث
triangles
مثلث
trigonous
مثلث
triangulum
مثلث
trianguli
مثلث
triangularization
مثلث بندی
triangular brass bead
مثلث برنج
triangle of forces
مثلث نیروها
leg of mutton
مثلث شکل
trigon
مثلث سه گوش
triangular
بشکل مثلث
spherical triangle
مثلث کروی
triangulum australe
مثلث جنوبی
spherical triagle
مثلث کروی
triangulation
مثلث بندی
area of a triangle
مساحت مثلث
impedance triangle
مثلث مقاومت ها
maxwell triangle
مثلث ماکسول
impedance triangle
مثلث ناگذرایی
three square
بشکل مثلث
wedge formation
ارایش مثلث
thin boards for inlaid work
لای مثلث
voltage triangle
مثلث ولتاژها
delta wing
بال مثلث
astronomical triangle
مثلث نجومی
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
aiming group
دستگاه مثلث گیری
staphyloma
تحدب مثلث قرنیه
aiming group
عوامل مثلث گیری
maxwell triangle
مثلث رنگ ماکسول
star delta switch
کلید ستاره مثلث
triangulation station
ایستگاه مثلث بندی
right angled triangle
مثلث قائم الزاویه
delta winding
سیم پیچ مثلث
delta connection
سیم پیچ مثلث
right triangle
مثلث راست گوشه
triangulation
مثلث بندی کردن
cross bracing
مهاربندی بشکل مثلث
v ring
مثلث شکاف درجه
trigonal pyramid
هرم مثلث القاعده
trigonal bipyramid
دو هرمی مثلث القاعده
trig point
نقاط مثلث بندی
trig point
ایستگاه مثلث بندی
color triangle
مثلث رنگ نما
triangulation web
شبکه مثلث بندی
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
lead
قطب اتصال سیم اتصال
leads
قطب اتصال سیم اتصال
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
hypotenuses
وتر مثلث قائم الزاویه
equiangular triangle
مثلث متساوی الاضلاع
[ریاضی]
equilateral triangle
مثلث متساوی الاضلاع
[ریاضی]
triangulation
مثلث روی شاه شطرنج
right triangle
مثلث راست گوشه
[ریاضی]
triangle exercise
تمرین مثلث گیری درتیراندازی
trigonal bipyramidal molecule
مولکول دو هرمی مثلث القاعده
triangle exercise
کار با مثلث قلق گیری
leg
ساق مثلث قائم الزاویه
hypotenuse
وتر مثلث قائم الزاویه
inscribed circle
[of a triangle]
دایره
[محاطی مثلث]
[ریاضی]
incircle
دایره
[محاطی مثلث]
[ریاضی]
right triangle
مثلث قایم الزاویه
[ریاضی]
legs
ساق مثلث قائم الزاویه
triangulation
روش مثلث بندی در نقشه برداری
triangulate
سه گوش کردن بصورت مثلث دراوردن
hexagram
شکل مرکب از دو مثلث متساوی الاضلاع
wedge
اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
wedged
اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
wedging
اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
triangulation survey
نقشه برداری به روش مثلث بندی
wedges
اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
isosceles triangles
مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
three square
سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
isosceles triangle
مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
tessellate
کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
tirm oval
پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
concatenate
اتصال
joint
اتصال
colligation
اتصال
clutch dog
فک اتصال
hitching
اتصال
juncture
اتصال
conjuncture
اتصال
scarfs
اتصال
scarf
اتصال
connectivity
اتصال
coitus
اتصال
connector
اتصال
network
اتصال
networks
اتصال
interconnetion
اتصال
interconnection
اتصال
inosculation
اتصال
attaching
اتصال
attaches
اتصال
lap joint
اتصال لب به لب
fusions
اتصال
fusion
اتصال
connect node
کد اتصال
hitch
اتصال
hitched
اتصال
hitches
اتصال
union
اتصال
coupling
اتصال
unions
اتصال
connection line
خط اتصال
bonding
اتصال
lead wire
خط اتصال
seam
خط اتصال
seams
خط اتصال
law of continvity
اتصال
attach
اتصال
v joint
اتصال "وی "
abutment
اتصال
nexus
اتصال
connexions
اتصال
cutter link
اتصال
symphysis
اتصال
suspension
اتصال
conjunctions
اتصال
suspensions
اتصال
butt joint
اتصال لب به لب
wiring
اتصال
tie down
اتصال
tie line
خط اتصال
bindings
اتصال
binding
اتصال
link
اتصال
connection
اتصال
fitting
اتصال
conjunction
اتصال
continuity
اتصال
abjoint
بی اتصال
butt joint riveting
اتصال لب به لب
jump joint
اتصال لب به لب
junction
اتصال
bounding
اتصال
contacting
اتصال
contacts
اتصال
contacted
اتصال
incorporation
اتصال
single u butt joint
اتصال لب به لب "یو"
contact
اتصال
single u butt weld
اتصال لب به لب "یو"
junctions
اتصال
disconnection
قطع اتصال
coupling element
عنصر اتصال
dialysis
تفرق اتصال
delta connection
اتصال دلتا
ground connection
اتصال زمین
coupler link
لینک اتصال
conjunctions
اتصال اقتران
coupling magent
اهنربای اتصال
corner joint
اتصال فارسی
contact series
اتصال سری
coupler link
عضو اتصال
contact plug
فیش اتصال
cross linking
اتصال عرضی
conjunction
اتصال اقتران
manifold
روپوش اتصال
discontinuously
بدون اتصال
coupling valve
ارزش اتصال
corner joint
اتصال گوشه
data link
اتصال داده
coupling instability
نااستواری اتصال
coupling factor
ضریب اتصال
coupling coefficient
ضریب اتصال
dead earth
اتصال زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com