Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
halve
اتصال نیم نیم صلیبی
halved
اتصال نیم نیم صلیبی
Other Matches
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
cruciferous
صلیبی
cruciate
صلیبی
staghorn
موت صلیبی
joystick switch
کلید صلیبی
crossbow
کمان صلیبی
crusaded
جنگ صلیبی
intermediate switch
کلید صلیبی
crusading
جنگ صلیبی
crusade
جنگ صلیبی
four way rim wrench
اچار صلیبی
crossbows
کمان صلیبی
four way switch
کلید صلیبی
roman cross
حرکت صلیبی
cross aisal
راهروی صلیبی
cross-church
کلیسای صلیبی
lantern-tower
برج صلیبی
crusade wars
جنگهای صلیبی
crosstree mast
دکل صلیبی
crusades
جنگ صلیبی
brace and counterbrace
تخته صلیبی
cross stay
تقویت صلیبی
recessed head machine screw
پیچ فاق صلیبی
crossbow man
کمانگیر با کمان صلیبی
crusader
شرکت کننده درجنگهای صلیبی
crusaders
شرکت کننده درجنگهای صلیبی
king's round
مسابقه با کمانهای صلیبی با6 تیر
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
crusader
نوعی هواپیمای جنگنده یک موتوره و یکنفره جنگجوی صلیبی
crusaders
نوعی هواپیمای جنگنده یک موتوره و یکنفره جنگجوی صلیبی
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
geneva stop
کلیدچرخ دندهای صلیبی شکل که در دستگاه فیلم برداری موجود میباشد
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
leads
قطب اتصال سیم اتصال
lead
قطب اتصال سیم اتصال
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
phillips nut
مهره یا سوراخ صلیبی مهره فیلیپس
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
network
اتصال
clutch dog
فک اتصال
jump joint
اتصال لب به لب
contacted
اتصال
butt joint riveting
اتصال لب به لب
contact
اتصال
lead wire
خط اتصال
colligation
اتصال
law of continvity
اتصال
lap joint
اتصال لب به لب
incorporation
اتصال
bonding
اتصال
fusions
اتصال
inosculation
اتصال
connection line
خط اتصال
joint
اتصال
connectivity
اتصال
networks
اتصال
connector
اتصال
unions
اتصال
hitch
اتصال
union
اتصال
hitched
اتصال
interconnection
اتصال
interconnetion
اتصال
contacting
اتصال
concatenate
اتصال
contacts
اتصال
conjuncture
اتصال
attaching
اتصال
attaches
اتصال
fusion
اتصال
seams
خط اتصال
attach
اتصال
connect node
کد اتصال
seam
خط اتصال
hitching
اتصال
tie down
اتصال
connection
اتصال
v joint
اتصال "وی "
connexions
اتصال
single u butt weld
اتصال لب به لب "یو"
single u butt joint
اتصال لب به لب "یو"
junctions
اتصال
abjoint
بی اتصال
bounding
اتصال
scarfs
اتصال
continuity
اتصال
coupling
اتصال
hitches
اتصال
tie line
خط اتصال
juncture
اتصال
symphysis
اتصال
nexus
اتصال
conjunction
اتصال
suspensions
اتصال
conjunctions
اتصال
suspension
اتصال
fitting
اتصال
binding
اتصال
bindings
اتصال
scarf
اتصال
coitus
اتصال
junction
اتصال
wiring
اتصال
abutment
اتصال
link
اتصال
butt joint
اتصال لب به لب
cutter link
اتصال
contact pair
زوج اتصال
crosspoint
زوج اتصال
connexion
ارتباط اتصال
data link
اتصال داده
floating
فاقدوسیله اتصال
dead earth
اتصال زمین
manifold
روپوش اتصال
connector
اتصال دهنده
corner joint
اتصال گوشه
connector symbol
علامت اتصال
synchronised
با هم اتصال دادن
synchronises
با هم اتصال دادن
coupler link
عضو اتصال
coupling coefficient
ضریب اتصال
coupling capacitor
خازن اتصال
coupling element
عنصر اتصال
synchronize
با هم اتصال دادن
coupling factor
ضریب اتصال
coupling instability
نااستواری اتصال
coupling magent
اهنربای اتصال
coupling valve
ارزش اتصال
corner joint
اتصال فارسی
coupler link
لینک اتصال
contact series
اتصال سری
contact plug
فیش اتصال
fitting
قطعه اتصال
cross linking
اتصال عرضی
synchronising
با هم اتصال دادن
synchronizes
با هم اتصال دادن
by pass
اتصال کوتاه
becket
حلقه اتصال
ball joint
توپی اتصال
balanced circuit
اتصال سیمتریک
automatic drop
اتصال خودکار
collector contact
اتصال کلکتور
arris fillet joint
اتصال فرنگی
adaptor piece
حلقه اتصال
commissure
سطح اتصال
acondylous
منفصل بی اتصال
commissure
محل اتصال
binding post
پیچ اتصال
circuit diagram
شمای اتصال
cam control
بادامک اتصال
capacity ground
اتصال به فرفیت
brittannia joint
اتصال بریتانیایی
cascade connection
اتصال ابشاری
branch extension
اتصال شنت
chain field
فیلد اتصال
binding screw
پیچ اتصال
channel attached
اتصال کانالی
acondylose
منفصل بی اتصال
cluster joint
اتصال خوشهای
connecting rod
میله اتصال
connection box
جعبه اتصال
conjunctions
اتصال اقتران
connection cable
کابل اتصال
connection diagram
دیاگرام اتصال
conjunction
اتصال اقتران
connection terminal
پایانه اتصال
discontinuity
عدم اتصال
discontinuities
عدم اتصال
connectivity platform
برنامه اتصال
connecting diagram
دیاگرام اتصال
connecting branch
اتصال یا پیوستگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com