Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
gomphosis
اتصال و جوش خوردن استخوان دندان به ارواره مفصل متحرک
Other Matches
maxilla
استخوان ارواره ارواره
jawbone
استخوان ارواره
jawbones
استخوان ارواره
maxillary bone
استخوان ارواره
whalebone
استخوان ارواره نهنگ عاج تمساح
pleurodont
دارای دندان محکم شده ازداخل ارواره
premaxilla
استخوان جلو ارواره زیرین مهره داران
diarthrosis
مفصل متحرک
abarticulation
مفصل متحرک
luxation
در رفتگی مفصل استخوان
hip joint
مفصل استخوان خاصره وران
joint
مفصل اتصال ضربهای
cable joint
مفصل اتصال کابل
acetabulum
حفرهء حقهای استخوان لگن که محل اتصال بااستخوان ران است
hyprostosis
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
interactive video
سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
glenoid fossa or cavity
گودی مفصل کاسه مفصل
green stick
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
tusk
دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
tusks
دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
osteotomy
برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
dentin
عاج دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dental enamel
مینای دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dental pulp
پالپ دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
tooth whitening
سفید کردن دندان
[دندان پزشکی]
tooth enamel
مینای دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
pulpa
مغز دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dental pulp
مغز دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
tooth bleaching
سفید کردن دندان
[دندان پزشکی]
pulpa
پالپ دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dentine
عاج دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
enamel
مینای دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
syynostosis
ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
zygoma
استخوان قوس وجنه استخوان گونه
astragalus
استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
oogamous
دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
dental caries
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
toothache
{sg}
دندان درد
[دندان پزشکی]
dental filling
ترمیم دندان
[دندان پزشکی]
gam
دندان گراز یا دندان کج دهان
odontogenic pain
دندان درد
[دندان پزشکی]
tooth pain
دندان درد
[دندان پزشکی]
odontology
دندان شناسی دندان پزشکی
dental pain
دندان درد
[دندان پزشکی]
odontodynia
دندان درد
[دندان پزشکی]
dentalgia
دندان درد
[دندان پزشکی]
dental restoration
ترمیم دندان
[دندان پزشکی]
dental decay
[Caries dentium]
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
tooth decay
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
cavities
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
caries
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
dental restoration
پرکردن دندان
[دندان پزشکی]
dental filling
پرکردن دندان
[دندان پزشکی]
pain in tooth
دندان درد
[دندان پزشکی]
toothaches
دندان درد ها
[دندان پزشکی]
tooth pick
خلال دندان دندان کاو
odontalgia
دندان درد
[دندان پزشکی]
toothache
دندان درد
[دندان پزشکی]
operating slide
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
periosteum
پوشش استخوان ضریع استخوان
ischium
استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
condyle
مهره استخوان- برامدگی استخوان
jaw
ارواره
mandible
ارواره
chaw
ارواره
jaws
ارواره
mandibles
ارواره
chops
ارواره
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
swag
تاب خوردن تلوتلو خوردن بنوسان دراوردن
to play a good knife and fork
ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
glass jaw
ارواره شیشهای
jaw breaker
ارواره شکن
chapt
مرد ارواره
jibs
حرف ارواره
jib
حرف ارواره
nether lip or jaw
لب یا ارواره زیرین
maxilla
ارواره زیرین
jibbed
حرف ارواره
submaxilla
ارواره پایین
crack jaw
ارواره شکن
protrusion of the jaw
پیشامدگی ارواره
orthognathous
راست ارواره
mandibular
ارواره زیرین
admaxillary
نزدیک ارواره
wapper jawed
دارای ارواره کج
jibbing
حرف ارواره
occiput
استخوان قمحدوه استخوان پس سر
trismus
تشنج ارواره زیرین
lanternjaws
ارواره دراز و لاغر
inframaxillary
وابسته به ارواره زیرین
submaxillary glands
غدههای زیر ارواره
gnathal
فکی وابسته به ارواره
supramaxillary
وابسته به ارواره زبرین
infra axillary
وابسته به ارواره زیرین
actinomycosis
مرض قارچی ارواره
projecting jaw
ارواره پیش امده
gnathic
فکی وابسته به ارواره
prognathism
پیش امدگی ارواره
gnathitis
اماس ارواره بالا
inframaxillary nerves
پیهای ارواره زیرین
intermaxillary
واقع در میان ارواره ها
mandibular
اروارهای وابسته به ارواره زیرین
stag evil
تشنج ارواره زیرین اسب
prognathous
دارای ارواره پیش امده
lantern jawed
دارای ارواره دراز و لاغر
jowls
ارواره زیرین پرنده گونه
jowl
ارواره زیرین پرنده گونه
prognathic
دارای ارواره پیش امده
premaxillary
واقع در جلو ارواره زبرین
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
vomer
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
gar
نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقاردارد
plectognath
ماهی ای که ارواره زبرینش بکاسه سر چسبیده است
tumbled
غلت خوردن معلق خوردن
tumble
غلت خوردن معلق خوردن
tumbles
غلت خوردن معلق خوردن
trip
لغزش خوردن سکندری خوردن
tripped
لغزش خوردن سکندری خوردن
trips
لغزش خوردن سکندری خوردن
overshot jaw
ارواره زبرین هنگامی که ازارواره زیرین جلوترامده است
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
leads
قطب اتصال سیم اتصال
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
lead
قطب اتصال سیم اتصال
grog
دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
jointless
بی مفصل
joint
مفصل
Hinduism
مفصل
anarthrous
بی مفصل
commissure
مفصل
baom joomok
یک مفصل
pivoted
مفصل
fulsome
مفصل
pivot
مفصل
copious
مفصل
fine drawn
مفصل
pivots
مفصل
spacious
مفصل
articulation
مفصل
copulas
مفصل
voluminous
مفصل
inarticulate
بی مفصل
hinges
مفصل
copula
مفصل
coupling
مفصل
sockets
مفصل
linkage point
مفصل
socket
مفصل
hinge
مفصل
inventorial
مفصل
juncture
مفصل
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
high tea
عصرانه مفصل
articulates
مفصل دارکردن
splice
مفصل بافته
palaver
گفتگوی مفصل
detail part
قسمت مفصل
spliced
مفصل بافته
articulating
مفصل دارکردن
scape
مفصل اصلی
splices
مفصل بافته
disjoint
از مفصل دراوردن
swivels
مفصل گردان
splicing
مفصل بافته
luncheons
غذای مفصل
articulate
مفصل دارکردن
universal joint
مفصل چرخنده
arthritis
التهاب مفصل
arthritis
اماس مفصل
swivel
مفصل گردنده
juncture
پیوستگی مفصل
articulation
مفصل لولا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com