Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
collector contact
اتصال کلکتور
Other Matches
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
current collector
کلکتور
commutator
کلکتور
collectors
کلکتور
collector
کلکتور
collector terminal
ترمینال کلکتور
collector resistance
مقاومت کلکتور
collector current
جریان کلکتور
collector electrode
الکترود کلکتور
collector brush
ذغال کلکتور
commutator brush
جاروبک کلکتور
common collector circuit
مدار کلکتور مشترک
collector saturation voltage
ولتاژ اشباع کلکتور
collector emitter, leakage current
جریان نشستی کلکتور- امیتر
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
lead
قطب اتصال سیم اتصال
leads
قطب اتصال سیم اتصال
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
contact
اتصال
connector
اتصال
network
اتصال
fusion
اتصال
coitus
اتصال
colligation
اتصال
fusions
اتصال
incorporation
اتصال
v joint
اتصال "وی "
networks
اتصال
joint
اتصال
jump joint
اتصال لب به لب
single u butt joint
اتصال لب به لب "یو"
fitting
اتصال
attach
اتصال
single u butt weld
اتصال لب به لب "یو"
attaches
اتصال
attaching
اتصال
continuity
اتصال
symphysis
اتصال
lap joint
اتصال لب به لب
scarf
اتصال
contacted
اتصال
conjuncture
اتصال
hitches
اتصال
connect node
کد اتصال
unions
اتصال
union
اتصال
coupling
اتصال
connection line
خط اتصال
hitching
اتصال
juncture
اتصال
hitch
اتصال
tie line
خط اتصال
concatenate
اتصال
tie down
اتصال
seams
خط اتصال
contacting
اتصال
seam
خط اتصال
scarfs
اتصال
contacts
اتصال
connectivity
اتصال
bounding
اتصال
bonding
اتصال
hitched
اتصال
suspension
اتصال
abjoint
بی اتصال
interconnetion
اتصال
butt joint riveting
اتصال لب به لب
lead wire
خط اتصال
connection
اتصال
connexions
اتصال
inosculation
اتصال
link
اتصال
butt joint
اتصال لب به لب
abutment
اتصال
binding
اتصال
interconnection
اتصال
junctions
اتصال
conjunctions
اتصال
conjunction
اتصال
junction
اتصال
bindings
اتصال
law of continvity
اتصال
nexus
اتصال
cutter link
اتصال
wiring
اتصال
suspensions
اتصال
clutch dog
فک اتصال
binding post
پیچ اتصال
contact plug
فیش اتصال
tap
اتصال وسط
slings
تسمه اتصال
crosspoint
زوج اتصال
slinging
تسمه اتصال
junction boxes
جعبه اتصال
sling
تسمه اتصال
link chain
زنجیر اتصال
automatic drop
اتصال خودکار
binding screw
پیچ اتصال
sacrfing
اتصال قلمتراشی
tapping
اتصال وسط
contact series
اتصال سری
pendant
طناب اتصال
becket
حلقه اتصال
line to line fault
اتصال کوتاه خط به خط
short circuit
اتصال پیداکردن
manula shifting
اتصال دستی
tapped
اتصال وسط
corner joint
اتصال فارسی
junction box
جعبه اتصال
acondylose
منفصل بی اتصال
acondylous
منفصل بی اتصال
pendants
طناب اتصال
adaptor piece
حلقه اتصال
connectivity platform
برنامه اتصال
interconnected
اتصال به یکدیگر
series connection
اتصال سری
connector
وسیله اتصال
connector
اتصال دهنده
balanced circuit
اتصال سیمتریک
arris fillet joint
اتصال فرنگی
interconnecting
اتصال دادن
connector symbol
علامت اتصال
main connection
اتصال اصلی
interconnects
اتصال به یکدیگر
interconnects
با هم اتصال دادن
interconnecting
با هم اتصال دادن
ball joint
توپی اتصال
interconnects
اتصال دادن
interconnected
با هم اتصال دادن
connexion
ارتباط اتصال
series connection
اتصال زنجیری
link bar
میله اتصال
link belt
تسمه اتصال
main current
اتصال سری
interconnect
اتصال دادن
saltus
تفرق اتصال
contact pair
زوج اتصال
interconnect
با هم اتصال دادن
sealing joint
اتصال اب بندی
operates
اتصال دادن
interconnect
اتصال به یکدیگر
operated
اتصال دادن
interconnected
اتصال دادن
operate
اتصال دادن
series connection
اتصال دنبالهای
interconnecting
اتصال به یکدیگر
cluster joint
اتصال خوشهای
commissure
سطح اتصال
commissure
محل اتصال
open circuit
اتصال باز
capacity ground
اتصال به فرفیت
floating
فاقدوسیله اتصال
lead wire
سیم اتصال
cam control
بادامک اتصال
pipe connection
اتصال لوله
delta connection
اتصال مثلث
network circuit
اتصال شبکه
cable joint
موف اتصال
jacks
انبر اتصال
by pass
اتصال کوتاه
jack
انبر اتصال
accolades
خط اتصال اکولاد
connecting
اتصال دهنده
cascade connection
اتصال ابشاری
pin contact
اتصال سنجاقی
phase to phase short circuit
اتصال فاز
fitting
قطعه اتصال
circuit diagram
شمای اتصال
synchronizes
با هم اتصال دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com