Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
eddy current loss
اتلاف جریان فوکو
Other Matches
eddy current
جریان فوکو
magnetic damping
میرایی جریان فوکو
eddy current loss
گمگشت جریان فوکو
eddy current loss
تلف جریان فوکو
foucault currents
جریانهای فوکو
eddy currents
جریانهای فوکو
local currents
جریانهای فوکو
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
destruction
اتلاف
spoils
اتلاف
lossy
پر اتلاف
wasting
اتلاف
spoiling
اتلاف
spoiled
اتلاف
spoil
اتلاف
losing
اتلاف
wastage
اتلاف
deliberate destruction
اتلاف
loss
اتلاف
copper loss
اتلاف مس
wreckage
اتلاف
dissipation
اتلاف
mis spend
اتلاف
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
evaporation loss
اتلاف در تبخیر
wreckage piece
تکه اتلاف
power loss
اتلاف توان
transformer loss
اتلاف مبدل
voltage loss
اتلاف ولتاژ
dissipation
عیاشی اتلاف
loss factor
ضریب اتلاف
destruction
اتلاف انهدام
heat loss
اتلاف گرمایی
loss angle
زاویه اتلاف
absorption loss
اتلاف جذب
power dissipation
اتلاف قدرت
arc drop loss
اتلاف جرقهای
bearing loss
اتلاف بالشتکی
economic waste
اتلاف اقتصادی
dissipative factor
ضریب اتلاف
iron loss
اتلاف اهن
generator loss
اتلاف مولد
i^ r loss
اتلاف توان
dissipation of energy
اتلاف انرژی
disinvestment
اتلاف سرمایه
hysteresis loss
اتلاف پسماندی
waste
زائد اتلاف
dawdling
اتلاف وقت
wastes
زائد اتلاف
core loss
اتلاف هسته
energy dissipation
انرژی اتلاف
dawdle
اتلاف وقت
passive play
اتلاف وقت
dawdled
اتلاف وقت
dawdles
اتلاف وقت
resistance loss
اتلاف مقاومتی
core loss
اتلاف اهن
dielectric loss
اتلاف دی الکتریک
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
dawdle
وقت اتلاف شده
wastes
تضییع کردن اتلاف
electrode dissipation
اتلاف توان الکترد
wasted time
وقت اتلاف شده
waste
تضییع کردن اتلاف
dissipation of time
وقت اتلاف شده
dillydally
اتلاف وقت کردن
dielectric loss factor
ضریب اتلاف دی الکتریکی
brush friction loss
اتلاف مالشی زغال
dielectric loss angle
زاویه اتلاف دی الکتریکی
energy dissipation action
عامل اتلاف انرژی
time-wasting
وقت اتلاف شده
waste of time
وقت اتلاف شده
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
quickest
سریع یا بدون اتلاف زمان
quicker
سریع یا بدون اتلاف زمان
quick
سریع یا بدون اتلاف زمان
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
conversion loss of frequency changer cry
اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
This is a sheer waste of time .
این کار اتلاف وقت محض است
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
thrashing
1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود
heavy current engineering
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
course
جریان
processes
جریان
rheostome
جریان بر
line of flow
خط جریان
in hand
در جریان
rede
جریان
insets
جریان
going
جریان
inset
جریان
process
جریان
twayblade
جریان
runoff
جریان
total current
جریان کل
affluxion
جریان
effluvium
جریان
conducts
جریان
conducting
جریان
conducted
جریان
conduct
جریان
flush
جریان
flushes
جریان
against the stream
بر ضد جریان اب
afflux
جریان
tide
جریان
gushes
جریان
gushed
جریان
gush
جریان
actions
جریان
income
جریان
coursed
جریان
courses
جریان
action
جریان
flushing
جریان
in the air
<idiom>
جریان
afoot
در جریان
stream
جریان اب
current
جریان
currents
جریان
stream
جریان
fluor
جریان
flow
جریان
flows
جریان
flow limit
حد جریان
flow line
خط جریان
streams
جریان
proceeding
جریان
flowline
خط جریان
streams
جریان اب
circulations
جریان
streamed
جریان اب
flowed
جریان
streamed
جریان
circulation
جریان
magnetizing current
جریان مغناطیس گر
magnetic flux
جریان مغناطیسی
counter current
جریان متقابل
fusing current
جریان ذوب
idle current
جریان بی باری
free flow
جریان ازاد
free stream
جریان ازاد
idle current
جریان کور
ignition current
جریان احتراق
crest value
جریان بیشینه
fluidmeter
جریان سنج
flowmeter
جریان سنج
current capacity
فرفیت جریان
load current
جریان بار
current compensation
جبران جریان
flowlines
خطوط جریان
current converter
مبدل جریان
current density
چگالی جریان
current density
غلظت جریان
current detector
اشکارساز جریان
current displacement
تغییر جریان
leakage current
جریان تراوشی
crosscurrent
جریان مخالف
peak value
جریان بیشینه
imaginary current
جریان راکتیو
cretical flow
جریان بحرانی
magnetic current
جریان مغناطیسی
impluse
ضربه جریان
critical flow
جریان بحرانی
luminous flux
جریان نور
current density
تکائف جریان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com