Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
free atmosphere
اتمسفر ازاد
Other Matches
glide path
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
atmospheres
اتمسفر
atmosphere
اتمسفر
aerosphere
اتمسفر
standard atmosphere
اتمسفر
furnace atmosphere
اتمسفر کوره
venting
مجرایی به اتمسفر
vents
مجرایی به اتمسفر
standard atmosphere
اتمسفر استاندارد
isothermal atmosphere
اتمسفر همدما
atmospheres
اتمسفر استاندارد جو
atmosphere
اتمسفر استاندارد جو
vent
مجرایی به اتمسفر
vented
مجرایی به اتمسفر
The pressure of the atmosphere
فشار جو ؟( اتمسفر )
controlled atmosphere
اتمسفر کنترل شده
international standard atmosphere
اتمسفر استاندارد بین المللی
thermosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
chemosphere
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
exosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
troposphere
پایین ترین بخش اتمسفر
aurora
پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
reversing layer
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
inversions
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
inversion
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
banging
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
boost pressure
فشار گاز بالاتراز اتمسفر که از سوپرشارژ کردن موتورناشی میشود
airspace
حجم اتمسفر محدود بین سطح ارتفاع معین و زمین
ozonosphere
لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
virtual gravity
شتابی که از طرف زمین برهر ذره از اتمسفر اثر میکند
photosphere
لایه خارجی اتمسفر خورشیدکه بسیار داغ و درخشنده میباشد
cassion discase
تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
high sea
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
carburizing
گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
homosphere
قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
heterosphere
قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
satelloid
ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
re entry vehicle
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
chapman region
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
free enterprise
اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
merry dancers
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
free play
ازاد
slack water
اب ازاد
opened
ازاد
open
ازاد
self-service
ازاد
fetterless
ازاد
self service
ازاد
footloose
ازاد
idle line
خط ازاد
sweeper
بک ازاد
degage
ازاد
unrestrained
ازاد
immune
ازاد
opens
ازاد
go as you please
ازاد
immundity
ازاد
sweepers
بک ازاد
disengaged
ازاد
loose
ول ازاد
unihibited
ازاد
unihibit
ازاد
at ease
ازاد
exempts
ازاد
exempting
ازاد
exempted
ازاد
frees
ازاد
looser
ول ازاد
loosest
ول ازاد
free
ازاد
freed
ازاد
freeing
ازاد
exempt
ازاد
stand easel
ازاد
stand at ease
ازاد
freeman
ازاد
freemen
ازاد
suspended floor
کف ازاد
unattached
ازاد
absolutes
ازاد
self administered
ازاد
absolute
ازاد
sweep back
بک ازاد
free climbing
صعود ازاد
free electron
الکترون ازاد
free flight
موشک ازاد
free flight
پرواز ازاد
free field
حوزه ازاد
free expansion
انبساط ازاد
free enthalpy
انتالپی ازاد
free energy
انرژی ازاد
free float
فرجه ازاد
free maneuver
حرکت ازاد
free maneuver
مانور ازاد
carbon free
ذغال ازاد
free line signal
سیگنال خط ازاد
cast loose
ازاد کردن
catch as catch can
کشتی ازاد
free in trade
تجارت ازاد
carbon free
کربن ازاد
free hit
ضربه ازاد
ad lib feeding
تغذیه ازاد
cantilever beam
تیر ازاد
free gyro
ژایرو ازاد
free format
در قالب ازاد
free flow
جریان ازاد
free economy
اقتصاد ازاد
drifting mine
مین ازاد
dialing tone
بوق ازاد
clearance angle
زاویه ازاد
at ease
فرمان ازاد
autonomous operation
عملیات ازاد
cantilever
تیر سر ازاد
cut clear
ازاد بریدن
deallocation
ازاد سازی
deallocate
ازاد کردن
cut free
ازاد بریدن
emancipator
ازاد کننده
enfranchize
ازاد کردن
extrication
ازاد کردن
free competition
رقابت ازاد
sharity stripe
خط پرتاب ازاد
arm's length
معاملات ازاد
affranchize
ازاد کردن
free association
تداعی ازاد
free aqifer
سفره ازاد
foul line
خط پرتاب ازاد
charity line
خط پرتاب ازاد
floating ribs
دندههای ازاد
fingerling
ماهی ازاد
charity shot
پرتاب ازاد
boosted rocket
موشک ازاد
clear span
دهانه ازاد
datum level
سطح اب ازاد
liberalizer
ازاد کننده
open trade
تجارت ازاد
out of door
فضای ازاد
out of door
در هوای ازاد
outworker
کارگر ازاد
parade rest
فرمان ازاد
penalty hit
ضربه ازاد
planer tree
درخت ازاد
relief angle
زاویه ازاد
sailing free
باد ازاد
open space
گردشگاه ازاد
open hospital
بیمارستان ازاد
liberaltranstation
ترجمه ازاد
line clear signal
سیگنال ازاد
line clear signal
علامت ازاد
manumission
ازاد سازی
off time
وقت ازاد
open purchase
خرید ازاد
open shop
با کارکرد ازاد
open shot
با کارکرد ازاد
open area
فضای ازاد
salmon trout
ماهی ازاد
salmon trout
ازاد ماهی
salmontrout
ماهی ازاد
to set at liberty
ازاد کردن
total freeboard
عمق ازاد
tramp steamer
کشتی ازاد
tramp vessel
کشتی ازاد
uncage
ازاد کردن
unfix
ازاد کردن
unloose
ازاد کردن
unstring
ازاد کردن
to set at large
ازاد کردن
to let ship
ازاد کردن
salmontrout
ازاد ماهی
self employment
شغل ازاد
semicolonial
نیمه ازاد
set at large
ازاد کردن
set free
ازاد کردن
slip joint
اتصال ازاد
soft cell boundaries
محدوده ازاد سل
the open
هوای ازاد
to be at liberty
ازاد بودن
liberal socialism
سوسیالیسم ازاد
free moisture
رطوبت ازاد
free surface
سطح اب ازاد
free surface
مخازن ازاد اب
free surface
سطح ازاد
free thinkers
ازاد فکران
free throw
پرتاب ازاد
free tower
برج ازاد
free trader
تجارت ازاد
free turbine
توربین ازاد
free volume
حجم ازاد
free stream
جریان ازاد
free spillweir
سرریز ازاد
free oscillation
نوسان ازاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com