English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (1 milliseconds)
English Persian
You have paid too much for your car . اتوموبیلت را گران خریدی
Other Matches
open indent سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
When do you take delivery of yourcar ? اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
If you want to sell your car , I am your man . اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
dear bought جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
heavies گران
heavier گران
sumptuous گران
at a great penny worth گران
heaviest گران
heavy گران
dearly گران
expensive گران
dear گران
dearest گران
onerous گران
dearer گران
costlier گران
costliest گران
costly گران
dears گران
overpriced گران
pricey گران
to sell dearly گران فروختن
dear bought گران خرید
dears گران کردن
priceless بسیار گران
high interest بهره گران
high money پول گران
high priced گران بها
high value گران قیمت
natatores شنا گران
big ticket گران قیمت
dearest گران کردن
dearer گران کردن
stingy گران کیسه
highs سخت گران
deluxe مجلل گران
too expensive <adj.> بسیار گران
highest سخت گران
be too dear گران بودن
high سخت گران
valuable گران بها
massive گران کوه
endeared گران کردن
dear گران کردن
overpriced <adj.> بسیار گران
massively گران کوه
expensively گران بها
endear گران کردن
endears گران کردن
worth a kings ransom بسیار گران بها
viscosity قوام گران روی
It is too expensive. خیلی گران است.
not too expensive خیلی گران نباشد.
white elephant گران و پر خرج و کم فایده
white elephants گران و پر خرج و کم فایده
The price of butter has gone up . butter has become expensive . کره گران شده
This is really expensive ! این چه گران است !
prohibitory گران جلوگیری کننده
overburden گران بار شدن
prohibitive گران جلوگیری کننده
highest وافر گران گزاف
dear bought گران تمام شده
highs وافر گران گزاف
i paid dear for it برای من گران تمام شد
exclusive منحصر بفرد گران
high وافر گران گزاف
assays عیارگیری فلزات گران قیمت
pyrrhic victory پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
He overcharged us. پایمان گران حساب کرد
beyoned price بی قیمت بسیار گران بها
costs an arm and a leg <idiom> [فوق العاده پرخرج یا گران]
assay عیارگیری فلزات گران قیمت
high وسیله گران یا با کارایی بالا
highs وسیله گران یا با کارایی بالا
highest وسیله گران یا با کارایی بالا
i paid dearly for it بسیار گران برایم تمام شد
She took umbrage at your remark . سخن شما برایش گران آمد
I paid dearly for this mistake . این اشتباه برایم گران تمام شد
The hotel has overcharged me . هتل گران پایم حساب کرده
pallets ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
a white elephant شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
pallet ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
thunderscan یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
glyptics کنده کاری در روی سنگهای گران بها
gem سنگ گران بها جواهر نشان کردن
gems سنگ گران بها جواهر نشان کردن
A thing you dont want is dear at any price. <proverb> چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
manganic دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
manganesian مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
Hotel accommodation is rather expensive there. قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
We do not usually go places that cost a lot of money. ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
white elephant هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephants هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
It is too expensive for me to buy ( purchase ). برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
Smoking makes you ill and it is also expensive. سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
He bought them expensive presents, out of guilt. او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
bull گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com