Dictiornary-Farsi | اتوموبیل جمع وجوری است | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 41 (4 milliseconds)

English	Persian
It is a compact car.	اتوموبیل جمع وجوری است


Other Matches

Why should I buy a foreign car in preference to an Iranian car?	چرا اتوموبیل ایرانی رابگذارم ویک اتوموبیل خارجی ( فرنگی ) بخرم ؟
motor car	اتوموبیل
motor cars	اتوموبیل
floorboard	کف اتوموبیل
floorboards	کف اتوموبیل
A private car.	اتوموبیل شخصی
the car goes nice and fast	اتوموبیل بد نمیرود
cycle car	اتوموبیل دوچرخهای
To back up the car .	اتوموبیل راعقب زد
To get into (ride in)a car .	سوار اتوموبیل شدن
He was run over by a car.	اتوموبیل اورازیر گرفت
To start (switch on ) the car (engine).	اتوموبیل راروشن کردن
The car ran over mylegs.	اتوموبیل از روی پایم رد شد
The car had no licence ( number ) plate .	اتوموبیل بی نمره بود
two seater	اتوموبیل یا هواپیمای دو نفره
Dont stick your head out of the car window.	سرت را از پنجره اتوموبیل درنیار
Several cars collided.	چندین اتوموبیل بهم خوردند
Our car was stuck in the	اتوموبیل ما در گه گیر کرده بود
The car hasnt got enough pull for the uphI'll.	اتوموبیل سر با لائی را نمی کشد
Signal a car to stop .	علامت بده که یک اتوموبیل بایستد
Her car brushed mine . She rammed my car .	با اتو موبیل اش مالید به اتوموبیل من
The car in front is obstructintg us.	اتوموبیل جلویی به ما راه نمی دهد
WI'll you give the car a wash (wash – down) please.	ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
The police officer took down the car number .	افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
Let the car cool off.	بگذار اتوموبیل یکقدری خنک بشود
I intend to buy a car .	خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
This car is of Iranian make (manufacture).	این اتوموبیل ساخت ایران است
This is a very solid car.	این اتوموبیل خیلی محکم است
This car wI'll do beautifully .	این اتوموبیل قشنگ بدرد مان می خورد
This car can hold 6 persons comefortably.	دراین اتوموبیل راحت 6 نفر راجامی گیرند
He smuggled the car into England ( across the British frontier ) .	اتوموبیل را قاچاقی وارد مرز انگلستان کرد
New and used cars are sold here .	انواع اتوموبیل های نو وکهنه بفروش می رسد
The car engine doesnt run ( work ) .	موتور اتوموبیل کارنمی کند ( از کار ؟ فتاده )
This car is assembled in Iran.	این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ )
pull over	اتوموبیل را بکنار جاده راندن کنار زدن
This car is heavy on petrol ( gas ) .	این اتوموبیل مصرف بنزینش زیاد است
Car no. 6 is leading.	اتوموبیل شماره 6 ازهمه جلوتر حرکت می کند (درمسابقات )
The car is now in perfect running order .	اتوموبیل الان دیگه مرتب وخوب کارمی کند
The two cars had a head –on collision.	دو اتوموبیل شاخ به شاخ شدند ( تصادم از جلو)
. The car is gathering momentum.	اتوموبیل دارد دور بر می دارد

It is a compact car.

اتوموبیل جمع وجوری است