English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
juvenilia اثار دوره جوانی
Other Matches
adolescence دوره جوانی
middle aged دوره بین جوانی وپیری
middle age دوره بین جوانی وپیری
passe دوره زیبایی و عنفوان جوانی را گذرانده
juvenilia تالیفات دوره جوانی شعرا ونویسندگان بزرگ
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
indications اثار
remains اثار
remnant اثار
remnants اثار
track اثار
tracked اثار
tracks اثار
relativistic effects اثار نسبیتی
reliquix اثار باقیمانده
relic اثار مقدس
consequence of a sale اثار بیع
natural phenomena اثار طبیعی
poetical works اثار شعری
ancient relics اثار باستانی
growth effects اثار رشد
relics اثار مقدس
mammaliferous دارای اثار پستانداران
summa اثار دانش بشری
reliquix اثار برگ خشگیده برساقه
epigone مقلد اثار ادبی و هنری
physiography مبحث اثار وپدیدههای طبیعی
plagiarizes اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
vandalizes اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizing اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
plagiarized اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
time capsule محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
plagiarize اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarised اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
vandalized اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
cognoscente متخصص در اثار هنری عتیقه شناس
plagiary سارق اثار ادبی و هنری دیگران
plagiarizing اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
vandalised اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalises اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalising اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
plagiarist اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
vandalize اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
juvenility جوانی
yoth جوانی
young days جوانی
youths جوانی
youthfulness جوانی
youth جوانی
youthfufness جوانی
springtime جوانی
adolescence نو جوانی
adolescency جوانی
reliquary فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
reliquaries فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
local colour نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
prehistorian مورخی که اثار ما قبل تاریخ را خوب میداند
prognostic وابسته به اثار اتی وپیش بینی مرض
rejuvenation باز جوانی
hey day ریعان جوانی
hebephrenia جنون جوانی
slips in youth خطاهای جوانی
rejuvenator جوانی دهنده
slips in youth لغزشهای جوانی
schizophrene مبتلابجنون جوانی
may of youth عنفوان جوانی
the flower of youth عنفوان جوانی
post juvenal بعد از جوانی
rejuvenescent جوانی از سر گیرنده
juvenility نیروی جوانی
rejuvenescence تجدید جوانی
prime of life عنفوان جوانی
rejuveoize جوانی از سرگرفتن
primed بهار جوانی
bloom of youth بحبوحه جوانی
prime بهار جوانی
primes بهار جوانی
juveniles در خور جوانی
juvenile در خور جوانی
may بهار جوانی
dementia praecox جنون جوانی
youthfully از روی جوانی
acne غرور جوانی
schizophrenia جنون جوانی
archeologic وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
rejuvenated جوانی ازسر گرفتن
schizophrenics مبتلا بجنون جوانی
schizophrenic مبتلا بجنون جوانی
impetuosity of youth تندی یا غرور جوانی
The fervour of youth . شور وشوق جوانی
rejuvenating جوانی ازسر گرفتن
rejuvenates جوانی ازسر گرفتن
rejuvenate جوانی ازسر گرفتن
humanist دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
over the hill <idiom> به پایان رسیدن بهار جوانی
salad days ایام جوانی وبی تجربگی
her prime of life is past عنفوان جوانی وی گذشته است
chorus girls زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
chorus girl زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
puniness تازه کاری جوانی کوچکی
blossom گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
schizo شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
blossomed گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossoms گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossoming گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
She has known better days in her youth . معلومه که در جوانی وضعش بهتر بوده
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
at the tender age of <idiom> در سن جوانی [گول خور. بی مایه . سست . نادان]
chaperon زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
cover girls زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
glabrescent گیاهی که در جوانی کرکدار ودربلوغ بدون کرک وصاف میشود
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
sangrail جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangreal جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
the Holy Grail جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangraal جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
scholiast مفسر مفسر اثار ادبی کهن
schizothymia جنون همراه با خیال پرستی ومالیخولیا شبیه جنون جوانی
clean weapon جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
utopiannism اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
stadiums دوره
cycle دوره
perimeter دوره
rhythm دوره
perimeters دوره
he has run his race دوره
rhythms دوره
stadium دوره
outline دوره
cycled دوره
stadia دوره
careers دوره
careering دوره
cycles دوره
eras دوره
terming دوره
era دوره
felloe دوره
felly دوره
periphery دوره
phase دوره
one's d. دوره
careered دوره
career دوره
phases دوره
epochs دوره
epoch دوره
periodicity دوره
instar دوره
peripheries دوره
phased دوره
rims دوره
rim دوره
Ice Age دوره یخ
pooled دوره
reviewal دوره
pools دوره
setting up دوره
term دوره
circuits دوره
circuit دوره
course : دوره
coursed : دوره
courses : دوره
pool دوره
to have ones fling دوره
bordering دوره
bordered دوره
border دوره
sets دوره
outlines دوره
edge دوره
sessions دوره
session دوره
contemporaries هم دوره
contemporary هم دوره
compass دوره
period دوره
outlined دوره
edges دوره
outlining دوره
periods دوره
termed دوره
set دوره
rimless بی دوره
fellyfelloe دوره درندگی
cycle time زمان دوره
period دوره زمان
critical period دوره شاخص
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com