Dictiornary-Farsi | اثبات گرایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
positivism	اثبات گرایی


Search result with all words

logical positivism	اثبات گرایی منطقی
Other Matches

affirmatory	کلمه اثبات عبارت اثبات
hydrotropism	اب گرایی یا هیدروتربیسم رطوبت گرایی
demonstration	اثبات
positiveness	اثبات
positivity	اثبات
substantiation	اثبات
proofs	اثبات
proof	اثبات
subantiation	اثبات
assertion	اثبات
demonstrations	اثبات
vindication	اثبات
agument	اثبات
verification	اثبات
show	اثبات
showed	اثبات
shows	اثبات
ascertainment	اثبات
proving	اثبات
substantiating	اثبات کردن
positivist	اثبات گرا
corroborate	اثبات کردن
demonstrate	اثبات کردن
demonstrated	اثبات کردن
demonstrates	اثبات کردن
demonstrating	اثبات کردن
corroborated	اثبات کردن
corroborates	اثبات کردن
prove	اثبات کردن
substantiates	اثبات کردن
substantiated	اثبات کردن
proved	اثبات کردن
proves	اثبات کردن
substantiate	اثبات کردن
affirm	اثبات کردن
theorem proving	اثبات نظریه
corroborating	اثبات کردن
in order to prove	برای اثبات
justificatory	اثبات کننده
self-evident	بی نیاز از اثبات
ascertainable	اثبات پذیر
predication	اثبات موعظه
burden of proof	بار اثبات
onus probandi	بار اثبات
onus of proof	بار اثبات
ontology probandi	بار اثبات
demonstrative	اثبات کننده
supporting	اثبات کردن
prover	اثبات کردن
in proof of	برای اثبات
deraign	اثبات کردن
indemonstrable	اثبات نا پذیر
demonstration	اثبات تجربی
demonstratively	ازراه اثبات
program proving	اثبات برنامه
burden of proof	وفیفه اثبات
demonstrations	اثبات تجربی
manifestative	اثبات کننده
asserts	اثبات کردن
demonstrators	اثبات کننده
provable	قابل اثبات
proof	اثبات [ریاضی]
verifiability	اثبات پذیری
hold up <idiom>	اثبات حقیقت
affirmation	تصدیق اثبات
affirmations	تصدیق اثبات
demonstrator	اثبات کننده
proven	اثبات شده
documentation	اثبات بامدرک
proving	اثبات کردن
asserting	اثبات کردن
asserted	اثبات کردن
assert	اثبات کردن
provability	قابلیت اثبات
evidance in substanttiation of claims	ادله اثبات دعوی
veritable	قابل اثبات حقیقت
vindication	اثبات بیگناهی توجیه
probative	دال بر اثبات مشروط
provably	بطور اثبات پذیر
proving a will	اثبات صحت وصیتنامه
burden of proof	مسئوولیت اثبات ادعا
come in handy <idiom>	اثبات مفید بودن
bear record to	تصدیق یا اثبات کردن
demonstrably	قابل شرح یا اثبات
probatory	دال بر اثبات مشروط
self evidence	بی نیازی از اثبات بدیهیت
mend one's ways <idiom>	اثبات عادت شخصی
demonstrable	قابل شرح یا اثبات
vindicating	اثبات بیگناهی کردن
vindicates	اثبات بیگناهی کردن
vindicated	اثبات بیگناهی کردن
vindicate	اثبات بیگناهی کردن
to demonstrate a proposition	قضیهای را اثبات کردن
leftism	چپ گرایی
sensualism	حس گرایی
skepticism	شک گرایی
ambivalence	دو سو گرایی
hydrotropic	اب گرایی
make out <idiom>	باعث اعتماد،اثبات شخص
substantiated	با دلیل ومدرک اثبات کردن
substantiate	با دلیل ومدرک اثبات کردن
substantiates	با دلیل ومدرک اثبات کردن
refuting	اشتباه کسی را اثبات کردن
refutes	اشتباه کسی را اثبات کردن
refuted	اشتباه کسی را اثبات کردن
refute	اشتباه کسی را اثبات کردن
disproving	اثبات کذب چیزی راکردن
disproves	اثبات کذب چیزی راکردن
disproved	اثبات کذب چیزی راکردن
substantiating	با دلیل ومدرک اثبات کردن
prove	استدلال کردن به اثبات رسانیدن
premised	قضیه ثابت یا اثبات شده
premise	قضیه ثابت یا اثبات شده
disprove	اثبات کذب چیزی راکردن
premisses	قضیه ثابت یا اثبات شده
proves	استدلال کردن به اثبات رسانیدن
evincibly	بطوریکه بتوان اثبات کردن
in proof of his statement	برای اثبات گفته خود
in p of my statement	برای اثبات گفته خودم
proved	استدلال کردن به اثبات رسانیدن
mentalism	ذهن گرایی
masculinism	نرینه گرایی
necrophilia	مرده گرایی
magnotropism	مغناطیس گرایی
nationallism	ملت گرایی
moralization	اخلاق گرایی
machiavellianism	ماکیاول گرایی
monopolism	انحصار گرایی
mendelism	مندل گرایی
islamism	اسلام گرایی
cynicism	کلبی گرایی
ideality	اندیشه گرایی
historicity	تاریخ گرایی
heliotropism	افتاب گرایی
gregariousness	جمع گرایی
governmentalism	حکومت گرایی
germanism	المان گرایی
irredentism	الحاق گرایی
intuitionism	شهود گرایی
illusionism	وهم گرایی
intuitionalism	شهود گرایی
introversion	درون گرایی
intellectualism	عقل گرایی
instrumentalism	وسیله گرایی
institutionalism	بنیاد گرایی
inflationism	تورم گرایی
geotropism	زمین گرایی
tritheism	سه یزدان گرایی
subjectivism	ذهنی گرایی
westernization	غرب گرایی
consumerism	مصرف گرایی
minimalism	کمینه گرایی
monarchical	شاه گرایی
revanchism	کین گرایی
subjectivism	ذهن گرایی
subjectivism	درون گرایی
stereotapis	جمد گرایی
spiritism	روح گرایی
sophism	سفسطه گرایی
syndicalism	اتحادیه گرایی
synthetism	تالیف گرایی
unitarianism	توحید گرایی
universalism	عام گرایی
utilitarianism	سودمند گرایی
verbalism	لفظ گرایی
verism	حقیقت گرایی
transformism	تحول گرایی
transformism	دگرگونی گرایی
viscerotonia	لذت گرایی
vitalism	حیات گرایی
theatricalism	تماشاخانه گرایی
utopianism	ارمان گرایی
solipsism	نفس گرایی
functionalism	کارکرد گرایی
probabilism	احتمال گرایی
pragnanz	طرح گرایی
pneumotropism	ریه گرایی
phototropism	نور گرایی
phenomenalism	پدیده گرایی
objectivism	عین گرایی
objectivism	برون گرایی
nominalism	اسم گرایی
separatism	جدا گرایی
semitism	سامی گرایی
self determinism	نفس گرایی
sectionalism	استان گرایی
rightism	راست گرایی
relativism	نسبیت گرایی
somatotonia	فعالیت گرایی
negativism	منفی گرایی
geotaxis	زمین گرایی
tribalism	ایل گرایی
corporatism	شرکت گرایی
eroticism	شهوت گرایی
defeatism	شکست گرایی
structuralism	ساخت گرایی
positivism	مثبت گرایی
autism	وهم گرایی
militarism	جنگ گرایی
existentialism	هستی گرایی