English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
coriolis force اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
Other Matches
mobile employment استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
display board تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatant یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
combatants یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
ground liaison گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
oogamous دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
operating slide دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
army commander فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
continuously set vector عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
ground signals سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yams سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
ingredients عناصر
ingredient عناصر
column head عناصر سرستون
orbital element عناصر مداری
transmutation تبدیل عناصر
clemency اعتدال عناصر
intelligence data عناصر اطلاعات
job elements عناصر شغلی
known data عناصر معلوم
meteorological data عناصر هواسنجی
minor elements عناصر فرعی
combat , elements عناصر رزمی
trace elements عناصر کمیاب
gft setting عناصر خط کش تیر
data element عناصر اطلاعات
conversion of data تبدیل عناصر
essential elements عناصر ضروری
component operation عناصر عملیاتی
firing data عناصر تیر
target indications عناصر هدف
representative elements عناصر نماینده
minor elements عناصر جزئی
cantilever elements عناصر کنسولی
known data عناصر تیرمعلوم
head عناصر اولیه ستون
transition series گروه عناصر واسطه
treadway پل برای عناصر پیاده
constituent elements of crime عناصر متشکله جرم
periocic table جدول تناوبی عناصر
data سوابق عناصر داده ها
firing data عناصر مربوط به تیراندازی
force augmentation عناصر تقویتی یکان
antisurface ضد عناصر سطحی شناوردشمن
chart data عناصر تیر نقشهای
combat , elements عناصر درگیر در رزم
interrupted [عناصر معماری منقطع]
inner transition elements عناصر واسطه داخلی
elemental مربوط به عناصر ابتدائی
basic data عناصر تیر اولیه
essential elements of information عناصر اصلی اخبار
computing sight وسیله محاسبه عناصر تیر
direct plotting تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
chaines [عناصر بنایی شبیه پایه]
computing gunsight دوربین محاسب عناصر تیر
replot data عناصر دوباره بردن هدفها
record firing عناصر تیر را ثبت کنید
quantification معرفی عناصر یک جسم تعریف
integration یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
topology روش اتصال عناصر مختلف شبکه
task element یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
aided matching سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
aided matching سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
gun pointing data عناصر مربوط به روانه کردن توپ
purged تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purge تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purges تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
filters حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
filter حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
searchingly جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
combinational آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
search جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
articulation [ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
circuits ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuit ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
two-dimensional آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
centerpiece [عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
circulars صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
circular صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
electrothermal printer چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
clustering مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
neglects این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
charts نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
half thickness ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
cartesian structure ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
neglected این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
arrays تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
chart نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
array تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
neglecting این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglect این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
charted نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
pert chart نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
guerillas جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrilla جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrillas جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
direct coupled transistor logic سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
direct plotting تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
dichogamous دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamic دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
selective clock stetching تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
circuits وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuit وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
unit matrix ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
movable bridge پل متحرک
movable dam سد متحرک
moveable متحرک
ambulant متحرک
remoter متحرک
vagility متحرک
vagile متحرک
remotest متحرک
remote متحرک
mobile متحرک
mobiles متحرک
dynamic متحرک
dynamically متحرک
drawbridge پل متحرک
locomotory متحرک
drawbridges پل متحرک
floating متحرک
lock سد متحرک
moving متحرک
bascule bridge پل متحرک
locks سد متحرک
director نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
directors نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
territorial زمینی
landed a زمینی
predial or prae زمینی
tumbling زمینی
earthly زمینی
terrestrial زمینی
sub astral زمینی
tellurian زمینی
sublunary زمینی
sublunar زمینی
earth-bound زمینی
terrene زمینی
agrarian زمینی
subaerial رو زمینی
terraneous زمینی
crankpin یاتاقان متحرک
floating bridge پل متحرک موقتی
crossing target هدف متحرک
bascule bridge پل متحرک باسکولی
escalade پله متحرک
dynamic economy اقتصاد متحرک
dynamic balay حمایت متحرک
sliding چهارچوب متحرک
draw arch طاق پل متحرک
diarthrosis مفصل متحرک
bailey bridge پل متحرک وموقتی
undersea متحرک در زیراب
counter-poise پل متحرک باسکولی
mobile defense پدافند متحرک
travelling load بار متحرک
mobile charge بار متحرک
cabin scooter قفسه متحرک
breech block carrier الات متحرک
mobile phase فاز متحرک
floating capital سرمایه متحرک
floating crane جرثقیل متحرک
floating kidney کلیه متحرک
airmobile متحرک هوایی
escalator پلکان متحرک
jack knife bridge پل متحرک تاشو
slides غلاف متحرک
adjustable conduit attachment fixture آویز متحرک
slide غلاف متحرک
hauling part قسمت متحرک
abarticulation مفصل متحرک
floating tool holder ابزارگیر متحرک
moving staircase پلکان متحرک
moving stairway پلکان متحرک
mobile home خانه متحرک
mobile homes خانه متحرک
floating tool ابزار متحرک
locomotor جنبده متحرک
fluid capital سرمایه متحرک
flying lines لولههای متحرک
flying machine بارفیکس متحرک
moving stairway پله متحرک
moving staircase پله متحرک
escalator پله متحرک
hot money پول متحرک
booms بازوی متحرک
drawbridges دریچه متحرک
drawbridge دریچه متحرک
gangways پلکان متحرک
gangway پلکان متحرک
escalators پلکان متحرک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com