Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English
Persian
arrendare
اجاره دادن ملک یا زمین به طور سالانه
Other Matches
farm out
اجاره دادن زمین مزروعی
arrentation
پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
farm
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farmed
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farms
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
classic
مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
classics
مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
leases
اجاره نامه اجاره دادن
lets
اجاره دادن اجاره رفتن
letting
اجاره دادن اجاره رفتن
lease
اجاره نامه اجاره دادن
let
اجاره دادن اجاره رفتن
land tenure
اجاره داری زمین
explees
اجاره بها یا منافع زمین
socage
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
soccage
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
sublease
اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
severalty
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
lend
عاریه دادن اجاره دادن
lends
عاریه دادن اجاره دادن
let out
اجاره دادن
rent
اجاره دادن
leases
اجاره دادن
letting
اجاره دادن
lease
اجاره دادن
let
اجاره دادن
lets
اجاره دادن
put out on lease
اجاره دادن
farms
اجاره دادن به
farmed
اجاره دادن به
farm
اجاره دادن به
hiring
اجاره دادن
hires
اجاره دادن
get out
اجاره دادن
stand for
<idiom>
اجاره دادن
to put out to lease
اجاره دادن
hire
اجاره دادن
to let out
اجاره دادن
to underlease
اجاره فرعی دادن
to underlet
اجاره فرعی دادن
to hire out something
اجاره دادن چیزی
to let something on a lease
اجاره دادن چیزی
to let something
[British E]
[Real Estate]
اجاره دادن چیزی
to take in lodgers
اجاره فرعی دادن
sublets
اجاره فرعی دادن
sublets
حق اجاره بمستاجرفرعی دادن
sublet
حق اجاره بمستاجرفرعی دادن
to let a house
خانهای را اجاره دادن
to take in lodgers
حق اجاره به مستاجرفرعی دادن
to underlease
حق اجاره به مستاجرفرعی دادن
to underlet
حق اجاره به مستاجرفرعی دادن
sublet
اجاره فرعی دادن
to rent out something
اجاره دادن چیزی
chartering
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charter
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
sublease
به مستاجر دیگری اجاره دادن
charters
دربست اجاره کردن یا دادن
charter
دربست اجاره کردن یا دادن
chartering
دربست اجاره کردن یا دادن
chartered
دربست اجاره کردن یا دادن
rent
کرایه اجاره کردن یا دادن
underlet
کمتر از ارزش واقعی اجاره دادن
chater party
اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
landholder
اجاره دار زمین دار
organization of the ground
سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
Lease (rental) agreement.
اجاره نامه (قرار داد اجاره )
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
under lease
وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
hires
اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
hire
اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
hiring
اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
earths
به زمین اتصال دادن
earth
به زمین اتصال دادن
land forming
شکل دادن زمین
ground
تماس دادن توپ با زمین
reclaims
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
kow-tow
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towed
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towing
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tows
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
reclaim
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaimed
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaiming
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
rental
اجاره بها اجاره
leasing
اجاره کردن اجاره
annuals
سالانه
yearly
سالانه
per annum
سالانه
annual
سالانه
annual accumulation of sediment
ته نشست سالانه
annual increase
افزایش سالانه
annual leave
مرخصی سالانه
yearly profit
سود سالانه
annuity
پرداختهای سالانه
annuities
مقرری سالانه
annual increase
رشد سالانه
annual income
درامد سالانه
yearbooks
گزارشات سالانه
annual budget
بودجه سالانه
annual earnings
درامد سالانه
annual earnings
عواید سالانه
annual patent fee
حق الامتیاز سالانه
annual preciptation
ریزش سالانه
annual rainfall
بارش سالانه
tax year
مالیات سالانه
annual wage
دستمزد سالانه
yearbook
گزارشات سالانه
annual report
گزارش سالانه
annual storage
مخزن سالانه
anuual discharge
بده سالانه
tries
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
ground
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
try
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
fixture
برنامه سنتی سالانه
AGMs
مجمع عمومی سالانه
interest rate per annum
نرخ بهره سالانه
AGM
مجمع عمومی سالانه
annual financial statement
گزارش مالی سالانه
annual general meeting
مجمع عمومی سالانه
annual rate of growth
نرخ رشد سالانه
annuitant
دریافت دارنده مقرری سالانه
annuity
مستمری سالانه مقرری مستمر
annual efficiency index
شاخص کارایی سالانه خدمتی
Bang went our annul holidays.
تعطیلات سالانه ماهم مالیده (ملغی شد)
derby
مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
derbies
مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
markers
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
marker
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
tourist trophy
مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
master tournament
مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
periodicals
مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
west coast computer faire
یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
time charter
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
developments
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
fumbled
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumble
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
locatio
اجاره
lease
اجاره
rent
اجاره
leases
اجاره
to hold by lease
در اجاره
factor payments
اجاره
hiring
اجاره
leasing
اجاره
hired
در اجاره
rent-free
بی اجاره
let
اجاره
letting
اجاره
on lease
در اجاره
hires
اجاره
lets
اجاره
tenanted by
در اجاره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com