English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
joint tenancy اجاره داری مشترک
Search result with all words
jointure اجاره داری مشترک و مشاعی
Other Matches
tenancy اجاره داری
leasing اجاره داری
tenancies اجاره داری
tenure اجاره داری
leasehold اجاره داری
joint tenancy شرکت در اجاره داری
holding متصرفی اجاره داری
explicit rent اجاره داری کردن
land tenure اجاره داری زمین
attorn اجاره داری کردن
subtenancy اجاره داری دست دوم
joint tenants اجاره داران مشترک
tenantry اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
severalty مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
charter اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
dude ranch گله داری واسب سواری وحشم داری
chater party اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
farmed اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farms اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farm اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
Lease (rental) agreement. اجاره نامه (قرار داد اجاره )
common divisor مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
joint venture سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
You deserve it. حق داری ( استحقاق آنرا داری )
statecraft کشور داری ملک داری
under lease وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
letting اجاره دادن اجاره رفتن
lease اجاره نامه اجاره دادن
leases اجاره نامه اجاره دادن
lets اجاره دادن اجاره رفتن
let اجاره دادن اجاره رفتن
joint نیروهای مشترک عملیات مشترک
subscriber مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscribers مشترک روزنامه وغیره مشترک
leasing اجاره کردن اجاره
rental اجاره بها اجاره
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
time charter اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
sublease اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
wet storage تر داری
blind man's buff از من داری
grittiness شن داری
tensility کش داری
bigamy دو زن داری
wakefulness شب زنده داری
patchiness وصله داری
vigilance شب زنده داری
notbility خانه داری
housekeeping خانه داری
capitalism سرمایه داری
non commital خود داری
incumbency عهده داری
pernoctation شب زنده داری
night waking شب زنده داری
Exchequer خزانه داری
slaveholding برده داری
sang froid خود داری
spinosity سیخ داری
self restraint خود داری
sang-froid خود داری
rhythmicity نواخت داری
retenv خود داری
stigmatism خال داری
refusal خود داری رد
communism مردم داری
altruism همگونه داری
refusals خود داری رد
fasting روزه داری
lucubration شب زنده داری
bursaries خزانه داری
bursary خزانه داری
slavery برده داری
serrulation دندانه داری
vigil شب زنده داری
angularity گوشه داری
cellarge حق انبار داری
abstinence;or abstinency خود داری
angularity زاویه داری
conchiferous داری صدف
continenece خود داری
farming مزرعه داری
angulation زاویه داری
bank protection ساحل داری
charge عهده داری
charges عهده داری
bean caper پیرسن داری
blind mans buff ازمن داری
bulkiness تنه داری
bulkiness جثه داری
anti capitalist ضد سرمایه داری
creaminess خامه داری
menage خانه داری
trusteeship امانت داری
trusteedhip امانت داری
tresury general خزانه داری کل
treasury general خرانه داری کل
treasurership خزانه داری
treasury خزانه داری
household art هنرخانه داری
wakes شب زنده داری
waked شب زنده داری
wake شب زنده داری
vigils شب زنده داری
house work خانه داری
thrift خانه داری
quartermaster سررشته داری
viscosity شیره داری
dry storage خشک داری
quartermasters سررشته داری
fisk خزانه داری
lets اجاره
leases اجاره
let اجاره
letting اجاره
leasing اجاره
locatio اجاره
hired در اجاره
rent اجاره
factor payments اجاره
on lease در اجاره
tenanted by در اجاره
lease اجاره
hiring اجاره
hires اجاره
hire اجاره
rent-free بی اجاره
to hold by lease در اجاره
rent free بی اجاره
wakes شب زنده داری کردن
waked شب زنده داری کردن
to keep shop دکان داری کردن
household art اصول خانه داری
to rule the roast اختیار داری کردن
wake شب زنده داری کردن
chests تابوت خزانه داری
chest تابوت خزانه داری
to possess oneself خود داری کردن
housekeep خانه داری کردن
to govern one's passions خود داری کردن
Chancellor of the Exchequer وزیر خزانه داری
capitalism رژیم سرمایه داری
capitalistic منسوب به سرمایه داری
industrial capitalism سرمایه داری صنعتی
Chancellors of the Exchequer وزیر خزانه داری
house keeping operation اعمال خانه داری
How old are you?Whats your age? چند سال داری ؟
What do you feel like having today? امروز تو به چه اشتها داری؟
advanced capitalism سرمایه داری پیشرفته
chamberlainship پرده داری گنجوری
capitalist system نظام سرمایه داری
angularity زاویه داری لاغری
capitalist countries کشورهای سرمایه داری
black capitalism سرمایه داری سیاه
bailment امانت داری سمساری
continence خویشتن داری پرهیزگاری
To keep late nights [hours] شب زنده داری کردن
get by نگه داری کردن
succulence اب داری حالت ابکی
quartermaster رسته سررشته داری
quartermasters رسته سررشته داری
double entry دفتر داری مضاعف
to keep house خانه داری کردن
You have cobwebs in your head. <idiom> تو گچ تو سرت داری. [اصطلاح]
baby-sits بچه داری کردن
light housekeeping کارهای خانه داری
keepworthy قابل نگه داری
refrained خود داری کردن
baby-sitting بچه داری کردن
refrain خود داری کردن
refrainment خود داری اجتناب
refraining خود داری کردن
refrains خود داری کردن
keep حفافت امانت داری
keeps حفافت امانت داری
baby sit بچه داری کردن
baby-sat بچه داری کردن
baby-sit بچه داری کردن
procurator general کفیل خزانه داری
precapitalism ماقبل سرمایه داری
mixed capitalism سرمایه داری مختلط
nolle proseequi خود داری از پی کرد
day nursery بچه داری در روز
run the show اختیار داری کردن
spatiality فضا داری فضائیت
home economics اقتصاد خانه داری
bourgeoisie سرمایه داری بورژوازی
precapitalism پیش از سرمایه داری
day nurseries بچه داری در روز
keep house خانه داری کردن
sensed حس مشترک
sense حس مشترک
senses حس مشترک
joint مشترک
common user مشترک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com