English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
bareboat charter اجاره کشتی بدون خدمه ان
Other Matches
chater party اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
charter اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
crewing خدمه کشتی
crews خدمه کشتی
crew خدمه کشتی
crewed خدمه کشتی
dumb vessel شناوه بدون خدمه
staged crews خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
charters اجاره کشتی
charter اجاره کشتی
chartered اجاره کشتی
chartering اجاره کشتی
affreightment اجاره کشتی
contract of affreightment قرارداد اجاره کشتی
voyage policy قرارداد اجاره کشتی
charter party قرارداد اجاره کشتی تجارتی
bare boat قرار داد اجاره کشتی
voyage charter اجاره دربست کشتی برای سفری مشخص
time charter اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
tramp steamer کشتی بدون برنامه
weather deck عرشه بدون سقف کشتی
tenancy in common حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
judo فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
farm اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farmed اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farms اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
Lease (rental) agreement. اجاره نامه (قرار داد اجاره )
under lease وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
lets اجاره دادن اجاره رفتن
let اجاره دادن اجاره رفتن
leases اجاره نامه اجاره دادن
lease اجاره نامه اجاره دادن
letting اجاره دادن اجاره رفتن
freedom of seas ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
rental اجاره بها اجاره
leasing اجاره کردن اجاره
crewed خدمه
crews خدمه
cannoneer خدمه
crew خدمه
crewing خدمه
gun's crew خدمه توپ
cattles خدمه وغلامان
chattels خدمه وغلامان
live vessel شناوه با خدمه
airmen خدمه هواپیما
crews خدمه هواپیما
mans خدمه گماردن
man خدمه گماردن
crewing خدمه هواپیما
crewed خدمه هواپیما
ship's company خدمه ناو
crew خدمه هواپیما
airman خدمه هواپیما
submariner خدمه زیردریایی
combat crew خدمه رزمی
operator خدمه وسیله
operators خدمه وسیله
stewards خدمه باشگاه
steward خدمه باشگاه
cannoneer خدمه توپ
crew member خدمه هواپیما
gunners خدمه توپ
gunner خدمه توپ
crew خدمه جنگ افزار
crewing خدمه جنگ افزار
crews خدمه جنگ افزار
crew member خدمه جنگ افزار
close station خدمه بدو مرخص
boat station جای خدمه قایق
noncrew خدمه غیر سازمانی
crewed خدمه جنگ افزار
boat awain's locker انبار خدمه قایق
combat crew خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
noncrew خدمه اضافی هواپیما یا وسیله
crew served weapon جنگ افزار خدمه دار
skeleton crew حداقل خدمه یک وسیله یا جنگ افزار
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
canopies پوشش شفاف روی قسمت خدمه پرواز
canopy پوشش شفاف روی قسمت خدمه پرواز
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
check flight پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sublease اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
manned اماده به جنگ جنگ افزار حاضر به تیر دارای خدمه
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
coach-house ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
hired در اجاره
leasing اجاره
hire اجاره
locatio اجاره
rent-free بی اجاره
letting اجاره
lease اجاره
rent free بی اجاره
lets اجاره
hiring اجاره
factor payments اجاره
let اجاره
tenanted by در اجاره
on lease در اجاره
hires اجاره
to hold by lease در اجاره
leases اجاره
rent اجاره
prows کشتی عرشه کشتی
prow کشتی عرشه کشتی
locator اجاره دهنده
to charter اجاره کردن
let out اجاره دادن
lease agreement قرارداد اجاره
lease contract اجاره نامه
lease contract عقد اجاره
farmer اجاره کار
back rent اجاره پس افتاده
lessee اجاره دار
lessee اجاره نشین
lessor اجاره دهنده
leasable اجاره کردنی
let اجاره دادن
let اجاره دهی
charterer اجاره کننده
pepper corn rent اجاره فاهری
pepper corn rent اجاره اعتباری
period of hire مدت اجاره
rental اجاره نامه
lease holder اجاره دار
put out on lease اجاره دادن
quasi rent شبه اجاره
let به اجاره رفتن
lets اجاره دهی
leasing اجاره داری
hired اجاره شده
letting به اجاره رفتن
letting اجاره دادن
letting اجاره دهی
lets به اجاره رفتن
lets اجاره دادن
renewal offf lease تجدید اجاره
bailer اجاره دهنده
crop rent اجاره محصول
leaseholders اجاره دار
leaseholder اجاره دار
farmable قابل اجاره
farmeble قابل اجاره
farming اجاره کاری
tenure اجاره داری
leasehold اجاره داری
explicit rent اجاره بها
estate at will اجاره مشروط
economic rent اجاره اقتصادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com