English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
visa اجازه ورود به کشوربیگانه
visas اجازه ورود به کشوربیگانه
Other Matches
token اجازه ورود
tokens اجازه ورود
entrancing ورودیه اجازه ورود
entrances ورودیه اجازه ورود
entranced ورودیه اجازه ورود
entrance ورودیه اجازه ورود
ingress حق دخول اجازه ورود
let someone through اجازه ورود دادن
to refuse somebody entry [admission] اجازه ندادن ورود کسی [به کشوری]
pratique اجازه مقامات بندری جهت ورود کشتی
open general license اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
The passenger was admitted into the USA. به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
calendar program ابزار نرم افزاری که به کاربر اجازه ورود و بررسی به قرار ملاقات ها میدهد
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
flat برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flattest برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
clearance اجازه ترخیص اجازه نامه
emulation رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
prior admission اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
arrival ورود
importing ورود
arrivals ورود
entrance fees حق ورود
re-entry ورود
re entry ورود
arr ورود
right of entry حق ورود
admitance ورود
appulse ورود
entrance fee حق ورود
imported ورود
induction ورود
entrance ورود
infare ورود
entree ورود
accession ورود
ingression ورود
importation ورود
entrancing ورود
entrances ورود
inning ورود
entranced ورود
ingress ورود
entry ورود
inductions ورود
introit ورود
introgression ورود
import ورود
air inclusion ورود هوا
inlets ورود دخول
influx ورود هجوم
influxes ورود هجوم
admission اجازهء ورود
landfall ورود بخشکی
landfalls ورود بخشکی
admissions اجازهء ورود
landings ورود بخشکی
on arrival هنگام ورود
when entering هنگام ورود
tardiness تاخیر ورود
imported مفهوم ورود
arrival hall سالن ورود
import مفهوم ورود
entry ورود راهرو
homecomings ورود بخانه
landing ورود بخشکی
homecoming ورود بخانه
landings ورود به خشکی
admittance ورود دخول
inlet ورود دخول
landing ورود به خشکی
arrival hall سالن ورود
importing مفهوم ورود
entree اجازهء ورود
data import ورود داده
fifo به ترتیب ورود
cost to entry هزینه ورود
first in first out بترتیب ورود
first in first out به ترتیب ورود
capital inflow ورود سرمایه
log in sequrity ایمنی ورود
port of entry بندرمحل ورود
arrival rate نرخ ورود
approach ramp فرازای ورود
forcible entry ورود عدوانی
data insertion ورود داده ها
initation ورود بعضویت
inlet time زمان ورود
entering angle زاویه ورود
energy intake ورود انرژی
input of current ورود جریان
ease of entry سهولت ورود
entry point نقطه ورود
intervance of third party ورود ثالث
intrant ورود رسمی
due in در شرف ورود
entry side جهت ورود
landding ورود بخشکی
landfall n ورود بخشکی
token بلیط ورود
tokens بلیط ورود
free entrance ورود مجانی
house-warming جشن ورود
advent ظهور و ورود
house warming جشن ورود
house-warmings جشن ورود
receipt statement اعلامیه ورود
acetylation ورود ریشهء
reebtry ورود مجدد
entrances حق ورود دروازهء دخول
estimated time of arrival زمان تقریبی ورود
police raid ورود ناگهانی پلیس
gold import point نقطه ورود طلا
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
entry plan طرح ورود به بندر
bust [colloquial] ورود ناگهانی پلیس
hail اعلام ورود کردن
hailed اعلام ورود کردن
raided ورود ناگهانی پلیس
raiding ورود ناگهانی پلیس
infare مهمانی بمناسبت ورود
search warrants حکم بازرسی و ورود
inflow of labor جریان ورود کارگر
raid ورود ناگهانی پلیس
raids ورود ناگهانی پلیس
entrance حق ورود دروازهء دخول
fifo خروج به ترتیب ورود
round-up ورود ناگهانی پلیس
entranced حق ورود دروازهء دخول
hails اعلام ورود کردن
hailing اعلام ورود کردن
search warrant حکم بازرسی و ورود
subroutine reentry ورود جمله به زیرروال
barrier to entry منع ورود به صنعت
nonjoinder عدم ورود در دعوا
inflow of foreign funds ورود وجوه خارجی
school readiness امادگی ورود به مدرسه
exhaust gas admission اگزوز ورود گاز
gangplank تخته ورود به ناو
gangplanks تخته ورود به ناو
gate وسایل ورود ورودیه
gates وسایل ورود ورودیه
lifo به ترتیب عکس ورود
clearance inwards مجوز ورود کشتی
last in first out بترتیب عکس ورود
coast in point نقطه ورود به ساحل
last in first out به ترتیب عکس ورود
law of prior entry قانون تقدم ورود
entrancing حق ورود دروازهء دخول
rje ورود برنامه ازراه دورEntry ob
house warming جشن ورود بخانه تازه
street inlet دریچه ورود فاضلاب سطحی
clearance inwards ورود کشتی به محوطه گمرک
gangways محل ورود و خروج از ناو
gangway محل ورود و خروج از ناو
to announce one's arrival ورود خود را اعلام کردن
time table جدول زمانی ورود و عزیمت
customs entry افهار یا اعلام ورود به گمرک
clearance inwards اعلامیه ورود کشتی به گمرک
we watched for his arrival منتظر ورود او شدیم یا بودیم
house-warmings جشن ورود بخانه تازه
docl pass گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
house-warming جشن ورود بخانه تازه
free entry ورود ازاد بنگاهها به صنعت
sign-on ورود به سیستم [رایانه شناسی]
port of entry مرز ورود کالا یا فرد به کشور
Open to the publice. ورود برای عموم آزاد است
check-ins نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in نام نویسی کردن مراسم ورود
check in نام نویسی کردن مراسم ورود
prep school دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep schools دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
Upon his arrival , he delinered a speech . به محض ورود نطقی ایراد کرد
snug down امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
entry شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
demur ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurred ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurs ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
pound breach هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
postulancy تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
velocity stacks لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
single sign-on ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
immediate روش اجرای یک دستور کامپیوتری پس از ورود
burglary ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
dead on arrival مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
burglaries ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
scenario دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
demurring ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
scenarios دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
eta arrival of time estimated زمان تقریبی ورود
input لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
inputted لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
the open door ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
valves دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
picket اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
admission is free to all ورود برای همه یا همگان آزاد است
pickets اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
picketed اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
valve دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com