English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
tax avoidance اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
Other Matches
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
regressive tax مالیاتی که به نسبت کم شدن مبلغ پایه مالیات تنزل کند
withholding taxes مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding tax مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
liquidation پرداخت بدهی
the d. of a debt پرداخت بدهی
rebates پرداخت قسمتی از بدهی
rebate پرداخت قسمتی از بدهی
defaults عدم پرداخت بدهی
monetization پرداخت نقدی بدهی
due بدهی موعد پرداخت
defaulted عدم پرداخت بدهی
liquidation [of something] پرداخت بدهی [اقتصاد]
defaulting عدم پرداخت بدهی
realisation [British E] [of something] پرداخت بدهی [اقتصاد]
realization [American E] [of something] پرداخت بدهی [اقتصاد]
chargeable قابل بدهی یا پرداخت
solvency توانایی پرداخت بدهی
default عدم پرداخت بدهی
insolvency عدم توانایی در پرداخت بدهی
amortization پرداخت بدهی به اقساط مساوی
monetization پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
tax cuts کاهش مالیات
tax deduction کاهش مالیات
an insolvent estate دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
debt of honour بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
current liability اقلامی از بدهی که پرداخت انها از محل دارایی جاری باشد
judgement dept بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
delegatee کسیکه پرداخت بدهی شخص دیگر به او واگذار شده است
The senator argued in favour of lowering the tax. سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
tax evasion فرار از پرداخت مالیات
redemption پرداخت مالیات اراضی
taxpaying capacity فرفیت پرداخت مالیات
pre tax profit سود قبل از پرداخت مالیات
marginal propensity to pay taxes میل نهائی به پرداخت مالیات
equal sacrifice theory مالیات بایدمتناسب با قدرت پرداخت افرادباشد
tax deduction تخفیف مالیاتی مخارجی که معافیت مالیاتی دارند
evasive steering اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
collocation ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
assemble capital stock بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
evasion اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasions اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
conversions استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
conversion استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
reaganomics اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
tax friction کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
compression روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
incidence of taxation تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise tax مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
excise مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
decreased کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreases کاهش یافتن کم شدن کاهش
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
assessment ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments ممیزی مالیات وضع مالیات
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
nonneutralities of income taxation خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
tax limit حد مالیاتی
fiscal مالیاتی
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
decreased کاهش دادن کاهش
decreases کاهش دادن کاهش
decrease کاهش دادن کاهش
tax expenditures مخارج مالیاتی
tax friction اصطکاک مالیاتی
ratability مشمولیت مالیاتی
taxpayer مودی مالیاتی
tax remission معافیت مالیاتی
tax credit اعتبار مالیاتی
tax collector تحصیلدار مالیاتی
surtax جریمه مالیاتی
revenuer مامور مالیاتی
tax efficiency کارائی مالیاتی
tax equation معادله مالیاتی
tax equity عدالت مالیاتی
tax base مبنای مالیاتی
tax exclusion استثنای مالیاتی
tax exemption معافیت مالیاتی
tax capacity فرفیت مالیاتی
tax concession بخشودگی مالیاتی
tax revenue درامد مالیاتی
tax system نظام مالیاتی
tax havens پناهگاه مالیاتی
tax havens بهشت مالیاتی
tax havens ماوای مالیاتی
tax haven پناهگاه مالیاتی
tax haven بهشت مالیاتی
tax haven ماوای مالیاتی
tax burden بار مالیاتی
capitation سرشماری مالیاتی
fiscal policy سیاست مالیاتی
burden of taxation بار مالیاتی
taxpayers مودی مالیاتی
tax incentive انگیزه مالیاتی
tax instrument ابزار مالیاتی
tax law قانون مالیاتی
tax payer مودی مالیاتی
tax policy سیاست مالیاتی
arrears of taxes بقایای مالیاتی
tax proceeds عواید مالیاتی
shirk اجتناب
shirked اجتناب
shirking اجتناب
shirks اجتناب
eschewal اجتناب
elusion اجتناب
avoidance اجتناب
censuses احصائیه ممیزی مالیاتی
effective tax rate نرخ موثر مالیاتی
regressive tax system نظام مالیاتی کاهنده
census احصائیه ممیزی مالیاتی
regressive tax system نظام مالیاتی نزولی
effective tax system نظام موثر مالیاتی
tax rolls جزو جمع مالیاتی
tax loopholes روزنههای فرار مالیاتی
non tax revenue درامد غیر مالیاتی
tax reforms اصلاح امور مالیاتی
net tax revenue خالص درامد مالیاتی
unavoidable اجتناب ناپذیر
steer clear اجتناب کردن
eschewing اجتناب کردن
eschews اجتناب کردن
forbears اجتناب کردن از
to shuffle throuch shun اجتناب کردن از
avoidable اجتناب پذیر
passes اجتناب کردن
stay away from <idiom> اجتناب کردن
eluding اجتناب کردن از
eludes اجتناب کردن از
eluded اجتناب کردن از
steer clear of someone <idiom> اجتناب کردن
elude اجتناب کردن از
eschew اجتناب کردن
pass اجتناب کردن
eschewed اجتناب کردن
passed اجتناب کردن
inevitable اجتناب ناپذیر
avoidancae training اجتناب اموزی
avoidance gradient شیب اجتناب
indispensable <adj.> اجتناب ناپذیر
evitable اجتناب پذیر
forbear اجتناب کردن از
inevitable <adj.> اجتناب ناپذیر
inescapable غیرقابل اجتناب
inalienable <adj.> اجتناب ناپذیر
absolute <adj.> اجتناب ناپذیر
unalienable <adj.> اجتناب ناپذیر
unalterable <adj.> اجتناب ناپذیر
aviod اجتناب کردن از
active avoidance اجتناب فعال
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
levying اخذ مالیات مالیات
taxation مالیات بندی مالیات
levied اخذ مالیات مالیات
levied مالیات بندی مالیات
levies اخذ مالیات مالیات
levies مالیات بندی مالیات
levy مالیات بندی مالیات
levying مالیات بندی مالیات
levy اخذ مالیات مالیات
inevitable غیر قابل اجتناب
risk avoider اجتناب کننده از خطر
risk avoider اجتناب کننده از ریسک
refrainment خود داری اجتناب
avoidable costs هزینههای قابل اجتناب
unavoidable غیر قابل اجتناب
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
to stay away from something اجتناب کردن از چیزی یا جایی
emergency risk خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
accelerationists شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
regressive income tax مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
a comparison of the tax systems in Italy and Spain مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
letter-box company شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
last chance rule مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
stagnation thesis ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
evade فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evaded فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evades فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evading فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
terrain avoidance اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
lay up ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
acid reduction کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com