Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
intermittent
اجرای تیراندازی بینابین حملات دیگر
Other Matches
gall
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
conduct of fire
اجرای تیراندازی
methode of fire
روش اجرای تیراندازی
test driver
برنامهای که اجرای برنامه دیگر را در مقابل مجموعهای از دادههای ازمایشی هدایت کند
child program
تابع یا برنامهای که توسط برنامههای دیگر فراخوانده می شوند و در حین اجرای برنامه دوم فعال می مانند
child process
تابع یا برنامهای که توسط برنامههای دیگر فراخوانده می شوند و در حین اجرای برنامه دوم فعال می مانند
intrim
بینابین
intermittent
بینابین
assembler
اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
antiaircraft
ضد حملات هوایی
firing position
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
intrim
بینابین کوتاه مدت
harass
حملات پی درپی کردن
harasses
حملات پی درپی کردن
switch position
موضع دفاعی بینابین
air raid reporting control ship
گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
firing range
برد تیراندازی مسافت تیراندازی
rifle clasp
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
chaining
اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
real time
اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
Sound Recorder
امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
run duration
خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
pipeline
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
interim financing
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
live fire
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
superheterodyne
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
feasibility study
مطالعه قابلیت اجرای کار بررسی امکان اجرای کار
application of fire
اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
possession money
حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
chips
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
performance standard
معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shift
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
gunning
تیراندازی
popped
تیراندازی
shooting
تیراندازی
archery
تیراندازی
shootings
تیراندازی
pops
تیراندازی
pop
تیراندازی
musketry
تیراندازی
gunnery
تیراندازی
metafile
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
live
تیراندازی جنگی
lived
تیراندازی جنگی
the butts
میدان تیراندازی
gunning
تمرین تیراندازی
firing table
جدول تیراندازی
firing line
خط شروع تیراندازی
gunnery
قوانین تیراندازی
guns
تیراندازی کردن
scheme of fire
طرح تیراندازی
conduct of fire
هدایت تیراندازی
combat firing
تیراندازی جنگی
delivery error
اشتباه در تیراندازی
dry sum
مشق تیراندازی
field archery
تیراندازی صحرایی
fire trench
سنگر تیراندازی
ready position
حاضربه تیراندازی
automatic fire
تیراندازی خودکار
riflery
تیراندازی تفنگداری
fire bay
دهلیز تیراندازی
fire power
قدرت تیراندازی
firing area
منطقه تیراندازی
gun
تیراندازی کردن
verification fire
تیراندازی ازمایشی
methode of fire
روش تیراندازی
shoots
تیراندازی کردن
shoot
تیراندازی کردن
handbow
کمان تیراندازی
fire
تیراندازی کردن
fired
تیراندازی کردن
fires
تیراندازی کردن
school shooting
تیراندازی در مدرسه
horseback archery
تیراندازی سواره
offhand
تیراندازی ایستاده
order of fire
روش تیراندازی
he had no more no to say
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
post attack
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
shots
گلوله تیراندازی شده
field round
یک دور تیراندازی صحرایی
shots
تیراندازی تیرانداز ماهر
shootoff
مسابقه اضافی تیراندازی
squeeze off
تیراندازی با فشار ماشه
time fire
تیراندازی با گلوله زمانی
field arrow
تیرهای تیراندازی صحرایی
expert badge
نشان مهارت در تیراندازی
field roving course
مسابقه تیراندازی جنگلی
open fire
شروع به تیراندازی کردن
shots
تیراندازی شده تیرخورده
pit detail
کمک مربی تیراندازی
trap shoot
تیراندازی به هدفهای متحرک
shooting gallery
میدان تیراندازی تمرینی
recoil
دفع ضربت تیراندازی
recoiling
دفع ضربت تیراندازی
recoils
دفع ضربت تیراندازی
dwell at
به تیراندازی ادامه دادن
shooting galleries
میدان تیراندازی تمرینی
shot
تیراندازی شده تیرخورده
shot
گلوله تیراندازی شده
skeet
انداختن تمرین تیراندازی
shot
تیراندازی تیرانداز ماهر
recoiled
دفع ضربت تیراندازی
set up
اماده تیراندازی کردن
absolute error
اشتباه مطلق تیراندازی
qualification badge
نشان مهارت در تیراندازی
firing line
خط تیراندازی مدار اتش
main fire
سیستم تیراندازی اصلی
range firing
تیراندازی در میدان تیر
combat firing
تمرین تیراندازی رزمی
columbia round
تیراندازی مخصوص زنان
archery
تیراندازی با تیر و کمان
target arrow
تیر مخصوص تیراندازی
squatting position
وضعیت چمباتمه در تیراندازی
passive
دفاع بدون تیراندازی
passives
دفاع بدون تیراندازی
firing battery
اتشبار تیراندازی کننده
gun fire
توپ بامدادیاشام تیراندازی
firing data
عناصر مربوط به تیراندازی
range correction
تصحیح برد تیراندازی
string
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
natural form
وضع بدن هنگام تیراندازی
point bland
تیراندازی بدون نشانه روی
port
حمل کردن مزغل تیراندازی
target round
یک دور تیراندازی با تیر وکمان
plinking
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
target rifle
تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
plane of fire
سطح مبنای مسیر تیراندازی
repeat range
با همین مسافت تیراندازی کنید
skeet gun
تفنگ مخصوص تیراندازی 8وضعی
toxophily
علم تیراندازی باتیر وکمان
wingshooting
تیراندازی به پرنده در حال پرواز
shooting position
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
gun shy
کسی که از صدای تیراندازی می ترسد
string walking
تمرین تیراندازی با تیر وکمان
sector of fire
قطاع اتش منطقه تیراندازی
step through method
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
air and naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
power head
نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power form
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
x ring
دایره مرکزی هدف تیراندازی
firing mechanism
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
ready rack
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
freestyle
شنای ازادمسابقه تیراندازی با روش ازاد
lady paramount
بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
trap gun
تفنگ مخصوص تیراندازی به هدفهای متحرک
armpits
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
armpit
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
ground fire
تیراندازی باسلاحهای کوچک از زمین به هواپیما
shootings
تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
shooting
تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
sleeve
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
errors
خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
sleeves
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
fire restriction
محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
error
خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
slow fire
یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
preparatory
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
double barreled shotgun
تفنگ دولول برای تیراندازی جداگانه
target archery
مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
flight arrow
تیر مخصوص تیراندازی باپرواز منحنی و طویل
howlers
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
snipes
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
howler
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
roving gun
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
shoot
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
sniped
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
shoots
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
sniping
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipe
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
hereford round
مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
high pheasant
تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
springing teal
تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
gunnery
توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
battle clout
نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
outshoot
تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
hip shoot
تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
olympic trench shooting
مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
gun salute
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
first salvo
اولین سری تیراندازی روی هدف دیگرانجام میشود
freestyle
مسابقه تیراندازی بکمک وسیله هدفگیری کشتی ازاد
captive firing
ازمایش سریع سیستم تیراندازی موشک در روی سکو
time fire
مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com