| Total search result: 301 (13 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| enforcement of a judgment |
اجرای حکم |
|
|
|
|
| Search result with all words |
|
| use |
اجرای چیزی |
| uses |
اجرای چیزی |
| dump |
چاپ محل هایی که محتوای آنها در حین اجرای برنامه تغییر کرده است |
| dump |
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند |
| desk |
اجرای خشک برنامه |
| desks |
اجرای خشک برنامه |
| tempo |
سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2- |
| tempos |
سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2- |
| basic |
نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند |
| basics |
نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند |
| condition |
ثباتی که حاوی وضعیت CPU پس از اجرای آخرین دستور است |
| job |
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها |
| job |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
| jobs |
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها |
| jobs |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
| machine |
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور |
| machined |
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور |
| machines |
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور |
| stop |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
| stopped |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
| stopping |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
| stops |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
| swap |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swapped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swaps |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swopped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swopping |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swops |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| executive |
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود |
| executive |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند |
| executives |
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود |
| executives |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند |
| test |
اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار |
| test |
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن |
| tested |
اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار |
| tested |
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن |
| tests |
اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار |
| tests |
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن |
| allocation |
سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند |
| allocations |
سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند |
| launch |
اجرای حمله شروع عملیات |
| launch |
شروع یا اجرای یک برنامه |
| launched |
اجرای حمله شروع عملیات |
| launched |
شروع یا اجرای یک برنامه |
| launches |
اجرای حمله شروع عملیات |
| launches |
شروع یا اجرای یک برنامه |
| launching |
اجرای حمله شروع عملیات |
| launching |
شروع یا اجرای یک برنامه |
| halt |
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود |
| halted |
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود |
| halts |
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود |
| fetch |
رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه |
| fetched |
رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه |
| fetches |
رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه |
| language |
نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد |
| languages |
نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد |
| cancel |
متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل |
| cancelling |
متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل |
| cancels |
متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل |
| hand |
سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند |
| handing |
سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند |
| overlay |
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند |
| overlaying |
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند |
| overlays |
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند |
| attention |
توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه |
| attentions |
توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه |
| manual |
متنی که حاوی دستورات اجرای یک سیستم یا نرم افزار است |
| signature |
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد. |
| signatures |
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد. |
| detect |
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود |
| detected |
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود |
| detecting |
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود |
| detects |
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود |
| involve |
آغاز با اجرای یک برنامه |
| involves |
آغاز با اجرای یک برنامه |
| involving |
آغاز با اجرای یک برنامه |
| math |
و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد |
| maths |
و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد |
| concurrently |
اجرای همزمان |
| task force |
نیروی اجرای عملیات |
| task forces |
نیروی اجرای عملیات |
| concurrent |
اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت |
| concurrent |
نرم افزار سیستم عامل که به چندین برنامه یافعالیت اجازه اجرای همزمان میدهد |
intelligence |
1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه |
| reprieve |
تعلیق اجرای مجازات |
| reprieved |
تعلیق اجرای مجازات |
| reprieves |
تعلیق اجرای مجازات |
| reprieving |
تعلیق اجرای مجازات |
| passive |
وقت کشی بدون اجرای فن |
| passives |
وقت کشی بدون اجرای فن |
| execution |
مدت زمان بین اجرای یک دستور |
| execution |
خطای تشخیص داده شده هنگام اجرای یک برنامه |
| execution |
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا |
| execution |
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند |
| return |
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد |
| returned |
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد |
| returning |
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد |
| returns |
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد |
| check |
اجرای خشک یک برنامه |
| checked |
اجرای خشک یک برنامه |
| Other Matches |
|
| chaining |
اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان |
| real time |
اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی |
| Sound Recorder |
امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد |
| run duration |
خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود |
| pipelines |
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه |
| pipeline |
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه |
| application of fire |
اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش |
| feasibility study |
مطالعه قابلیت اجرای کار بررسی امکان اجرای کار |
| possession money |
حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود |
| time resolution |
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات |
| performance standard |
معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار |
| post attack |
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله |
| Sound Blaster |
و پس اجرای آن |
| run |
اجرای |
| runs |
اجرای |
| ground work |
اجرای فن در خاک |
| execution of judgments |
اجرای احکام |
| dry run |
اجرای ازمایشی |
| execution of wills |
اجرای وصایا |
| parallel run |
اجرای موازی |
| plan implementation |
اجرای برنامه |
| post strike |
بعد از اجرای تک |
| performance of a contract |
اجرای قرارداد |
| rerun |
اجرای مجدد |
| machine run |
اجرای ماشین |
| fulfilment of an obligation |
اجرای تعهد |
| conduct of fire |
اجرای تیراندازی |
| conduct of fire |
اجرای اتش |
| test run |
اجرای ازماینده |
| auto da fe |
اجرای رای |
| budget execution |
اجرای بودجه |
| administration of justice |
اجرای عدالت |
| carry out the obligations |
اجرای تعهدات |
administer justice |
اجرای عدالت |
| test run |
اجرای ازمایشی |
| concurrent execution |
اجرای همزمان |
| program execution |
اجرای برنامه |
| methode of fire |
روش اجرای تیراندازی |
| apply a correct holt |
اجرای فن صحیح کشتی |
| operate |
دستورات اجرای کامپیوتر |
| operated |
دستورات اجرای کامپیوتر |
| operates |
دستورات اجرای کامپیوتر |
| enforcement of a judment |
اجرای حکم دادگاه |
| concurrent program execution |
اجرای همزمان برنامه |
| concept of operations |
روش اجرای عملیات |
| insubordination |
سرپیچی از اجرای دستور |
| class ii activity |
اجرای اماد طبقه 2 |
| class i activity |
اجرای اماد طبقه 1 |
| enforcement of judgement |
اجرای احکام قضایی |
| checks |
اجرای خشک یک برنامه |
| launch an attack |
اجرای حمله شروع تک |
| by the number |
اجرای فرمان با شماره |
| technique |
روش یا فن اجرای کار |
| multi tasking |
اجرای چندین کار |
| task element |
عنصر اجرای عملیات |
| war game |
اجرای بازی جنگ |
| self aid |
اجرای کمکهای اولیه |
| wargaming |
اجرای بازی جنگ |
| transattack period |
زمان اجرای تک اتمی |
| techniques |
روش یا فن اجرای کار |
| administration of a will |
اجرای وصیت نامه |
| law enforcement |
اجرای قوانین [حقوقی] |
| legal enforcement |
اجرای حکم دادگاه |
| final process |
دستور اجرای حکم |
| pursuance of a plan |
اجرای نقشه یا طرحی |
| policy instrument |
ابزار اجرای سیاست |
| implementation of the decisions |
اجرای قرار [رای] |
| enforcement by writ |
اجرای حکم دادگاه |
| multitasking |
اجرای چندین کار |
| suspending |
به عقب انداختن اجرای حکم |
| ambuscade |
دام محل اجرای کمین |
| suspend |
به عقب انداختن اجرای حکم |
| sword dance |
اجرای رقص در اطراف شمشیر |
| specific performance |
نحوه اجرای معین در قرارداد |
| suspends |
به عقب انداختن اجرای حکم |
| execute |
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند |
| collectivism |
اجرای اصول اشتراکی درزندگی |
| operators |
ترتیب اجرای عملیات ریاضی |
| passed |
1-اجرای حلقه یک بار. 2-یک عمل |
| passes |
1-اجرای حلقه یک بار. 2-یک عمل |
| precedence |
ترتیب اجرای عملیات ریاضی |
| operator |
ترتیب اجرای عملیات ریاضی |
| concepts |
تدبیر روش اجرای یک چیز |
| task element |
قسمت مامور اجرای عملیات |
| executed |
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند |
| textbook |
اجرای حرکت کامل و فنی |
| executing |
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند |
| high angle pit |
چاله مخصوص اجرای تیرقائم |
| to guarantee a contract |
اجرای قراردادی راضمانت کردن |
| enterprise |
اقدام به اجرای قوانین کردن |
| enterprises |
اقدام به اجرای قوانین کردن |
| pass |
1-اجرای حلقه یک بار. 2-یک عمل |
| mission request |
درخواست اجرای ماموریت هوایی |
| overlap processing |
اجرای همزمان فعالیتهای ورودی |
| phased |
دوره زمانی اجرای برنامه |
| phases |
دوره زمانی اجرای برنامه |
| staged |
اجرای به ترتیب یکی پس از دیگری |
| fire time |
زمان اجرای اتش یا انفجار |
| textbooks |
اجرای حرکت کامل و فنی |
| concept |
تدبیر روش اجرای یک چیز |
| guarantee a contract |
اجرای قراردادی را ضمانت کردن |
| exempted , adressee |
گیرنده معاف از اجرای دستور |
| executes |
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند |
| phase |
دوره زمانی اجرای برنامه |
| intermittent |
اجرای تیراندازی بینابین حملات دیگر |
| budgetary control |
کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی |
adagio |
آهسته و ملایم [اجرای آهنگ باهستگی] |
immediate |
روش اجرای یک دستور کامپیوتری پس از ورود |
| e hour |
وقت مخصوص اجرای عملیات ستادی |
| run duration |
که زمان اجرای برنامه انجام می شوند |
| interdict |
ممانعت کردن اجرای عملیات ممانعتی |
| delay position |
موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری |
| run duration |
مجوز کاربر برای اجرای یک برنامه |
| task fleet |
ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت |
| rerun |
اجرای برنامه یا چاپ مجدد کار |
| proponent |
مقام مسئول اموال یا اجرای کار |
| proponents |
مقام مسئول اموال یا اجرای کار |
| task group |
ناو گروه مامور اجرای عملیات |
| microcycle |
برای دادن زمان اجرای دستورات |
| compile and go |
بار کردن و اجرای یک برنامه کامپایل |
| command of execution |
فرمان اجرای عمل یکان اجرایی |
| dynamic |
تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود |
| auto da fe |
اجرای حکم اعدام ومجازات شخص مرتد |
| dynamically |
تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود |
| lesions |
زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی |
| targeted |
حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه |
| targeting |
حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه |
| targets |
حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه |
| targetting |
حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه |
| pipelines |
بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد |
| target |
حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه |
| lesion |
زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی |
| pipeline |
بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد |
| targetted |
حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه |
| compile |
زمان اجرای برنامه که دستورات کامپایل می شوند |
| esorow |
سندرسمی که اجرای ان موکول به تحقق شرطی باشد |
| compiled |
زمان اجرای برنامه که دستورات کامپایل می شوند |
| get round the law |
با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن |
| multi tasking |
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده |
| multitasking |
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده |
| object computer |
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT |
| on the fly |
در حین اجرای برنامه بدون توقف اجرا |
| compiles |
زمان اجرای برنامه که دستورات کامپایل می شوند |
| compiling |
زمان اجرای برنامه که دستورات کامپایل می شوند |
operation |
بخشی از حلقه ماشین در حین اجرای دستور |
| executing |
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور |
| executes |
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور |
| executed |
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور |
| preprocess |
اجرای سازمان ابتدایی و پردازش ساده داده |
| bailiffs |
مامور اجرای دادگاه بخش معاون کلانتر |
| execute |
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور |
| bailiff |
مامور اجرای دادگاه بخش معاون کلانتر |
| software |
که امکان اجرای کار مشخص را فراهم میکند |
| processor |
سیستم کامپیوتری با دو پردازندهه برای اجرای سریع تر برنامه |
| transversal |
اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی |
| to give somebody an ultimatum |
به کسی آخرین مدت را دادن [برای اجرای قراردادی] |
| user |
متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن |
| users |
متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن |
| heian sandan |
اجرای هم زمان دو تکنیک اوچی اوکه و گدان باری |
| cpu |
مدت زمانی که بازیابی و اجرای دستور طول می کشد |
| force rendezvous |
نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات |
| black cap |
کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند |
| assembler |
کد شی ای که در یک اجرای اسمبلی از برنامه اصلی ایجاد شده است |
| aircraft turn around |
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات |
| runs |
اجرای مجموعهای دستورات یا برنامه ها یا توابع توسط کامپیوتر |
| colds |
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن |
| run |
اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا |
| path |
مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه |
| paths |
مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه |
| dual |
سیستم کامپیوتری با دو پردازنده برای اجرای سریع تر برنامه |
| boot |
اجرای مجموعهای از دستورالعمل ها برای رسیدن به موقعیت مط لوب |
| coldest |
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن |
| colder |
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن |
| runs |
اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا |
| cold |
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن |
| run |
اجرای مجموعهای دستورات یا برنامه ها یا توابع توسط کامپیوتر |
| executed |
رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه |
| executes |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
| breaks |
عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه |
| armstrong |
سیستم اجرای فرامین مربوط به مسلح کردن ماسوره موشکها |
| executing |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
| executing |
رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه |
| break |
عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه |
| executed |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
| boot up |
اجرای خودکار مجموعهای از دستورالعمل ها در ROM پس از روشن شدن کامپییوتر |
| intercept point |
نقطه پیش بینی شده برای اجرای رهگیری هوایی |
| multi tasking |
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان |
| recoverable error |
نوع خطا که امکان ادامه اجرای برنامه پس ازرویدادن ان میدهد |
| booting |
اجرای خودکار مجموعهای از دستورالعمل ها در ROM پس از روشن شدن کامپییوتر |
| execute |
رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه |
| executes |
رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه |
| execute |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
| jam session |
اجرای اهنگهای طرب انگیز بوسیله ارکسترهای بزرگ و نوازندگان فراوان |
| supervening impossibility of performance |
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه |
| production run |
اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند |
| gremial |
پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد |
| multimedia |
CP که قط عات لازم برای اجرای نرم افزار چند رسانهای دارد |
| frustration |
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه |
| fairness |
شرایطی که تا اجرای هر عمل درخواستی در سیستم در یک محدوده زمان باقی می ماند |
| duplication check |
بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد |