Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
mechanism
اجزاء مکانیکی
mechanisms
اجزاء مکانیکی
Other Matches
mechanize
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanicalism
عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
ingredient
اجزاء
ingredients
اجزاء
component
اجزاء
components
اجزاء
electronic components
اجزاء الکترونیکی
idle component
اجزاء کور
part list
فهرست اجزاء
shuttering
اجزاء قالببندی
parts list
لیست اجزاء
composition
نسبت اجزاء سازنده
features of project
اجزاء اصلی یک طرح
soil separates
اجزاء بافت خاک
compositions
نسبت اجزاء سازنده
mechanisms
اجزاء متشکله چیزی
parts programmer
برنامه نویس اجزاء
mechanism
اجزاء متشکله چیزی
anti drag wire
اجزاء بست کاری ساختمانی
lunulate
دارای اجزاء هلالی شکل
configurations
ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
parses
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
piecemeal
به اجزاء ریز تقسیم کردن خردخرد
parsed
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
configuration
ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
parse
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
steric
وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
integration
یکی کردن و بهم پیوستن پیوستگی اجزاء
take to pieces
پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
design load
حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
particularism
اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
contrast
اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
contrasted
اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
contrasting
اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
contrasts
اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
decouple
جدا کردن یا قطع ارتباط بین اجزاء یک سیستم
allowances
اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
allowance
اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
beef up
افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
compensator
ابزاری برای اندازه گیری اختلاف فار بین اجزاء یک نورپلاریزه
braced
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
brace
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
gestalt
معین بطوریکه اجزاء ان خواص مختصه خودراازطرح و یاشکلی که از این ترکیب بدست اید
blended
شکل ایرودینامیکی که در ان اجزاء اصلی بدون هیچ خط یاحد و مرز مشخصی به یکدیگرمتصل میشوند
gadget
مکانیکی
mechnical
مکانیکی
gadgets
مکانیکی
mechanical
مکانیکی
simulations
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulation
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
bucket
بیل مکانیکی
mechanician
هنرور مکانیکی
mechanicalness
خاصیت مکانیکی
mechanotherapy
معالجه مکانیکی
robots
ادم مکانیکی
absolute viscosity
گرانروی مکانیکی
robot
ادم مکانیکی
mechanical energy
انرژی مکانیکی
actuator
عملگر مکانیکی
power shovel
بیل مکانیکی
mechanical advantage
مزیت مکانیکی
mechanical translation
ترجمه مکانیکی
mechanical stimulation
تحریک مکانیکی
grab crane
بیل مکانیکی
grab excavator
بیل مکانیکی
mechanical equipment
تجهیزات مکانیکی
mechanic recepter
گیرنده مکانیکی
mechanical de icing
یخ زدایی مکانیکی
mechanical drawing
ترسیم مکانیکی
mechanical efficiency
راندمان مکانیکی
mechanical efficiency
بازده مکانیکی
grab bucket
بیل مکانیکی
forklift track
بیل مکانیکی
mechanical properties
خواص مکانیکی
mechanical stabilization
تثبیت مکانیکی
contact mine
مین مکانیکی
contact sweeping
روبیدن مکانیکی
crane shovel
بیل مکانیکی
dashpot
خفه کن مکانیکی
mechanical stabilization
استوارسازی مکانیکی
dynamic viscosity
گرانروی مکانیکی
mechanical resolution
تراکم مکانیکی
mechanical efficiency
کارایی مکانیکی
buckets
بیل مکانیکی
shovel
بیل مکانیکی
shoveling
بیل مکانیکی
shovelled
بیل مکانیکی
shovelling
بیل مکانیکی
ultrasonic
نوسانات مکانیکی
shovels
بیل مکانیکی
mechanically
بطور مکانیکی
automaton
ادم مکانیکی
shoveled
بیل مکانیکی
automatons
ادم مکانیکی
mechanic
هنرور مکانیکی
grab bucket crane
جرثقیل با بیل مکانیکی
motor
منبع نیروی مکانیکی
fan blower
بادزن مکانیکی یاماشینی
motor-
منبع نیروی مکانیکی
motored
منبع نیروی مکانیکی
mechanical analysis
تجزیه مکانیکی خاک
mechanical data processing
پردازش داده مکانیکی
mechanism
عوامل مکانیکی مکانیزم
elision
باقوه مکانیکی شکستن
mechanisms
عوامل مکانیکی مکانیزم
gadgetry
وسایل کوچک مکانیکی
power rammer
زمین کوب مکانیکی
motors
منبع نیروی مکانیکی
fractional sampling
نمونه گیری مکانیکی
mechanical equivalent of heat
هم ارز مکانیکی گرما
static equilibrium
تعادل مکانیکی
[فیزیک]
[مهندسی]
mechanical equilibrium
تعادل مکانیکی
[فیزیک]
[مهندسی]
boom
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
mechanical move
حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
shovelful
حجم و اندازه بیل مکانیکی
electronic
یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
booms
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
boomed
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booming
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
workbench
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
materiel
قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
lever watch
سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
mechanical powers
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
workbenches
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
mechanical sweep
مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
mechanical time fuze
ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
thermodynamics
مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت
powers
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
rocker shovel
بیل مکانیکی مناسب تونی کنی
ascender
وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
powering
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
docking
ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
powered
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
leontief matrix
اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
hybrid
چیزی که از چندجزء ناجورساخته شده باشدکلمهای که اجزاء ان اززبانهای مختلف تشکیل شده باشد
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
electromotion
جریان برق حرکت مکانیکی که ازالکتریک پیداشود
inductive coupling
شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
break down
توقف انجام کار به علت خطای مکانیکی
coupler
وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
joggling
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggle
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggles
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
thermal shock
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
major cycle
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
backplane
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
android
نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
monocoque
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
stepped motor
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
burster
یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحهای راجدا میکند
actuator
وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
selector
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
selectors
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
cab
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
cabs
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
retraction lock
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
end stop
[Engineering]
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
ganged
وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند
stop
[Engineering]
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
switched
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switch
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
vibrator
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrators
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
switches
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
airbrush
یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
peripheral
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
CDs
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
CD
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
cannibalize
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
flutters
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutter
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
ultrasonic inspection
متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
clappers
بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
clapper
بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
analytical engine
ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد
lifter
وسیله مکانیکی که نور مغناطیسی را از نوک هنگام برگشت نور جدا میکند
gas fitter
فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
dat
درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
arm
وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
carriages
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriage
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
conservation
[darn]
مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
access mechanism
دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com