English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (4 milliseconds)
English Persian
diamagnetic materials اجسام دیامغناطیسی
Other Matches
diamagnetic دیامغناطیسی
diamagnet جسم دیامغناطیسی
geniculate bodies اجسام زانویی
ferromagnetic substances اجسام فرومغناطیسی
hard goods اجسام سخت
golgy tendon organ اجسام گلژی
magnetic materials اجسام مغناطیسی
non magnetic materials اجسام نامغناطیسی
paramagnetic اجسام پارامغناطیسی
somatology علم اجسام
corpora quadrigemina اجسام چهار قلو
general properties of bodies خواص عمومی اجسام
gyrostatics مبحث چرخش اجسام
hard goods اجسام پایدار ومقاوم
isomer اجسام متشابه الترکیب
micromotion حرکت اجسام خرد
solids press down اجسام جامد سوی
statics مبحث اجسام ایستا
salvaging انبار اجسام قراضه
salvages انبار اجسام قراضه
dynamics مبحث حرکت اجسام
salvaged انبار اجسام قراضه
static وابسته به اجسام ساکن
salvage انبار اجسام قراضه
separation of interfering substances جدا کردن اجسام مزاحم
shiwari شکستن اجسام سخت درکاراته
telekinesis حرکت اجسام بوسیله ارواح
statics ایستاشناسی مبحث اجسام ساکن
ballistics علم حرکت اجسام پرتاب شونده
kinetic theory فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
stereography فن نمایش اجسام جامد برسطح مستوی
physicochemical وابسته به خواص فیزیکی وشیمیایی اجسام
plastomer اجسام چند وجهی سخت وجامد
dry measure مقیاسات واوزان اجسام خشک وجامد
dioptrics مبحث انکسار نور در اجسام شفاف
wham صدای بهم خوردن اجسام جامد
deep draw ساختن اجسام مقعر از ورقه فلزی
blisters برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blistered برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
ideogram تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
blister برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
axiology علم ارزش یا خواص ونوامیس ذاتی اجسام
cabinet prejection نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
mechanics علمی که درباره اثر نیرو بر اجسام بحث میکند
durometer اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
catalyst عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
catalysts عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
buttock lines نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
aerostatics مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
goldstone جامی که توسط اجسام طلایی رنگ پولک کاری شده
adjustable split die وسیله ای برای در آوردن دنده یا روزه در سطح خارجی اجسام
catapult هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
plastogene اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
catapulting هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
cryogenics سرمازایی رشتهای از فیزیک که درباره تبادلات واثرات اجسام درحرارتهای پایین گفتگومیکند
sail سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailings سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailed سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
ether جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
kinematics علم الحرکات علم اجسام متحرک
brinell hardness سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
compound weave بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com