Dictiornary-Farsi | اجناس انبارشده ثابت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
closed stock	اجناس انبارشده ثابت


Other Matches

list price	فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
survivor curves	منحنی عمر اقلام انبارشده
static employment	کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
good	اجناس
goods	اجناس
closed stock	اجناس ذخیره
rejects	رد شده [اجناس]
culls	رد شده [اجناس]
category	طبقه اجناس
culls	مانده [اجناس]
Fake articles.	اجناس تقلبی
yard goods	اجناس ذرعی
ware	جنس اجناس
rejects	مانده [اجناس]
dry goods	اجناس خشک
substandard goods	اجناس بنجل
wares	جنس اجناس
static test	ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital	سپرده ثابت اموال ثابت یکان
d. of goods	تحویل کالا یا اجناس
mace greff	خریدار اجناس مسروقه
scrapbook	دفتر اجناس اوراق
scrapbooks	دفتر اجناس اوراق
import duties	گمرک اجناس وارداتی
avoirdupois weight	اوزان و مقیاسات اجناس
cost analysis	تجزیه و تحلیل قیمت اجناس
avoirdupois	مقیاس وزن اجناس سنگین
five and ten	مغازه اجناس ارزان قیمت
packingplant	محل بسته بندی اجناس
packinghouse	محل بسته بندی اجناس
middling	اجناس مختلف از درجه متوسط
location survey	بازرسی در جای اجناس درانبار
white sale	فروش ملافه و اجناس ذرعی
The goods in this shop could not be flogged.	اجناس این مغازه باد کرده
standing order	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
this shope has a well assorted(I'll-assorted)stock.	اجناس این مغازه جور ( ناجور )است
pay load	اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
budget account	حسابی در فروشگاه که وجه خرید اجناس و...به آن واریز می شود
sample	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing	ثابت دستورالعمل ثابت
steadiest	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
well assorted	جور دارای کالا یا اجناس جور موافق سازگار
mark up	نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
import duties	حق گمرک اجناس وارداتی گمرک ورودی
stockpiled	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
fixes	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
location audit	تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
constant	ثابت
fixes	ثابت
specific	ثابت
specifics	ثابت
fixed	ثابت
invariable	ثابت
changeless	ثابت
fixing	ثابت
leger or ledger	ثابت
steadier	ثابت تر
fiducial	ثابت
established	ثابت
loyal	ثابت
fix	ثابت
incommutable	ثابت
inalterable	ثابت
disputeless	ثابت
resolute	ثابت
steadied	ثابت
sustain	ثابت
immovable	ثابت
settled	ثابت
sustains	ثابت
sustained	ثابت
thetic	ثابت
constants	ثابت
thetical	ثابت
stables	ثابت
steadying	ثابت
firm	ثابت
steady	ثابت
firmer	ثابت
firmest	ثابت
firms	ثابت
pat	ثابت
stationary	ثابت
pats	ثابت
stable	ثابت
pegged	ثابت
true	ثابت
truer	ثابت
truest	ثابت
hard and fast	ثابت
indelible	ثابت
unshaken	ثابت
equable	ثابت
patting	ثابت
patted	ثابت
static	ثابت
steadies	ثابت
rugged	ثابت
unswerving <adj.>	ثابت
fixed bridge	پل ثابت
standstill	ثابت
solid	ثابت
solids	ثابت
permanent	ثابت
steadiest	ثابت
undeviating <adj.>	ثابت
numeric constant	ثابت عددی
carbon fixed	ذغال ثابت
fixed head	با نوک ثابت
carbon fixed	کربن ثابت
capital asset	سرمایه ثابت
on costs	هزنههای ثابت
fixes	ثابت کردن
fixed format	قابل ثابت
capital goods	دارایی ثابت
newton constant	ثابت نیوتون
fixed price	قیمت ثابت
fixed field	میدان ثابت
madelung constant	ثابت مادلونگ
constant capital	سرمایه ثابت
magnetic constant	ثابت مغناطیسی
premanent way	خط ثابت خط دائمی
fixed income	درامد ثابت
clinch knot	گره ثابت
regular salary	حقوق ثابت
fixed inputs	نهادههای ثابت
multiplying constant	مضرب ثابت
conservative flux	شاره ثابت
boltzmann constant	ثابت بولتزمن
boltzmann constant	ثابت بولتزمان
attenuation factor	ثابت تضعیف
fixative	ثابت کننده
attenuation constant	ثابت تضعیف
fixatives	ثابت کننده
invariably	بطور ثابت
steadfast	ثابت قدم
propagation constant	ثابت انتشار
an inflexible resolution	عزم ثابت
steadfastly	ثابت قدم
proportionality constant	ثابت تناسب
abhide	ثابت بودن
fixed point	ممیز ثابت
rate constant	ثابت سرعت
prover	ثابت کردن
fixed light	چراغ ثابت
fixed term deposit	سپرده ثابت
fixed inputs	منابع ثابت
fixed point	نقطه ثابت
fixed length	با درازای ثابت
fixed point	با ممیز ثابت
permanent shuttering	قالب ثابت
permanent way	مسیر ثابت
permittivity	ثابت دی الکتریک
standpoint	نقطه ثابت
standpoints	نقطه ثابت
real constant	ثابت حقیقی
planck's constant	ثابت پلانک
fixed pivot	لولای ثابت
vindicatory	ثابت کردنی
quantum of action	ثابت پلانک
constant cost	قیمت ثابت
fixed area	ناحیه ثابت
fixed weight	وزن ثابت
electric constant	ثابت الکتریکی
fixed costs	هزینههای ثابت
equilibrium constant	ثابت تعادل
fixed system	توزیع ثابت اب
fixed resources	منابع ثابت
dissociation constant	ثابت تفکیک
disintegration constant	ثابت تلاشی
force constant	ثابت نیرو
dielectric constant	ثابت دی الکتریک
foothole	جای ثابت
foixed satellite	ماهواره ثابت
fixed disk	دیسک ثابت
fixed davit	جرثقیل ثابت
fixed casement	قاب ثابت
fixed supply	عرضه ثابت
fixed slab buttress dam	سد با پشتبند ثابت
figurative constant	ثابت تلویحی
fixed assets	دارائیهای ثابت
firm offer	پیشنهاد ثابت
fixed assets	داراییهای ثابت
fixed asset	دارائی ثابت
fixed ammunition	مهمات ثابت
fixed beam	تیر ثابت
field constant	ثابت میدان
fixed storage	انباره ثابت
fixed capital	سرمایه ثابت
fixed condenser	خازن ثابت