Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 195 (9 milliseconds)
English	Persian
revere	احترام گذارندن حرمت
revered	احترام گذارندن حرمت
reveres	احترام گذارندن حرمت
revering	احترام گذارندن حرمت
Other Matches
misemploy	بد گذارندن
nulify	عقیم گذارندن
prohibition	حرمت
observantly	با حرمت
reverence	حرمت
observancy	حرمت
unlawfulness	حرمت
inviolacy	بی حرمت نشدگی
permanent bar	حرمت ابدی
to regard with reverence	حرمت کردن
desecrating	بی حرمت کردن
inviolable	صاحب حرمت
desecrates	بی حرمت کردن
to hold in reverence	حرمت کردن
desecrated	بی حرمت کردن
right of support	حرمت ملک
desecrate	بی حرمت کردن
permanent bar	حرمت موبد
profance	بی حرمت کردن
permanent prohibition	حرمت ابدی
reveres	حرمت کردن
revered	حرمت کردن
outrages	بی حرمت ساختن
revering	حرمت کردن
outraged	هتک حرمت
desecration	هتک حرمت
outraged	بی حرمت ساختن
outrages	هتک حرمت
outrage	بی حرمت ساختن
outrage	هتک حرمت
outraging	بی حرمت ساختن
outraging	هتک حرمت
revere	حرمت کردن
devoir	حرمت گزاری
deferentially	از روی حرمت
irreverence	هتک حرمت
self-respect	حرمت نفس
inshrine	با حرمت نگاه داشتن
forceble entry and detainer	هتک حرمت منازل
awesome	مایه هیبت یا حرمت
forcible entry	هتک حرمت منازل
sanctity	حرمت علو مقام
sanctity of an oath	حرمت سوگند یا قسم
violates	بی حرمت ساختن مختل کردن
violate	بی حرمت ساختن مختل کردن
observingly	از روی ملاحظه حرمت گرارانه
inviolately	چنانکه بی حرمت نشده باشد
private nuisance	هتک حرمت منازل و املاک
violated	بی حرمت ساختن مختل کردن
courtliness	نزاکت- اراستگی- چاپلوسی- حرمت گذاری
horizontal	دراز کشیدن به صورت تخت یا حرمت از طرفی به طرف دیگر و نه از بالا به پایین
reverently	با احترام
tribute	احترام
respectfulness	احترام
reverentially	با احترام
honourableness	احترام
honor	احترام
worshipless	بی احترام
ennoblement	احترام
disrespectable	بی احترام
tributes	احترام
respectability	احترام
greetings	احترام
obeisance	احترام
curtsey	احترام
revere	احترام
revered	احترام
reveres	احترام
revering	احترام
obeisances	احترام
reverence	احترام
greeting	احترام
regards	احترام
curtseying	احترام
regarded	احترام
curtsy	احترام
curtsies	احترام
curtsied	احترام
curtsying	احترام
regard	احترام
to the color	شیپور احترام
to look up	احترام گذرادن
homage	ادای احترام
piping the side	احترام با سوت
reverence	احترام گذاردن
to hold in respect	احترام گزاردن به
to hold in respect	احترام کردن
self respect	احترام بخود
self esteem	احترام بنفس
deferential	از روی احترام
venerability	احترام ارجمندی
venerableness	احترام ارجمندی
greeting	احترام کننده
greetings	احترام کننده
respectable	قابل احترام
respectful	پر احترام ابرومند
hold in respect	احترام گذاشتن به
irrespective	احترام نگذار
veneration	احترام نیایش
As a mark of respect ( esteem) .	بعلامت احترام
worshipful	شایسته احترام
venerator	احترام کننده
honored	احترام کردن به
honoring	احترام کردن به
irreverence	عدم احترام
saluting	احترام نظامی
honoured	احترام کردن به
saluted	احترام نظامی
in deference to	به پاس احترام
honouring	احترام کردن به
honours	احترام کردن به
salutes	احترام نظامی
salutes	احترام گذاشتن
look up to <idiom>	احترام گذاشتن به
honor	احترام کردن به
guard of honor	گارد احترام
deference	تمکین احترام
hand salute	احترام با دست
salute	احترام گذاشتن
honour	احترام کردن به
respect	مراجعه احترام
saluted	احترام گذاشتن
respect	احترام گذاشتن به
saluting	احترام گذاشتن
respects	احترام گذاشتن به
respects	مراجعه احترام
salute	احترام نظامی
honors	احترام کردن به
In deference to public opinion.	به احترام افکار عمومی
venerates	ستایش و احترام کردن
to do make or pay obeisance to	بکسی احترام گزاردن
respect [for somebody or something]	احترام [به کسی یا چیزی]
venerating	ستایش و احترام کردن
venerable	قابل احترام ارجمند
violate	هتک احترام کردن
respects	احترام محترم شمردن
respect	احترام محترم شمردن
to do homage	ادای احترام کردن
to pay homage	ادای احترام کردن
to render homage	ادای احترام کردن
esteemed	فرد مورد احترام
violates	هتک احترام کردن
venerate	ستایش و احترام کردن
officer of the guard	افسر گارد احترام
violated	هتک احترام کردن
to the color	شیپور احترام پرچم
pipe the side	تجمع گارد احترام
national salute	احترام به پرچم ملی
estimably	بطور قابل احترام
respectfulness	رعایت احترام وادب
interment flag	پرچم احترام شهدا
venerated	ستایش و احترام کردن
honorable	لایق احترام شرافتمندانه
defers	تسلیم شدن احترام گذاردن
pipe the side	فرمان تجمع گارد احترام
deferring	تسلیم شدن احترام گذاردن
a person of high standing	آدمی بالا مقام [پر احترام]
side boy	گارد احترام میز پاس
defer	تسلیم شدن احترام گذاردن
time honored	مورد احترام بعلت قدمت
side honors	مراسم ادای احترام در میزپاس
irreverend	ناشایسته برای احترام گذاری
to pay homage to somebody	به کسی ادای احترام کردن
to do homage to somebody	به کسی ادای احترام کردن
to render homage to somebody	به کسی ادای احترام کردن
stand in awe of <idiom>	احترام قائل شدن برای
One must uphold ones dignity.	احترام هر کسی دست خودش است
You must have respect for your promises.	باید بقول خودتان احترام بگذارید
Ferdowsi is held in the greatest respect.	فردوسی مورد احترام فراوان است
national salute	شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
to hold somebody in esteem	برای کسی احترام قائل شدن
gun salute	سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
minute gun	توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
complimentary mourning	جامه ماتم که کسی برای احترام بمردهای که بااوخویشی ندارد بپوشد
defiling	بی حرمت کردن بی عفت کردن
defile	بی حرمت کردن بی عفت کردن
defiles	بی حرمت کردن بی عفت کردن
defiled	بی حرمت کردن بی عفت کردن
attention to port	احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
salvoes	شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvo	شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
to hold somebody in respect [to hold somebody in high regard ]	کسی را محترم داشتن [احترام گذاشتن به کسی]
dwelling house	در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
unesco (= united nations educational	ه افزایش احترام ملل نسبت به عدالت و حکومت قانون وحقوق انسانی و ازادیهای اساسی انچنان که موردتصویب منشور ملل متحد است بشود
rifle salute	احترام با تفنگ سلام با تفنگ
color salute	سلام پرچم احترام به پرچم
to hold somebody in great respect	کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
salutes	احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluting	احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluted	احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
salute	احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com