Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (8 milliseconds)
English
Persian
probability of kill
احتمال انهدام
Other Matches
poisson distribution
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
extermination
انهدام
destruct
انهدام
extinguishment
انهدام
disposal
انهدام
devastation
انهدام
stramash
انهدام
destroy
انهدام
destroying
انهدام
destroys
انهدام
destruction
انهدام
subversion
انهدام تخریب
destructibility
قابلیت انهدام
destruction
اتلاف انهدام
survival
رهایی از انهدام
survivals
رهایی از انهدام
destructible
انهدام پذیر
bacteriolysis
انهدام باکتری
extinction
اعدام انهدام
exterminative
انهدام کننده
exterminative
مایه انهدام یا انقراض
exterminable
نابودساختنی قابل انهدام
demolitions
ویران سازی انهدام
demolition
ویران سازی انهدام
disposable end item
اماد یا اقلام قابل انهدام
exterminatory
اسباب نابودی مایه انهدام یا انقراض نابودسازنده
disposal
انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
cryptocustodian
مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
presumptions
احتمال
presumption
احتمال
likelihoood
احتمال
likelihood
احتمال
liabilities
احتمال
contingency
احتمال
suppositions
احتمال
aptness
احتمال
eventualities
احتمال
eventuality
احتمال
like lihood
احتمال
probability
احتمال
expectancy
احتمال
supposition
احتمال
chancing
احتمال
possibility
احتمال
expectance
احتمال
possibilities
احتمال
liability
احتمال
verisimilitude
احتمال
chance
احتمال
contingencies
احتمال
chances
احتمال
chanced
احتمال
unlikelihood
عدم احتمال
stand a chance
<idiom>
احتمال داشتن
the probability is
احتمال دارد
probability of ionization
احتمال یونش
transition probability
احتمال انتقال
transition probability
احتمال جهش
kill probability
احتمال کشندگی
the probability is
احتمال میرود
inverisimilitude
عدم احتمال
improbability
عدم احتمال
moral certainty
احتمال قوی
statistical weight
احتمال ترمودینامیکی
There is a 50-50 chance.
احتمال 50-50است
probability factor
ضریب احتمال
probability distribution
توزیع احتمال
probability function
تابع احتمال
probability of detection
احتمال اکتشاف
probability of detection
احتمال کشف
probability curve
منحنی احتمال
probability analysis
احتمال کاوی
probability ratio
بهر احتمال
probabilism
احتمال گرایی
presumption of fraud
احتمال تقلب
presumedly
احتمال میرود
probability theory
نظریه احتمال
on the chance of
نظر به احتمال
mathematical probability
احتمال ریاضی
probability of collision
احتمال برخورد
contingency
احتمال وقوع
risks
احتمال زیان
risking
احتمال زیان
compound probability
احتمال مرکب
conditional probability
احتمال مشروط
risked
احتمال زیان
contingencies
احتمال وقوع
risk
احتمال زیان
experimental probability
احتمال تجربی
odds
احتمال ووقوع
experimental probability
احتمال ازمایشی
risking
احتمال زیان یاخطر
probability of kill
احتمال از بین رفتن
risks
احتمال زیان و ضرر
risks
احتمال زیان یاخطر
probability density
چگالی احتمال
[ریاضی]
risk
احتمال زیان و ضرر
risking
احتمال زیان و ضرر
radial probability distribution
توزیع احتمال شعاعی
It is quite likely that ….
خیلی احتمال می رود که …
worst-case
بدترین وضع یا احتمال
likelihood
احتمال کلی دارد
risk
احتمال زیان یاخطر
look for
<idiom>
با احتمال فکر کردن
balances
احتمال رویداد خطا
risked
احتمال زیان یاخطر
balance
احتمال رویداد خطا
risked
احتمال زیان و ضرر
maximum probility detection
تعیین احتمال حداکثر
kill probability
احتمال واردکردن تلفات
normal probability curve
منحنی بهنجار احتمال
damage threat
احتمال تولید خسارت
it is beyond recall
احتمال لغوشدن ندارد
in all probability
احتمال کلی میرود
in all like
احتمال کلی دارد
angular probability distribution
توزیع زاویهای احتمال
probability density function
تابع چگالی احتمال
maximum liklihood method
روش حداکثر احتمال
He is bound to come.
احتمال زیادی دارد که بیاید
damage threat
منطقه احتمال تولید خسارت
to be on the safe side
برای اینکه احتمال اشتباه
risked
احتمال خطر ریسک کردن
the odds are that he will doit
احتمال دارد که انکار را بکند
odds-on
دارای احتمال بیش از 5 درصد
single shot hit probability
احتمال اصابت یک گلوله به هدف
it is p that he did not go
احتمال داردنرفته باشد دورنیست که
risks
احتمال خطر ریسک کردن
risking
احتمال خطر ریسک کردن
risk
احتمال خطر ریسک کردن
In all probability. Very likely.
به احتمال خیلی قوی ( قریب به یقین )
it may be presumed that
احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
presumes
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
presume
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
central tendency
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
presumed
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
i p that they are both gone
احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
shoo in
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
long shot
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
characteristic strength
مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
The chances of a soloution are bleak.
احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
error handling
به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
long shot
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
anti knock
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
cruelty
در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
water injection
پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
the story is probale
این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
characteristic actuation probability
احتمال مسلح شدن مین توسط مین جمع کن
dud probability
درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
hartley
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
probability factor
ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
Zahir-Shahi design
طرح ظهیر شاه
[این طرح در افغانستان رایج بوده و احتمال می رود که از سفارشات این شاه افغان باشد. در نقش لوزی ها و هشت گوش ها یک در میان جای خود را عوض می کنند.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com