English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (9 milliseconds)
English Persian
probability of detection احتمال اکتشاف
Other Matches
poisson distribution این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
flux valve دریچه اکتشاف میدان مین دریچه اکتشاف مغناطیسی مین
finding اکتشاف
discovery اکتشاف
detection اکتشاف
exploration اکتشاف
findings اکتشاف
discoveries اکتشاف
scouts مامور اکتشاف
probe اکتشاف جدید
probed اکتشاف جدید
probes اکتشاف جدید
prospectors اکتشاف کننده
prospector اکتشاف کننده
scout مامور اکتشاف
surface detection اکتشاف سطحی
scouted مامور اکتشاف
exploration کاوش اکتشاف
uncharted اکتشاف نشده
eureka ابرازپیروزی از اکتشاف
radio detection اکتشاف رادیویی
command active sonobuoy system وسیله اکتشاف زیردریایی
acquisition radar رادار اکتشاف هدف
reconnaissance بازدید مقدماتی اکتشاف
locator beacon برج اکتشاف هوایی
inexplorable غیر قابل اکتشاف
spelunker علاقمند به اکتشاف غار
prospects اکتشاف کردن مساحی
prospecting اکتشاف کردن مساحی
prospected اکتشاف کردن مساحی
prospect اکتشاف کردن مساحی
sounding rocket موشک اکتشاف تغییرات جوی
radio detection در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
detector paper کاغذ حساس دستگاه اکتشاف ش م ر
fluxgate وسیله اکتشاف مین مغناطیسی
acoustic minehunting روش اکتشاف مین به طریق صوتی
acoustical surveillance اکتشاف وتجسس هدفها به طریقه صوتی
magnetic anomaly detection gear دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
spadat سیستم ردیابی و اکتشاف سفینههای فضایی
detector crayon مداد دستگاه اکتشاف ش م ر میله کشف کننده
fixer system سیستم اکتشاف و تعیین محل هواپیماهای در حال پرواز
subaqueous ranging طریقه اکتشاف و تعیین محل هدفهای غیرقابل رویت دریایی
fixer network شبکه اکتشاف و تعیین محل هواپیما روی صفحه رادار
verisimilitude احتمال
likelihood احتمال
expectance احتمال
like lihood احتمال
aptness احتمال
likelihoood احتمال
presumption احتمال
presumptions احتمال
contingency احتمال
contingencies احتمال
chance احتمال
possibilities احتمال
possibility احتمال
eventuality احتمال
expectancy احتمال
eventualities احتمال
probability احتمال
liability احتمال
chancing احتمال
suppositions احتمال
liabilities احتمال
chances احتمال
supposition احتمال
chanced احتمال
spasur سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
probability of ionization احتمال یونش
presumedly احتمال میرود
probability of kill احتمال انهدام
probability ratio بهر احتمال
probability theory نظریه احتمال
experimental probability احتمال ازمایشی
mathematical probability احتمال ریاضی
improbability عدم احتمال
probability of detection احتمال کشف
probability analysis احتمال کاوی
probability curve منحنی احتمال
probabilism احتمال گرایی
presumption of fraud احتمال تقلب
probability distribution توزیع احتمال
kill probability احتمال کشندگی
moral certainty احتمال قوی
on the chance of نظر به احتمال
probability of collision احتمال برخورد
inverisimilitude عدم احتمال
probability factor ضریب احتمال
experimental probability احتمال تجربی
the probability is احتمال دارد
There is a 50-50 chance. احتمال 50-50است
risked احتمال زیان
stand a chance <idiom> احتمال داشتن
risking احتمال زیان
risks احتمال زیان
contingencies احتمال وقوع
odds احتمال ووقوع
contingency احتمال وقوع
unlikelihood عدم احتمال
transition probability احتمال جهش
statistical weight احتمال ترمودینامیکی
conditional probability احتمال مشروط
compound probability احتمال مرکب
the probability is احتمال میرود
probability function تابع احتمال
risk احتمال زیان
transition probability احتمال انتقال
probability density function تابع چگالی احتمال
radial probability distribution توزیع احتمال شعاعی
balances احتمال رویداد خطا
worst-case بدترین وضع یا احتمال
It is quite likely that …. خیلی احتمال می رود که …
balance احتمال رویداد خطا
probability density چگالی احتمال [ریاضی]
probability of kill احتمال از بین رفتن
look for <idiom> با احتمال فکر کردن
in all probability احتمال کلی میرود
in all like احتمال کلی دارد
risks احتمال زیان و ضرر
risking احتمال زیان یاخطر
risking احتمال زیان و ضرر
risked احتمال زیان یاخطر
risk احتمال زیان یاخطر
risk احتمال زیان و ضرر
damage threat احتمال تولید خسارت
risked احتمال زیان و ضرر
angular probability distribution توزیع زاویهای احتمال
it is beyond recall احتمال لغوشدن ندارد
risks احتمال زیان یاخطر
maximum liklihood method روش حداکثر احتمال
maximum probility detection تعیین احتمال حداکثر
normal probability curve منحنی بهنجار احتمال
kill probability احتمال واردکردن تلفات
likelihood احتمال کلی دارد
odds-on دارای احتمال بیش از 5 درصد
the odds are that he will doit احتمال دارد که انکار را بکند
risk احتمال خطر ریسک کردن
to be on the safe side برای اینکه احتمال اشتباه
risked احتمال خطر ریسک کردن
single shot hit probability احتمال اصابت یک گلوله به هدف
it is p that he did not go احتمال داردنرفته باشد دورنیست که
damage threat منطقه احتمال تولید خسارت
risks احتمال خطر ریسک کردن
risking احتمال خطر ریسک کردن
He is bound to come. احتمال زیادی دارد که بیاید
it may be presumed that احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
In all probability. Very likely. به احتمال خیلی قوی ( قریب به یقین )
presume مسلم دانستن احتمال کلی دادن
presumes مسلم دانستن احتمال کلی دادن
presumed مسلم دانستن احتمال کلی دادن
central tendency احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
i p that they are both gone احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
long shot شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
shoo in کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
characteristic strength مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
The chances of a soloution are bleak. احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
prevention of stripping ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
error handling به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
antiwatching device ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
anti knock ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
cruelty در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
exploring اکتشاف کردن کاوش کردن
explored اکتشاف کردن کاوش کردن
explore اکتشاف کردن کاوش کردن
explores اکتشاف کردن کاوش کردن
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
the story is probale این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
dud probability درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
characteristic actuation probability احتمال مسلح شدن مین توسط مین جمع کن
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
hartley بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
probability factor ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
obstructor وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
Zahir-Shahi design طرح ظهیر شاه [این طرح در افغانستان رایج بوده و احتمال می رود که از سفارشات این شاه افغان باشد. در نقش لوزی ها و هشت گوش ها یک در میان جای خود را عوض می کنند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com