Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
English
Persian
experimental probability
احتمال تجربی
Other Matches
poisson distribution
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
experimental
تجربی
empiric
تجربی
a posteriori
تجربی
experiential
تجربی
emprical
تجربی
empirical
تجربی
tentative
تجربی
empirical reality
واقعیت تجربی
empirical knowledge
معرفت تجربی
empiricism
تجربی نگری
empirical self
خود تجربی
empirical equation
معادله تجربی
demonstration
نمایش تجربی
demonstrations
اثبات تجربی
empiric
ازمایشی تجربی
emprical formula
فرمول تجربی
demonstrations
نمایش تجربی
empirical study
بررسی تجربی
empiricist
تجربی نگر
realpolitik
سیاست تجربی
Experimental architecture
معماری تجربی
demonstration
اثبات تجربی
experimental data
دادههای تجربی
tentative
امتحانی عمل تجربی
non destructive
ازمایش غیر تجربی
input output analysis
تحلیل داده ها ستاده ها مطالعه تجربی روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصاد
likelihood
احتمال
contingency
احتمال
contingencies
احتمال
possibility
احتمال
presumption
احتمال
expectance
احتمال
presumptions
احتمال
verisimilitude
احتمال
likelihoood
احتمال
aptness
احتمال
like lihood
احتمال
suppositions
احتمال
supposition
احتمال
expectancy
احتمال
probability
احتمال
eventuality
احتمال
liabilities
احتمال
liability
احتمال
possibilities
احتمال
chanced
احتمال
chancing
احتمال
chances
احتمال
eventualities
احتمال
chance
احتمال
presumedly
احتمال میرود
inverisimilitude
عدم احتمال
probability of detection
احتمال کشف
probability of ionization
احتمال یونش
improbability
عدم احتمال
probability of kill
احتمال انهدام
experimental probability
احتمال ازمایشی
presumption of fraud
احتمال تقلب
probabilism
احتمال گرایی
probability of collision
احتمال برخورد
on the chance of
نظر به احتمال
moral certainty
احتمال قوی
probability analysis
احتمال کاوی
probability curve
منحنی احتمال
mathematical probability
احتمال ریاضی
probability distribution
توزیع احتمال
probability factor
ضریب احتمال
kill probability
احتمال کشندگی
probability function
تابع احتمال
probability ratio
بهر احتمال
probability theory
نظریه احتمال
contingencies
احتمال وقوع
compound probability
احتمال مرکب
stand a chance
<idiom>
احتمال داشتن
odds
احتمال ووقوع
There is a 50-50 chance.
احتمال 50-50است
risking
احتمال زیان
risks
احتمال زیان
contingency
احتمال وقوع
conditional probability
احتمال مشروط
risked
احتمال زیان
the probability is
احتمال دارد
probability of detection
احتمال اکتشاف
risk
احتمال زیان
transition probability
احتمال انتقال
transition probability
احتمال جهش
unlikelihood
عدم احتمال
the probability is
احتمال میرود
statistical weight
احتمال ترمودینامیکی
balance
احتمال رویداد خطا
balances
احتمال رویداد خطا
probability density
چگالی احتمال
[ریاضی]
angular probability distribution
توزیع زاویهای احتمال
probability of kill
احتمال از بین رفتن
probability density function
تابع چگالی احتمال
look for
<idiom>
با احتمال فکر کردن
It is quite likely that ….
خیلی احتمال می رود که …
worst-case
بدترین وضع یا احتمال
radial probability distribution
توزیع احتمال شعاعی
normal probability curve
منحنی بهنجار احتمال
risks
احتمال زیان یاخطر
damage threat
احتمال تولید خسارت
risk
احتمال زیان و ضرر
risk
احتمال زیان یاخطر
risked
احتمال زیان و ضرر
risking
احتمال زیان یاخطر
risked
احتمال زیان یاخطر
risking
احتمال زیان و ضرر
risks
احتمال زیان و ضرر
in all like
احتمال کلی دارد
in all probability
احتمال کلی میرود
maximum probility detection
تعیین احتمال حداکثر
maximum liklihood method
روش حداکثر احتمال
likelihood
احتمال کلی دارد
kill probability
احتمال واردکردن تلفات
it is beyond recall
احتمال لغوشدن ندارد
risks
احتمال خطر ریسک کردن
odds-on
دارای احتمال بیش از 5 درصد
damage threat
منطقه احتمال تولید خسارت
to be on the safe side
برای اینکه احتمال اشتباه
He is bound to come.
احتمال زیادی دارد که بیاید
risk
احتمال خطر ریسک کردن
the odds are that he will doit
احتمال دارد که انکار را بکند
it is p that he did not go
احتمال داردنرفته باشد دورنیست که
single shot hit probability
احتمال اصابت یک گلوله به هدف
risked
احتمال خطر ریسک کردن
risking
احتمال خطر ریسک کردن
In all probability. Very likely.
به احتمال خیلی قوی ( قریب به یقین )
central tendency
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
presumes
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
presume
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
presumed
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
it may be presumed that
احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
i p that they are both gone
احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
shoo in
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
long shot
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
The chances of a soloution are bleak.
احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
characteristic strength
مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
error handling
به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
long shot
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
anti knock
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
cruelty
در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
water injection
پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
the story is probale
این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
dud probability
درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
characteristic actuation probability
احتمال مسلح شدن مین توسط مین جمع کن
hartley
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
probability factor
ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
Zahir-Shahi design
طرح ظهیر شاه
[این طرح در افغانستان رایج بوده و احتمال می رود که از سفارشات این شاه افغان باشد. در نقش لوزی ها و هشت گوش ها یک در میان جای خود را عوض می کنند.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com