English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (6 milliseconds)
English Persian
statistical weight احتمال ترمودینامیکی
Other Matches
thermodynamic stability پایداری ترمودینامیکی
thermodynamic equilibruim constant ثابت تعادل ترمودینامیکی
thermodynamic temperature scale مقیاس دمای ترمودینامیکی
poisson distribution این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
chances احتمال
chanced احتمال
chance احتمال
likelihoood احتمال
chancing احتمال
supposition احتمال
suppositions احتمال
like lihood احتمال
aptness احتمال
presumptions احتمال
presumption احتمال
likelihood احتمال
contingency احتمال
contingencies احتمال
expectance احتمال
possibility احتمال
verisimilitude احتمال
liability احتمال
liabilities احتمال
expectancy احتمال
eventualities احتمال
possibilities احتمال
probability احتمال
eventuality احتمال
probability function تابع احتمال
probability analysis احتمال کاوی
There is a 50-50 chance. احتمال 50-50است
experimental probability احتمال ازمایشی
improbability عدم احتمال
unlikelihood عدم احتمال
mathematical probability احتمال ریاضی
inverisimilitude عدم احتمال
kill probability احتمال کشندگی
stand a chance <idiom> احتمال داشتن
presumedly احتمال میرود
moral certainty احتمال قوی
presumption of fraud احتمال تقلب
probabilism احتمال گرایی
transition probability احتمال انتقال
transition probability احتمال جهش
probability ratio بهر احتمال
probability of ionization احتمال یونش
probability of detection احتمال کشف
probability of detection احتمال اکتشاف
probability of collision احتمال برخورد
the probability is احتمال دارد
probability factor ضریب احتمال
probability distribution توزیع احتمال
probability curve منحنی احتمال
probability theory نظریه احتمال
probability of kill احتمال انهدام
the probability is احتمال میرود
experimental probability احتمال تجربی
compound probability احتمال مرکب
on the chance of نظر به احتمال
contingencies احتمال وقوع
risking احتمال زیان
contingency احتمال وقوع
risked احتمال زیان
conditional probability احتمال مشروط
risks احتمال زیان
risk احتمال زیان
odds احتمال ووقوع
in all like احتمال کلی دارد
risk احتمال زیان و ضرر
normal probability curve منحنی بهنجار احتمال
risking احتمال زیان و ضرر
probability density function تابع چگالی احتمال
risks احتمال زیان یاخطر
worst-case بدترین وضع یا احتمال
risks احتمال زیان و ضرر
risking احتمال زیان یاخطر
risk احتمال زیان یاخطر
risked احتمال زیان و ضرر
risked احتمال زیان یاخطر
radial probability distribution توزیع احتمال شعاعی
probability of kill احتمال از بین رفتن
likelihood احتمال کلی دارد
angular probability distribution توزیع زاویهای احتمال
probability density چگالی احتمال [ریاضی]
in all probability احتمال کلی میرود
damage threat احتمال تولید خسارت
it is beyond recall احتمال لغوشدن ندارد
kill probability احتمال واردکردن تلفات
maximum probility detection تعیین احتمال حداکثر
balance احتمال رویداد خطا
look for <idiom> با احتمال فکر کردن
It is quite likely that …. خیلی احتمال می رود که …
balances احتمال رویداد خطا
maximum liklihood method روش حداکثر احتمال
risk احتمال خطر ریسک کردن
damage threat منطقه احتمال تولید خسارت
He is bound to come. احتمال زیادی دارد که بیاید
single shot hit probability احتمال اصابت یک گلوله به هدف
risks احتمال خطر ریسک کردن
it is p that he did not go احتمال داردنرفته باشد دورنیست که
risked احتمال خطر ریسک کردن
the odds are that he will doit احتمال دارد که انکار را بکند
odds-on دارای احتمال بیش از 5 درصد
risking احتمال خطر ریسک کردن
to be on the safe side برای اینکه احتمال اشتباه
presume مسلم دانستن احتمال کلی دادن
In all probability. Very likely. به احتمال خیلی قوی ( قریب به یقین )
presumes مسلم دانستن احتمال کلی دادن
it may be presumed that احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
central tendency احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
presumed مسلم دانستن احتمال کلی دادن
shoo in کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
i p that they are both gone احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
long shot شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
The chances of a soloution are bleak. احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
characteristic strength مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
error handling به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
anti knock ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
cruelty در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
the story is probale این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
characteristic actuation probability احتمال مسلح شدن مین توسط مین جمع کن
dud probability درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
hartley بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
probability factor ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
Zahir-Shahi design طرح ظهیر شاه [این طرح در افغانستان رایج بوده و احتمال می رود که از سفارشات این شاه افغان باشد. در نقش لوزی ها و هشت گوش ها یک در میان جای خود را عوض می کنند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com