Total search result: 125 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
transition probability |
احتمال جهش |
|
|
Search result with all words |
|
odds |
احتمال ووقوع |
balance |
احتمال رویداد خطا |
balances |
احتمال رویداد خطا |
cruelty |
در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی |
expectancy |
احتمال |
eventualities |
احتمال |
eventuality |
احتمال |
probability |
احتمال |
liabilities |
احتمال |
liability |
احتمال |
possibilities |
احتمال |
possibility |
احتمال |
presume |
مسلم دانستن احتمال کلی دادن |
presumed |
مسلم دانستن احتمال کلی دادن |
presumes |
مسلم دانستن احتمال کلی دادن |
risk |
احتمال زیان و ضرر |
risk |
احتمال خطر ریسک کردن |
risk |
احتمال زیان یاخطر |
risk |
احتمال زیان |
risked |
احتمال زیان و ضرر |
risked |
احتمال خطر ریسک کردن |
risked |
احتمال زیان یاخطر |
risked |
احتمال زیان |
risking |
احتمال زیان و ضرر |
risking |
احتمال خطر ریسک کردن |
risking |
احتمال زیان یاخطر |
risking |
احتمال زیان |
risks |
احتمال زیان و ضرر |
risks |
احتمال خطر ریسک کردن |
risks |
احتمال زیان یاخطر |
risks |
احتمال زیان |
chance |
احتمال |
chanced |
احتمال |
chances |
احتمال |
chancing |
احتمال |
supposition |
احتمال |
suppositions |
احتمال |
contingencies |
احتمال |
contingencies |
احتمال وقوع |
contingency |
احتمال |
contingency |
احتمال وقوع |
likelihood |
احتمال |
likelihood |
احتمال کلی دارد |
presumption |
احتمال |
presumptions |
احتمال |
angular probability distribution |
توزیع زاویهای احتمال |
anti knock |
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد |
aptness |
احتمال |
central tendency |
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار |
characteristic actuation probability |
احتمال مسلح شدن مین توسط مین جمع کن |
characteristic strength |
مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد |
compound probability |
احتمال مرکب |
conditional probability |
احتمال مشروط |
damage threat |
احتمال تولید خسارت |
damage threat |
منطقه احتمال تولید خسارت |
dud probability |
درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان |
error handling |
به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال |
expectance |
احتمال |
experimental probability |
احتمال تجربی |
experimental probability |
احتمال ازمایشی |
hartley |
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل |
i p that they are both gone |
احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند |
improbability |
عدم احتمال |
in all like |
احتمال کلی دارد |
in all probability |
احتمال کلی میرود |
inverisimilitude |
عدم احتمال |
it is beyond recall |
احتمال لغوشدن ندارد |
it is p that he did not go |
احتمال داردنرفته باشد دورنیست که |
it may be presumed that |
احتمال قوی میرود که میتوان فرض که |
kill probability |
احتمال کشندگی |
kill probability |
احتمال واردکردن تلفات |
like lihood |
احتمال |
likelihoood |
احتمال |
long shot |
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است |
long shot |
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد |
mathematical probability |
احتمال ریاضی |
maximum liklihood method |
روش حداکثر احتمال |
maximum probility detection |
تعیین احتمال حداکثر |
moral certainty |
احتمال قوی |
normal probability curve |
منحنی بهنجار احتمال |
on the chance of |
نظر به احتمال |
poisson distribution |
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است |
presumedly |
احتمال میرود |
presumption of fraud |
احتمال تقلب |
probabilism |
احتمال گرایی |
probability analysis |
احتمال کاوی |
probability curve |
منحنی احتمال |
probability density function |
تابع چگالی احتمال |
probability distribution |
توزیع احتمال |
probability factor |
ضریب احتمال |
probability factor |
ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات |
probability function |
تابع احتمال |
probability of collision |
احتمال برخورد |
probability of detection |
احتمال اکتشاف |
probability of detection |
احتمال کشف |
probability of ionization |
احتمال یونش |
probability of kill |
احتمال از بین رفتن |
probability of kill |
احتمال انهدام |
probability ratio |
بهر احتمال |
probability theory |
نظریه احتمال |
Other Matches |
|
verisimilitude |
احتمال |
transition probability |
احتمال انتقال |
unlikelihood |
عدم احتمال |
There is a 50-50 chance. |
احتمال 50-50است |
stand a chance <idiom> |
احتمال داشتن |
the probability is |
احتمال دارد |
the probability is |
احتمال میرود |
statistical weight |
احتمال ترمودینامیکی |
radial probability distribution |
توزیع احتمال شعاعی |
look for <idiom> |
با احتمال فکر کردن |
It is quite likely that …. |
خیلی احتمال می رود که … |
worst-case |
بدترین وضع یا احتمال |
probability density |
چگالی احتمال [ریاضی] |
odds-on |
دارای احتمال بیش از 5 درصد |
the odds are that he will doit |
احتمال دارد که انکار را بکند |
to be on the safe side |
برای اینکه احتمال اشتباه |
He is bound to come. |
احتمال زیادی دارد که بیاید |
single shot hit probability |
احتمال اصابت یک گلوله به هدف |
In all probability. Very likely. |
به احتمال خیلی قوی ( قریب به یقین ) |
shoo in |
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود |
The chances of a soloution are bleak. |
احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است |
water injection |
پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی |
the story is probale |
این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد |
Zahir-Shahi design |
طرح ظهیر شاه [این طرح در افغانستان رایج بوده و احتمال می رود که از سفارشات این شاه افغان باشد. در نقش لوزی ها و هشت گوش ها یک در میان جای خود را عوض می کنند.] |