Dictiornary-Farsi | احتمال دارد که انکار را بکند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (7 milliseconds)

English	Persian
the odds are that he will doit	احتمال دارد که انکار را بکند


Other Matches

After dinner he likes to retire to his study.	پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
the probability is	احتمال دارد
likelihood	احتمال کلی دارد
in all like	احتمال کلی دارد
He is bound to come.	احتمال زیادی دارد که بیاید
long shot	شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
shoo in	کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
long shot	شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
poisson distribution	این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
scalar	متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
Let the secretary get on with it .	بگذارید منشی کارش را بکند
let him do his worst	هرچه ازدستش برمیاید بکند
instead of working	بجای اینکه او کار بکند
Don't let it get to you.	نگذار این تو را عصبانی بکند.
vicarious work	کاری که کسی به جای دیگری بکند
no one man can do it	هیچکس به تنهایی نمیتوانداین کار را بکند
without lifting a finger	بدون اینکه اصلا کاری بکند [اصطلاح روزمره]
microscopist	کسیکه میتواند با ریز بین ازمایش هایی بکند
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself .	بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
an athlete's body [circulation] can take a lot of punishment.	بدن [گردش خون] یک ورزشکار می تواند فشار زیادی را تحمل بکند .
margin land	حالتی که بازده زمین فقط جبران پرداخت هزینه ها واستهلاکات را بکند
nobody can take work [abuse] indefinitely.	هیچ کس نمی تواند کار [سو استفاده] را به طور نامحدود تحمل بکند.
following my lead	یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support.	سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
eventuality	احتمال
eventualities	احتمال
aptness	احتمال
like lihood	احتمال
probability	احتمال
possibility	احتمال
possibilities	احتمال
liability	احتمال
likelihoood	احتمال
liabilities	احتمال
likelihood	احتمال
presumption	احتمال
expectance	احتمال
chancing	احتمال
contingencies	احتمال
verisimilitude	احتمال
chances	احتمال
presumptions	احتمال
supposition	احتمال
expectancy	احتمال
suppositions	احتمال
chance	احتمال
contingency	احتمال
chanced	احتمال
probability distribution	توزیع احتمال
experimental probability	احتمال ازمایشی
probability factor	ضریب احتمال
contingencies	احتمال وقوع
risked	احتمال زیان
probability analysis	احتمال کاوی
probabilism	احتمال گرایی
inverisimilitude	عدم احتمال
improbability	عدم احتمال
statistical weight	احتمال ترمودینامیکی
kill probability	احتمال کشندگی
odds	احتمال ووقوع
presumedly	احتمال میرود
risk	احتمال زیان
presumption of fraud	احتمال تقلب
on the chance of	نظر به احتمال
stand a chance <idiom>	احتمال داشتن
probability curve	منحنی احتمال
unlikelihood	عدم احتمال
conditional probability	احتمال مشروط
compound probability	احتمال مرکب
probability of detection	احتمال کشف
probability theory	نظریه احتمال
experimental probability	احتمال تجربی
probability of ionization	احتمال یونش
probability of kill	احتمال انهدام
transition probability	احتمال انتقال
risks	احتمال زیان
moral certainty	احتمال قوی
probability ratio	بهر احتمال
probability of detection	احتمال اکتشاف
probability of collision	احتمال برخورد
risking	احتمال زیان
There is a 50-50 chance.	احتمال 50-50است
contingency	احتمال وقوع
mathematical probability	احتمال ریاضی
the probability is	احتمال میرود
transition probability	احتمال جهش
probability function	تابع احتمال
. The car is gathering momentum.	اتوموبیل دارد دور بر می دارد
gainsays	انکار
retractaion	انکار
disavow	انکار
denial	انکار
disavowing	انکار
gainsaying	انکار
disavows	انکار
disavowed	انکار
disavowal	انکار
disproval	انکار
disclamation	انکار
abjuration	انکار
gainsaid	انکار
gainsay	انکار
disaffirmation	انکار
denegation	انکار
denials	انکار
contradictions	انکار
recantation	انکار
repudiation	انکار
contradiction	انکار
negation	انکار
abnegation	انکار رد
kill probability	احتمال واردکردن تلفات
it is beyond recall	احتمال لغوشدن ندارد
balances	احتمال رویداد خطا
maximum probility detection	تعیین احتمال حداکثر
risked	احتمال زیان یاخطر
balance	احتمال رویداد خطا
risked	احتمال زیان و ضرر
worst-case	بدترین وضع یا احتمال
damage threat	احتمال تولید خسارت
angular probability distribution	توزیع زاویهای احتمال
risking	احتمال زیان یاخطر
radial probability distribution	توزیع احتمال شعاعی
risk	احتمال زیان یاخطر
probability density	چگالی احتمال [ریاضی]
risk	احتمال زیان و ضرر
probability density function	تابع چگالی احتمال
normal probability curve	منحنی بهنجار احتمال
in all probability	احتمال کلی میرود
maximum liklihood method	روش حداکثر احتمال
risks	احتمال زیان یاخطر
risking	احتمال زیان و ضرر
It is quite likely that ….	خیلی احتمال می رود که …
risks	احتمال زیان و ضرر
look for <idiom>	با احتمال فکر کردن
probability of kill	احتمال از بین رفتن
gainsayer	انکار کننده
forswear	انکار کردن
repudiate	انکار کردن
forswearing	انکار کردن
forswears	انکار کردن
self abnegation	انکار نفس
forswore	انکار کرد
denied	انکار کردن
undeniable	انکار ناپذیر
back-pedalling	انکار کردن
denier	انکار کننده
deniable	قابل انکار
unchallenged	انکار ناپذیر
back-pedalled	انکار کردن
back-pedal	انکار کردن
disaffirm	انکار کردن
palinode	صنعت انکار
back-pedals	انکار کردن
renouncing	انکار کردن
undeniably	انکار ناپذیر
renounce	انکار کردن
renounced	انکار کردن
renounces	انکار کردن
irrefutable	انکار ناپذیر
gainsaying	انکار کردن
reneges	انکار کردن
reneged	انکار کردن
renege	انکار کردن
recants	انکار کردن
self-denial	انکار خویشتن
self-denial	انکار نفس
denying	انکار کردن
reneging	انکار کردن
gainsays	انکار کردن
gainsay	انکار کردن
repudiating	انکار کردن
retractable	انکار پذیر
disclaims	انکار کردن
gainsaid	انکار کردن
irrefutability	انکار ناپذیری
disclaim	انکار کردن
disclaimed	انکار کردن
abnegate	انکار کردن
denies	انکار کردن
disclaiming	انکار کردن
self denial	انکار نفس
repudiates	انکار کردن
self renunciation	انکار نفس
recanted	انکار کردن
deny	انکار کردن
recanting	انکار کردن
recant	انکار کردن
risking	احتمال خطر ریسک کردن
damage threat	منطقه احتمال تولید خسارت
risked	احتمال خطر ریسک کردن
it is p that he did not go	احتمال داردنرفته باشد دورنیست که
risks	احتمال خطر ریسک کردن
single shot hit probability	احتمال اصابت یک گلوله به هدف
odds-on	دارای احتمال بیش از 5 درصد
to be on the safe side	برای اینکه احتمال اشتباه
risk	احتمال خطر ریسک کردن
peremptory	غیر قابل انکار
negative	رد یا تکذیب یا انکار کردن
negation of statement	انکار یا تکذیب گفتهای

the odds are that he will doit

احتمال دارد که انکار را بکند