Dictiornary-Farsi | احتمال لغوشدن ندارد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
it is beyond recall	احتمال لغوشدن ندارد


Other Matches

poisson distribution	این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
He that blows in the dust fills his eyes. <proverb>	کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless.	معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
he is second to none	دومی ندارد بالادست ندارد
liabilities	احتمال
probability	احتمال
eventuality	احتمال
eventualities	احتمال
presumption	احتمال
expectancy	احتمال
liability	احتمال
possibilities	احتمال
verisimilitude	احتمال
aptness	احتمال
presumptions	احتمال
likelihood	احتمال
contingencies	احتمال
suppositions	احتمال
supposition	احتمال
chancing	احتمال
chances	احتمال
chanced	احتمال
chance	احتمال
likelihoood	احتمال
possibility	احتمال
expectance	احتمال
contingency	احتمال
like lihood	احتمال
probability curve	منحنی احتمال
moral certainty	احتمال قوی
the probability is	احتمال میرود
risks	احتمال زیان
risking	احتمال زیان
risked	احتمال زیان
risk	احتمال زیان
mathematical probability	احتمال ریاضی
probability distribution	توزیع احتمال
probability factor	ضریب احتمال
probability function	تابع احتمال
kill probability	احتمال کشندگی
the probability is	احتمال دارد
probability analysis	احتمال کاوی
probabilism	احتمال گرایی
transition probability	احتمال انتقال
transition probability	احتمال جهش
unlikelihood	عدم احتمال
conditional probability	احتمال مشروط
compound probability	احتمال مرکب
presumedly	احتمال میرود
experimental probability	احتمال تجربی
experimental probability	احتمال ازمایشی
on the chance of	نظر به احتمال
presumption of fraud	احتمال تقلب
contingency	احتمال وقوع
There is a 50-50 chance.	احتمال 50-50است
contingencies	احتمال وقوع
statistical weight	احتمال ترمودینامیکی
probability of detection	احتمال اکتشاف
improbability	عدم احتمال
probability of ionization	احتمال یونش
odds	احتمال ووقوع
probability of kill	احتمال انهدام
stand a chance <idiom>	احتمال داشتن
probability theory	نظریه احتمال
probability of collision	احتمال برخورد
inverisimilitude	عدم احتمال
probability of detection	احتمال کشف
probability ratio	بهر احتمال
risks	احتمال زیان یاخطر
risks	احتمال زیان و ضرر
in all like	احتمال کلی دارد
maximum probility detection	تعیین احتمال حداکثر
risking	احتمال زیان و ضرر
balances	احتمال رویداد خطا
worst-case	بدترین وضع یا احتمال
angular probability distribution	توزیع زاویهای احتمال
It is quite likely that ….	خیلی احتمال می رود که …
normal probability curve	منحنی بهنجار احتمال
likelihood	احتمال کلی دارد
probability of kill	احتمال از بین رفتن
look for <idiom>	با احتمال فکر کردن
probability density	چگالی احتمال [ریاضی]
probability density function	تابع چگالی احتمال
radial probability distribution	توزیع احتمال شعاعی
risked	احتمال زیان یاخطر
maximum liklihood method	روش حداکثر احتمال
in all probability	احتمال کلی میرود
kill probability	احتمال واردکردن تلفات
damage threat	احتمال تولید خسارت
risking	احتمال زیان یاخطر
risk	احتمال زیان و ضرر
balance	احتمال رویداد خطا
risk	احتمال زیان یاخطر
risked	احتمال زیان و ضرر
to be on the safe side	برای اینکه احتمال اشتباه
damage threat	منطقه احتمال تولید خسارت
He is bound to come.	احتمال زیادی دارد که بیاید
single shot hit probability	احتمال اصابت یک گلوله به هدف
odds-on	دارای احتمال بیش از 5 درصد
risking	احتمال خطر ریسک کردن
risks	احتمال خطر ریسک کردن
risked	احتمال خطر ریسک کردن
the odds are that he will doit	احتمال دارد که انکار را بکند
it is p that he did not go	احتمال داردنرفته باشد دورنیست که
risk	احتمال خطر ریسک کردن
it may be presumed that	احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
presumes	مسلم دانستن احتمال کلی دادن
presumed	مسلم دانستن احتمال کلی دادن
presume	مسلم دانستن احتمال کلی دادن
In all probability. Very likely.	به احتمال خیلی قوی ( قریب به یقین )
central tendency	احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
long shot	شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
shoo in	کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
i p that they are both gone	احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
The chances of a soloution are bleak.	احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
characteristic strength	مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
error handling	به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
anti knock	ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
long shot	شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
it does not weigh with me	ندارد
flicker free	ی ندارد
there is no style about her	ندارد
there is no limit to it	حد ندارد
he is not of that stamp	را ندارد
cruelty	در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
he hasno notion of going	سر رفتن ندارد
he has nothing of his own	چیزی ندارد
he is out of huomor	دماغ ندارد
it is well enough	عیبی ندارد
there is no limit to it	اندازه ندارد
no object	اهمیت ندارد
no matter	اهمیت ندارد
dont mention it	اهمیت ندارد
it lacks soul	روح ندارد
his hat cover his fanily	هیچکس را ندارد
it does not matter	اهمیت ندارد
it is a soft snap	کاری ندارد
it is of no weight	قدرواهمیتی ندارد
he has an a. to grind	غرضی ندارد
he has no excuse what	عذری ندارد
he has no manners	اداب ندارد
he has no temperature to day	امروز تب ندارد
it is nothing new	تازگی ندارد
it is nothing out of the way	غرابتی ندارد
Nothing is quite impossible.	کارنشد ندارد
he has nostomach for the fight	سر دعوا ندارد
She has no axe to grind . She doesnt mean anything .	مقصودی ندارد
No problem at all. It is quite all right .	مانعی ندارد
It is o. k . ( all right ) . it doesent matter .	عیب ندارد
It is no trouble at all.	زحمتی ندارد
hadn't	ندارد نبایستی
Don’t mention it.	قابلی ندارد.
Death keeps no calendar. <proverb>	مرگ تاریخ ندارد.
There is no market for it in Iran .	درایران مصرفی ندارد
his intentions are good	خیال بدی ندارد
it differs nothing from	هیچ فرقی با .....ندارد
infinite	حلقهای که خروج ندارد.
she cannot bear heat	طاقت گرما را ندارد
It doesnt look nice . It is useemly.	صورت خوشی ندارد
She never gets any gratitude .	دستش نمک ندارد
domain	برنامهای که حق کپی ندارد
Nothing is impossible .	کار نشد ندارد
domains	برنامهای که حق کپی ندارد
it takes two to tango <idiom>	[یک دست صدا ندارد]
it is allup with him	دیگر امیدی ندارد
This does not apply to . . .	در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
it matters little	چندان اهمیت ندارد
That's not so!	این حقیقت ندارد!
many hands make light work <proverb>	یک دست صدا ندارد
that in nothing to me	برای من اهمیتی ندارد
it is of no moment	هیچ اهمیت ندارد
it is of no importance	هیچ اهمیت ندارد
it is of little worth	چندان ارزشی ندارد
it is not protected by sanctions	ضمانت اجرایی ندارد
irons in the fire <idiom>	وقت سرخاراندن ندارد
it is indifferent to me	برای من چه اهمیتی ندارد
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) .	ربطی به موضوع ندارد
his hand lack one finger	دستش یک انگشت ندارد
he hasno notion of going	میل رفتن ندارد
there is no reason	هیچ دلیل ندارد
h does not w.much	چندان وزنی ندارد
he hasno notion of going	خیال رفتن ندارد
He cant stand the sight of us.	چشم ندارد ما را ببیند
and that is flat(final)!No arguments!	چون وچراهم ندارد !
That is quitw O. K. That is fine.	هیج اشکالی ندارد
Cheating( fraud) does not pay ( prosper).	تقلب عاقبت ندارد
crying is useless	گریه سودی ندارد
he is at a loose end	کار معینی ندارد
he is indisposed to go	میل برفتن ندارد
his hand want's two fingers	دستش دو انگشت ندارد
he means well	قصد بدی ندارد
he is short of hands	کارگر کافی ندارد
there is nothing for it but to	چارهای ندارد جز اینکه
there is no exception to that rule	ان قانون استثناء ندارد
de facto standard	سسهای اعتبار به آن ندارد
he is nothing to me	بتمن خویشی ندارد
There is nothing to be ashamed lf .	( اینکار ) خجالت ندارد
There is nothing to be afraid of in driving.	رانندگی که ترس ندارد.
water injection	پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
There is nothing wrong with it.	این هیچ ایرادی ندارد.