English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (8 milliseconds)
English Persian
probability analysis احتمال کاوی
Other Matches
concavity کاوی
preanalysis پیش کاوی
fault analysis عیب کاوی
data analysis داده کاوی
operation analysis عمل کاوی
poisson distribution این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
prospects معدن کاوی کردن
prospecting معدن کاوی کردن
prospected معدن کاوی کردن
prospect معدن کاوی کردن
rabbet joint بست یا مفصل کنش کاوی
chancing احتمال
expectance احتمال
chances احتمال
chanced احتمال
chance احتمال
suppositions احتمال
contingencies احتمال
contingency احتمال
likelihood احتمال
presumption احتمال
aptness احتمال
likelihoood احتمال
like lihood احتمال
presumptions احتمال
supposition احتمال
expectancy احتمال
eventuality احتمال
possibility احتمال
verisimilitude احتمال
probability احتمال
liability احتمال
liabilities احتمال
possibilities احتمال
eventualities احتمال
on the chance of نظر به احتمال
mathematical probability احتمال ریاضی
transition probability احتمال جهش
stand a chance <idiom> احتمال داشتن
improbability عدم احتمال
inverisimilitude عدم احتمال
kill probability احتمال کشندگی
probability distribution توزیع احتمال
There is a 50-50 chance. احتمال 50-50است
experimental probability احتمال ازمایشی
probability function تابع احتمال
probability of ionization احتمال یونش
probability of detection احتمال کشف
probability of detection احتمال اکتشاف
probability of collision احتمال برخورد
probability factor ضریب احتمال
probability theory نظریه احتمال
probability curve منحنی احتمال
statistical weight احتمال ترمودینامیکی
probabilism احتمال گرایی
the probability is احتمال میرود
the probability is احتمال دارد
transition probability احتمال انتقال
unlikelihood عدم احتمال
probability ratio بهر احتمال
presumption of fraud احتمال تقلب
presumedly احتمال میرود
probability of kill احتمال انهدام
experimental probability احتمال تجربی
compound probability احتمال مرکب
risks احتمال زیان
risk احتمال زیان
risked احتمال زیان
risking احتمال زیان
moral certainty احتمال قوی
contingency احتمال وقوع
contingencies احتمال وقوع
conditional probability احتمال مشروط
odds احتمال ووقوع
risk احتمال زیان و ضرر
risking احتمال زیان یاخطر
balances احتمال رویداد خطا
risks احتمال زیان و ضرر
balance احتمال رویداد خطا
probability density function تابع چگالی احتمال
probability density چگالی احتمال [ریاضی]
risking احتمال زیان و ضرر
look for <idiom> با احتمال فکر کردن
risked احتمال زیان یاخطر
probability of kill احتمال از بین رفتن
risked احتمال زیان و ضرر
It is quite likely that …. خیلی احتمال می رود که …
worst-case بدترین وضع یا احتمال
radial probability distribution توزیع احتمال شعاعی
angular probability distribution توزیع زاویهای احتمال
risk احتمال زیان یاخطر
risks احتمال زیان یاخطر
normal probability curve منحنی بهنجار احتمال
kill probability احتمال واردکردن تلفات
maximum liklihood method روش حداکثر احتمال
maximum probility detection تعیین احتمال حداکثر
damage threat احتمال تولید خسارت
in all probability احتمال کلی میرود
it is beyond recall احتمال لغوشدن ندارد
likelihood احتمال کلی دارد
in all like احتمال کلی دارد
risk احتمال خطر ریسک کردن
the odds are that he will doit احتمال دارد که انکار را بکند
single shot hit probability احتمال اصابت یک گلوله به هدف
to be on the safe side برای اینکه احتمال اشتباه
damage threat منطقه احتمال تولید خسارت
odds-on دارای احتمال بیش از 5 درصد
He is bound to come. احتمال زیادی دارد که بیاید
risking احتمال خطر ریسک کردن
it is p that he did not go احتمال داردنرفته باشد دورنیست که
risks احتمال خطر ریسک کردن
risked احتمال خطر ریسک کردن
In all probability. Very likely. به احتمال خیلی قوی ( قریب به یقین )
presume مسلم دانستن احتمال کلی دادن
central tendency احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
presumed مسلم دانستن احتمال کلی دادن
presumes مسلم دانستن احتمال کلی دادن
it may be presumed that احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
long shot شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
i p that they are both gone احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
shoo in کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
The chances of a soloution are bleak. احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
characteristic strength مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
error handling به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
anti knock ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
cruelty در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
the story is probale این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
characteristic actuation probability احتمال مسلح شدن مین توسط مین جمع کن
dud probability درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
hartley بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
probability factor ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
Zahir-Shahi design طرح ظهیر شاه [این طرح در افغانستان رایج بوده و احتمال می رود که از سفارشات این شاه افغان باشد. در نقش لوزی ها و هشت گوش ها یک در میان جای خود را عوض می کنند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com