Dictiornary-Farsi | احتیاج بگفتن نیست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
needle point to say	احتیاج بگفتن نیست


Other Matches

it goes without saying	نیازمند بگفتن نیست
you're telling me <idiom>	احتیاج نیست به من بگی
All is not gold that glitters. <proverb>	هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk	دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame	استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparent	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open	به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
necessitousness	احتیاج
demand	احتیاج
requirement	احتیاج
needed	احتیاج
penury	احتیاج
need	احتیاج
needing	احتیاج
lack	احتیاج
lacked	احتیاج
neediness	احتیاج
necessity	احتیاج
lacks	احتیاج
need	احتیاج
want	احتیاج
his parentage isunknown	اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
overplus	بیش از احتیاج
superimposed	مازاد بر احتیاج
redundant	مازاد بر احتیاج
urgent need	احتیاج مبرم
u. need	احتیاج مبرم
lackvt	احتیاج داشتن
requirement	تقاضا احتیاج
requisite	لازمه احتیاج
demands	نیاز احتیاج
demanded	نیاز احتیاج
demand	نیاز احتیاج
to call for a	احتیاج بدقت داشتن
needing	نیازمندی در احتیاج داشتن
to be in great request	زیادمورد احتیاج بودن
call of nature <idiom>	احتیاج به دستشویی داشتند
answer	جواب احتیاج را دادن
needed	نیازمندی در احتیاج داشتن
answering	جواب احتیاج را دادن
need	نیازمندی در احتیاج داشتن
answers	جواب احتیاج را دادن
answered	جواب احتیاج را دادن
featherbed	بیش ازمیزان احتیاج کارمندگرفتن
needed	نیازمندی احتیاج لازم داشتن
nonverbal	بدون احتیاج باستفاده از زبان
cry out for <idiom>	شدیدا به چیزی احتیاج داشتن
i heed your help	به مساعدت شما احتیاج دارم
urgency of need	حیاتی بودن احتیاج به اماد
serves	رفع کردن براوردن احتیاج
served	رفع کردن براوردن احتیاج
need	نیازمندی احتیاج لازم داشتن
to be in great request	مورد احتیاج زیاد بودن
serve	رفع کردن براوردن احتیاج
needing	نیازمندی احتیاج لازم داشتن
spoin bank	محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
turn one's back on <idiom>	کمک نکردن به کسی که احتیاج دارد
no branch	شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
put up <idiom>	توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
it is past all hope	جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
labour intensive industry	صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
four freedoms	دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
ten year device	وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
cyclic item	اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
functionalism	عقیده بر اینکه شکل وساختمان بایستی منطبق با احتیاج باشد اعتقادباستفاده عملی از شغل وپیشه
satelloid	ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
it is inexpedient to reply	پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
we are want of money	ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم
fascism	نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
disrepair	احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
aint	نیست
Plug and Play	یچ نیست
auxiliaries	نیست
auxiliary	نیست
he takes no notice of it	نیست
isn't	نیست
temporary storage	می نیست
he is not of our number	از ما نیست
it is well enough	بد نیست
It's not new.	نو نیست.
storage	می نیست
secondary	نیست
there is no hurry	عجلهای نیست
it is not half bad	هیچ بد نیست
if you please	اگرزحمت نیست
he is out of his senses	بهوش نیست
it is immaterial	چیزی نیست
it has escaped my remembrance	یاد نیست
close the door please	اگرزحمت نیست
he is out of huomor	سر خلق نیست
he is none of my friends	او از دوستان من نیست
that depends	معلوم نیست
that is wrong	درست نیست
inextinct	نیست نشده
the ice is treach erous	یخ محکم نیست
that is not it	این نیست
nihilism	نیست انگاری
dont mention it	چیزی نیست
there is no hurry	شتابی نیست
it is not in good workingorder	دایر نیست
it is unnecessary	لازم نیست
my health is tolerable	حالم بد نیست
he has nothing in him	کسی نیست
it is nothing out of the way	غریب نیست
it is unsuitable	مناسب نیست
it lies beyond his competence	در صلاحیت او نیست
it's only me	کسی نیست
no object	چیزی نیست
it needs not	لازم نیست
cold is merely privative	گرما نیست
i do not have it in me	از من ساخته نیست
he is not in it	داخل نیست
ought not	شایسته نیست
no matter	چیزی نیست
he is out of huomor	سر دماغ نیست
he is rather i. than sick	ناخوش نیست
he is a bad husband	صرفه جو نیست
he knows a thing or two	بی تجربه نیست
no trouble	زحمتی نیست
no hurry	عجلهای نیست
niet le fait	کار او نیست
he is not willing to go	نیست برود
It is all right . It is o. k.	طوری نیست
no wonder <idiom>	تعجبی نیست
no sweat <idiom>	مشکلی نیست
sacred cow <idiom>	چارهای نیست
static	که پویا نیست
It's not new.	جدید نیست.
He goes on and on . He is most persistent .	ول کن معامله نیست
He is not man enough to do it . He is not the man for it . He hasnt got the guts to do it .	مردش نیست
I dont remember ( recall ) .	یادم نیست
There is nothing wrong with you . You are all right .	هیچیت نیست
There is no hot water	آب گرم نیست.
Such is not the case . That is not so.	اینطور نیست
It cant be helped.	چاره ای نیست
It is not advisable . It is inexpedient.	صلاح نیست
to make no mention of	ذکری از ان نیست
needn't	لازم نیست
thereis no end to it	انراپایانی نیست
you are written	حق با شما نیست
Nevermind!	مهم نیست !
economic nationalism	ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
it is not a to go tncre	رفتن انجامصلحت نیست
it is not a picnic	کار اسانی نیست
it does not s. the condition	واجدان شرایط نیست
it is never the worse	دیگر بدتر که نیست
it is never the worse	هیچ بدتر نیست
it is beyond retrieve	جبران پذیر نیست
it goes without saying	محتاج بذکر نیست
it is inadvisable to say that	گفتن ان مصلحت نیست
it is inadvisable to say that	گفتن ان مقتضی نیست
it does not befit me to	شایسته من نیست که مرانشاید که
it does not befit his state	در خور شان او نیست
i am out of sorts	خلقم بجا نیست
i am out of sorts	حالم خوب نیست
That's not so!	داستان اینطوری نیست!
it tells its own tale	نیازمند به توضیح نیست
he is unequal to the task	مرد اینکار نیست
he is unable to speak	قادربسخن گفتن نیست
It is not economical.	مقرون به صرفه نیست.
There are plenty of other fish in the sea. <idiom> <proverb>	آدم قحطی نیست.
isn't he there	ایا او اینجا نیست
is it not	ایا چنین نیست
no reply necessary [NRN]	نیازی به پاسخ نیست.
He is not to blame for this.	تقصیر او [مرد ] نیست.
if you dont object	اگر مانعی نیست
iam pretty well	نسبه حالم بد نیست
There's more to come. <idiom>	این همش نیست.
i dont care a pin	مرا پروایی نیست
there is no question but that.	شکی نیست که) .00000
that is not fair	این انصاف نیست
that is no great work	کار بزرگی نیست
that is no bed of roses	اش دهن سوزی نیست
that in nothing to me	پیش من چیزی نیست
There is no room for doubt.	جای تردید نیست
There is no reason (cause) for worry (concern)	جای نگرانی نیست
to put out of the way	سربه نیست کردن
He does not belong here.	جای ؟ واینجا نیست
She is romantically inclined. She i8s game.	از دو حال خارج نیست
rast	هیج همچوچیزی نیست
this is not fair	این انصاف نیست
It might be a good idea for you to come .	بد نیست شما هم بیایید
It cant be all that bad.	نه بابا اینقدر هم بد نیست
there is no mistaking	جای اشتباه نیست
thereis no end to it	انتهای برای ان نیست
the house is occupied	خانه خالی نیست
that is taken for granted	محتاج بدلیل نیست
that is not the word for it	لغتش این نیست
that is not the question	موضوع این نیست
that is not the case	مطلب چنین نیست
that is not my a	این کارمن نیست
It is not fair that . . .	آخر انصاف نیست که …
He is nobody. He is a nonentity.	داخل آدم نیست
His honest is beyond question.	دردرستی اوحرفی نیست
He couldnt care less. He doesnt give (care)a damn.	عین خیالش نیست
It is beyond repair. It cannot be put right.	درست شدنی نیست
He is a quitter .	مرد میدان نیست
The scales are not even .	ترازو میزان نیست
This isn't mine.	این مال من نیست.