Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
double click
احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
Other Matches
clicked
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
clicks
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
click
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
drags
عمل حرکت دستگاه OUSE
dragged
عمل حرکت دستگاه OUSE
drag
عمل حرکت دستگاه OUSE
pull down menu
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
controlled stick steering
دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
clicking
فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
controller
دستگاه فرمان
controllers
دستگاه فرمان
automatic controller
دستگاه فرمان
full magnetic controller
دستگاه فرمان تمام مغناطیسی
semimagnetic controller
دستگاه فرمان نیم مغناطیسی
governors
دستگاه فرمان خودکار گاورنور
governor
دستگاه فرمان خودکار گاورنور
single-breasted
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single breasted
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
air-conditioned
اتاقی که هوای آن توسط دستگاه conditioner Air خنک و خشک نگهداری میشود
centrifugal moisture equivalent
مقدار ابی که توسط دستگاه سانتریفوژ از یک نمونه خاک مرطوب گرفته میشود
fosdic
دستگاه ورودی که توسط اداره امار بکاربرده میشود تا اطلاعات پرسشنامههای اماری تکمیل شده را به درون کامپیوتربخواند
head switching
فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
kymogram
گراف ثبت شده توسط دستگاه ثبت تغییرات
citation
احضار احضار به بازپرسی
repeal
احضار کردن احضار
repeals
احضار کردن احضار
citations
احضار احضار به بازپرسی
source
مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
cyclotron
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
ctrl break
در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna carta
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off
فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
device media control language
نوعی زبان که توسط مدیرپایگاه داده استفاده میشودتا شرح فیزیمی پایگاه داده راروی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند
free form
نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
stand fast
فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
electroencephalogram
منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
biquinary notation
دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
steering
فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
forward march
فرمان قدم رو فرمان پیش
processor
وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable
آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
digital read out
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
guide on me
فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
air turbine starter
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
gas plasma display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
environment
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environments
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menus
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menu
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
virtual
که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
close ranks
فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
close interval
فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
button hole
جا دکمه
buttons
دکمه
tubers
دکمه
stop knob
دکمه
botton
دکمه
tubercle
دکمه
button
دکمه
gemma
دکمه
reset button
دکمه
tuberculum
دکمه
knop
دکمه
tuber
دکمه
shooting adjustment keys
دکمه
knob
دکمه
buttoned
دکمه
buttoning
دکمه
knobs
دکمه
shutter release button
دکمه
bottle flower
گل دکمه
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
double breasted
کت چهار دکمه
buttonhook
دکمه انداز
buttonhole
سوراخ دکمه
Buttonhole
کتی که در دو طرف دکمه دارد
gemmule
دکمه گیاهک
unbuttoned
گشودن دکمه
cuff
دکمه سردست
unbutton
گشودن دکمه
cuffing
دکمه سردست
buttonhook
سگک دکمه
buttonhook
قلاب دکمه
unbuttoning
گشودن دکمه
flue stop
دکمه ارگ
unbuttons
گشودن دکمه
cuffed
دکمه سردست
push button
دکمه فشاری
cuffs
دکمه سردست
gemmiparous
دکمه اور
buttonholed
سوراخ دکمه
mouse button
دکمه ماوس
buttonholing
سوراخ دکمه
buttonholes
سوراخ دکمه
radio button
دکمه رادیو
sleeve link
دکمه زنجیری
knobbed
دکمه دار
alarm push
دکمه اژیر
snap fastener
دکمه فشاری
snap fastener
دکمه قابلمه
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
guide left
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
summons
احضار
summonsed
احضار
summonses
احضار
summonsing
احضار
convocations
احضار
convocation
احضار
calling
احضار
vocation
احضار
vocations
احضار
summoning
احضار
citations
احضار
citation
احضار
recalling
احضار
olivette
دکمه هسته خرمایی
fine adjustment knob
دکمه تنظیم دقیق
viewfinder adjustment keys
دکمه یابنده هدف
door stop
دکمه کله قندی
olivet
دکمه هسته خرمایی
push botton
دکمه زنگ اخبار
stud
دکمه سردست دسته
film advance mode
دکمه رد کردن فیلم
beater ejector
دکمه تعویض سر همزن
button
هرچیزی شبیه دکمه
condenser adjustment knob
دکمه تنظیم تراکم
buttoning
هرچیزی شبیه دکمه
buttoned
هرچیزی شبیه دکمه
canopy release knob
دکمه برقراری سایبان
coarse adjustment knob
دکمه تنظیم زیرین
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
bans
اگهی احضار
recalled
فراخوانی احضار
recalls
احضار کردن
recalls
فراخوانی احضار
countermanding
احضار کردن
drop annunciator
زنگ احضار
invoked
احضار کردن
evocable
قابل احضار
ban
اگهی احضار
recall
احضار کردن
invokes
احضار کردن
invoking
احضار کردن
call to quarters
شیپور احضار
recall
فراخوانی احضار
warning sign
علامت احضار
invocation
حکم احضار
invoke
احضار کردن
recalled
احضار کردن
invocations
حکم احضار
banning
اگهی احضار
vouch
احضار کردن
impeaches
احضار نمودن
summoned
احضار کردن
summoner
احضار کننده
process
احضار کردن
evoking
احضار کردن
evokes
احضار کردن
evoke
احضار کردن
impeachment
احضار بدادگاه
spiritism
احضار روح
summon
احضار فراخواستن
summon
احضار کردن
summoned
احضار فراخواستن
annunciator
زنگ احضار
ouija board
لوح احضار
phantasmagoria
احضار روح
countermands
احضار کردن
phantasmagorias
احضار روح
countermanded
احضار کردن
arraign
احضار نمودن
countermand
احضار کردن
impeaching
احضار نمودن
processes
احضار کردن
impeached
احضار نمودن
impeach
احضار نمودن
function invocation
احضار تابع
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
eye
دکمه یا گره سیب زمینی
eyeing
دکمه یا گره سیب زمینی
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com