English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (2 milliseconds)
English Persian
developmental disorder اختلال رشدی
Other Matches
developmental رشدی
developmental age سن رشدی
developmental norm هنجار رشدی
growing pains الام رشدی
developmental sequence زنجیره رشدی
noise اختلال
disorders اختلال
impairment اختلال
noises اختلال
perturbation اختلال
irregularity اختلال
tribulations اختلال
tribulation اختلال
neuremia اختلال پی ها
perturbations اختلال
disorder اختلال
line noise اختلال
disturbance اختلال
line hit اختلال خط
impariment اختلال
derangement اختلال
disturbances اختلال
distribance اختلال
psychiatric disorder اختلال روانی
neuremia اختلال اعصاب
mental disturbance اختلال روانی
background noise اختلال پس زمینه
interference اختلال در سیگنال
noise immunity مصونیت از اختلال
emotional disorder اختلال هیجانی
emotional disturbance اختلال هیجانی
factitious disorder اختلال ساختگی
character disorder اختلال منش
cyclic disorder اختلال دورهای
dyspepsia اختلال هضم
convulsive disorder اختلال تشنجی
conduct disorder اختلال رفتاری
clamper برای قط ع اختلال
mental abnormality اختلال مشاعر
apselaphesia اختلال بساوشی
ageusia اختلال چشایی
dystonia اختلال تونوس
magnetic anomaly اختلال مغناطیسی
dysbulia اختلال اراده
lalopathy اختلال گویایی
dysmenorrhea اختلال قاعدگی
kettle of fish اشفتگی اختلال
mental disorder اختلال روانی
mental disorder اختلال مشاعیر
unsoundness of mind اختلال مشاعیر
perturbation theory نظریه اختلال
thought disorder اختلال فکر
quantization noise اختلال تدریج
radar trapping اختلال رادار
sexual disorder اختلال جنسی
dissociative disorder اختلال گسستی
neuroses اختلال اعصاب
neuroses اختلال روانی
neurosis اختلال اعصاب
neurosis اختلال روانی
time flutter اختلال زمانی
time jitter اختلال زمانی
personality disturbance اختلال شخصیت
personality disorder اختلال شخصیت
unbalance اختلال مشاعر
organic disorder اختلال عضوی
mental defectives اختلال حواس
paramnesia اختلال حافظه
oppositional disorder اختلال نافرمانی
unbalancing اختلال مشاعر
perturbation انحراف اختلال
perturbations انحراف اختلال
unbalances اختلال مشاعر
pipping اختلال مزاج خال
generalized anxiety disorder اختلال اضطراب فراگیر
font id conflict اختلال شناسایی فونت
disorderliness اختلال بهم خوردگی
eating disorder اختلال خورد و خوراک
pip اختلال مزاج خال
pipped اختلال مزاج خال
dysmetria اختلال حرکتی- تخمینی
formal thought disorder اختلال صوری فکر
pips اختلال مزاج خال
dysaesthesia اختلال حواس جسمانی
neurotic دچار اختلال عصبی
deranyement اختلال مرهم زنی
dyscrasia اختلال مزاجی یا دماغی
dyspeptic دارای اختلال هاضمه
protanomaly اختلال سرخ بینی
organic mental disorder اختلال روانی عضوی
transmissions خطای ناشی از اختلال در خط
transmission خطای ناشی از اختلال در خط
maims اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maiming اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maimed اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maim اختلال یا از کارافتادگی عضوی
acopia اختلال استنساخ شکل
acute brain disorder اختلال مغزی حاد
shared paranoid disorder اختلال پارانویایی مشترک
somatoform disorder اختلال جسمانی شکل
bipolar affective disorder اختلال عاطفی دو قطبی
schizophreniform disorder اختلال اسکیزوفرنی شکل
amimia اختلال بیانگری چهره
content thought disorder اختلال محتوایی فکر
schizoaffective disorder اختلال اسکیزوفرنی عاطفی
affective disorders اختلال های عاطفی
somatization disorder اختلال جسمانی کردن
paresthesia اختلال حس لمس بصورت خارش
post traumatic stress disorder اختلال فشار روانی پس اسیبی
perturbation [terms] آشفته [در نظریه اختلال] [فیزیک]
dystonia اختلال کشیدگی طبیعی عضلانی
radar trapping اختلال پیدا کردن رادار
unbalancing بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
unbalances بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
backgrounds اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
background اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
unbalance بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
babbled اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babble اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbles اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
schizoid مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
corruption خطاهای داده ناشی از اختلال یاوسایل خراب
induce اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induced اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
quantize اختلال در سیگنال ناشی از عدم دقت در حجم فرآیند
noise اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noises اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
signalled اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signaled اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signal اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
inducing اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induces اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
disaster dump اختلال در داده یا برنامه ناشی از خطا یامشکل در سیستم
hits دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hitting دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
noise توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
hit دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
noises توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
parkinsonism اختلال مزمن عصبی که با سختی عضلات بدن ولرزش مشخص میشود
bends بیرون امدن حبابهای گاز ازبافتهای بدن و اختلال درگردش خون
voltage خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
voltages خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
center of gravity limits محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
electromagnetic اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
trapezoidal distortion اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند
surges افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
interference اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
surged افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surge افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
fluttering کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
shell-shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
noisy mode رقم معمولا غیرصفر که هنگام نرمالسازی عدد اعشاری در صورت وجود اختلال به آن اضافه شود
flutter کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutters کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
NetShow سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای تامین صوت و تصویر روی اینترنت بدون وقفه یا اختلال در تصاویر
glitches یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitch یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
crash protected دیسک که حاوی نوک محافظ یا سیستم محافظ اختلال داده است
intermittent error خطایی که تصادفا در سیستم ارتباطی یا کامپیوتر رخ میدهد به علت خطای برنامه برنامه یا اختلال
degradation کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
flicker تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
saturated colour که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com